راز موفقیت

رازهای زندگی و موفقیت از زبان بزرگان ! اسرار موفقیت در زندگی را بهتر بشناسید ؟!

راز موفقیت

رازهای زندگی و موفقیت از زبان بزرگان ! اسرار موفقیت در زندگی را بهتر بشناسید ؟!

قانون جذب عشق چیست؟

آموزش قانون جذب,دوره قانون جذب,قانون جذب در روابط


عشق باشید تا عشق جذب کنید!

 


قانون جذب عشق چیست؟

آیا می‌توان قانون جذب عشق را وارد زندگی کرد؟

 


می‌گوید وقتی خواب هستید می‌توانید افکار هوشیارتان را متوقف کنید، اما هرگز نمی‌توانید جلوی احساستان را بگیرید، زیرا زنده بودن به معنای احساس زندگی است. آیا در خواب هم می‌شود از قانون جذب عشق استفاده کرد؟


احساسات لحظه به لحظه شما مهمتر از هر چیز دیگریست، زیرا احساس فعلی شماست که زندگی‌تان را رقم می‌زند.


هر چه احساس بهتری داشته باشید، زندگی نیز بهتر می‌شود و هر چه احساس بدتری داشته باشید اینقدر در مشکلات فرو می‌روید تا احساستان را تغییر دهید.


چرا احساس خوب اینقدر مهم است؟

وقتی احساس خوبی دارید، افکارتان نیز ناخودآگاه خوب است. نمی‌توانید احساس خوبی داشته باشید و در عین حال افکارتان منفی باشد! و بر عکس غیر ممکن است احساس بدی داشته باشید و در همان حال افکارتان خوب باشد. وقتی از خود عشق ساطع می‌کنید دارید از قانون جذب عشق استفاده می‌کنید.


راهنمایی با دقیق‌ترین درجه:

احساس شما یک راهنمای دقیق از چیزی است که از خود بروز می‌دهید. وقتی احساس خوبی دارید دیگر لزومی ندارد نگران چیزی باشید زیرا افکار، گفتار، و اعمالتان خوب خواهد بود. تنها با داشتن احساسی خوب می‌توانید تضمین کنید که دارید عشق می‌بخشید، و تمام آن عشق باید به شما بازگردد!


 


خوش باش که هر که راز داند                        


داند که خوشی، خوشی کشاند


شیرین چون شکر تو باش شاکر


شاکر هر دم شکر ستاند


مولانا


 


قانون جذب عشق

از طریق محبت، تشویق، حمایت، قدرشناسی، یا هر احساس خوب دیگری به سایرین عشق بدهید، همان عشق به شما بازمی‌گردد و خود را چندین برابر می‌کند، و عشق را در هر مقوله‌ی دیگری از زندگی‌تان، از قبیل سلامتی، ثروت، شادی، و شغل وارد می‌کند.


اگر از طریق عیب‌جویی، خشم، ناشکیبایی، یا هر احساس بد دیگری نسبت به سایرین احساس منفی بدهید، و همان حس منفی دریافت خواهید کرد، تضمین می‌کنم! و هنگامی که نیروی منفی بازمی‌گردد، خود را چندین برابر می‌کند، نیروی منفی بیشتری جذب می‌کند، و بر باقی زندگی‌تان تاثیر می‌گذارد.


 



در این فایل صوتی به قانون جذب و سوء برداشتی که درباره‌ی این قانون وجود دارد را بررسی کردم.


 


آیا همین حالا ازقانون جذب عشق همین استفاده می‌کنم؟

شما همین حالا می‌توانید بگویید در روابطتان چه داده‌اید. اگر رابطه‌ای عالی است، بدین معناست که شکرگزاری و عشقی که می‌دهید از نیروی منفی و گلایه‌های شما از آن رابطه بیشتر است. اگر رابطه‌ای بغرنج و پر کشمکش است، بدین معناست که احساسات منفی که ناخواسته و یا شاید حتی خواسته بروز می‌دهید بیشتر از عشق است.


 

چگونه همین حالا از قانون جذب عشق استفاده کنم؟

می‌توانید همین حالا با جستجوی چیزهایی که در آن شخص دوست دارید، ارزش قائلید، و قدر می‌شناسید، هر رابطه‌ای را تغییر دهید. وقتی آگاهانه تلاش می‌کنید تا بیشتر از آن‌که به موارد منفی توجه کنید، دنبال چیزهایی که دوست دارید بگردید، معجزه‌ای رخ خواهد داد. به نظرتان انگار در شخص دیگر اتفاقی باورنکردنی رخ داده است. اما این نیروی عشق است که این موارد منفی را از بین برده است.

ویژگی‌های افرادی که هوش احساسی دارند !

روزنامه دنیای اقتصاد - ترجمه آناهیتا جمشیدنژاد: سایت TalentSmart پژوهشی بر بیش از یک میلیون نفر انجام داده و دریافته است که عملکرد بهتر توسط افرادی انجام می‌شود که هوش احساسی بالاتری دارند.

(دقیقا 90 درصد عاملان). نشان هوش احساسی کنترل داشتن بر خود است؛ مهارتی که با متمرکز نگه داشتن و ایجاد پیشرفت در شما، بهره‌وری را بالا می‌برد.

ویژگی‌های افرادی که هوش احساسی دارند.
متاسفانه کنترل خود، مهارتی مشکل برای تکیه بر آن است. کنترل خود برای اکثر افراد بسیار زودگذر است به‌طوری که مارتین سالیگمن و همکارش در دانشگاه پنسیلوانیا پژوهشی بر دو میلیون نفر از افراد انجام دادند و از آنها خواستند تا توانایی‌های خود را در 24 مهارت مختلف رتبه‌بندی کنند، کنترل خود امتیاز بسیار پایینی به‌دست آورد.

کنترل خود تلاشی برای رسیدن به یک هدف است و ضعف در آن تنها یک شکست است. اگر شما در تلاشید تا از یک بسته چیپس بعد از شام فرار کنید، چون می‌خواهید چند کیلو وزن کم کنید و شب‌های دوشنبه و سه‌شنبه موفق به این کار می‌شوید، ولی روز چهارشنبه با خوردن چهار وعده خوراکی‌های حاوی کالری بالا و مواد مغذی کم اغوا شده‌اید، شکست شما نسبت به موفقیتتان بیشتر نمود پیدا می‌کند. در واقع دو قدم به جلو و چهار قدم به عقب برداشته‌اید. از آنجا که کنترل خود امری است که همه ما می‌توانیم از آن استفاده کنیم؛ کارهایی را که افراد با هوش احساسی بالا انجام می‌دهند تا خودشان را بهره‌ور و قدرتمند نگه‌ دارند، بیان می‌کنم. آنها هوشیارانه این 12 نوع رفتار را به‌کار می‌برند، چون می‌دانند مفید خواهد بود. برخی بدیهی هستند، باقی غریزی‌اند اما همه آنها به شما کمک خواهند کرد تا شکست‌های آزاردهنده را به حداقل برسانید و بهره‌وری خود را افزایش دهید.

آنها خودشان را می‌بخشند

احساس شدید از خودبیزاری و نفرت یک چرخه معیوب در شکست کنترل خود است. این احساسات به‌طور نمونه منجر به اغماض بیش از حد در رفتار متخلفانه می‌شود. وقتی اشتباهی مرتکب می‌شوید، بسیار ضروری است که خودتان را ببخشید و به راهتان ادامه دهید. اینکه اشتباهات چه احساسی در شما ایجاد می‌کنند را نادیده نگیرید؛ اما در آن غوطه‌ور نشوید. به‌جای آن توجه خود را معطوف به این کنید که برای بهبود خودتان در آینده چه کاری می‌خواهید انجام دهید.

شکست‌ها می‌توانند اعتماد به نفس شما را از بین ببرند و این باور را که شما نتایج بهتری در آینده به‌دست خواهید آورد دشوار خواهند کرد. در اکثر مواقع شکست‌ها از پذیرش ریسک و تلاش برای به‌دست آوردن هدفی که دشوار است ناشی می‌شوند. افراد دارای هوش احساسی می‌دانند که موفقیت در توانایی آنها در مواجهه با مشکلات نهفته است و تا زمانی که آنها در گذشته سیر می‌کنند، این امر میسر نخواهد شد.

هر چیزی که ارزش به‌دست آوردن داشته باشد شما را ملزم می‌کند ریسک آن را بپذیرید. نمی‌توانید به ناکامیابی‌ها اجازه دهید تا شما را از باور به توانایی‌تان برای رسیدن به موفقیت بازدارد. زمانی که در گذشته سیر می‌کنید، گذشته شما زمان حالتان می‌شود و شما را از حرکت به سمت جلو بازمی‌دارد.

تا زمانی که چیزی را واقعا نخواهند، «بله» نمی‌گویند

پژوهش‌های انجام شده در دانشگاه کالیفرنیا در سانفرانسیسکو نشان می‌دهد هرچقدر «نه» گفتن برای شما دشوارتر باشد، احتمال اینکه با استرس کاری، خستگی و حتی افسردگی روبه‌رو شوید، بیشتر خواهد بود و همه اینها کنترل خود را دشوارتر خواهند کرد. توانایی «نه» گفتن حقیقتا چالش مهمی برای کنترل خود برای بسیاری از مردم است. «نه» کلمه قدرتمندی است که نباید از به‌کار بردن آن هراسی داشته باشید. وقتی زمان نه گفتن است، افراد دارای هوش احساسی بالا از عباراتی نظیر «فکر نکنم بتوانم» یا «مطمئن نیستم» اجتناب می‌کنند. نه گفتن به تعهدات جدید، تعهدات قبلی شما را محترم می‌شمارد و به شما فرصتی می‌دهد تا با موفقیت آنها را به اتمام برسانید. فقط به خودتان یادآوری کنید که اکنون نه گفتن یکی از نشانه‌های کنترل بر خود است که باعث می‌شود از اثرات منفی پذیرش تعهدات بالاتر اجتناب کنید و در آینده بتوانید کنترل بر خود را افزایش دهید.

به دنبال کمال نیستند

افراد دارای هوش احساسی، رسیدن به کمال را به‌عنوان هدف خود در نظر نمی‌گیرند چون می‌دانند وجود ندارد. انسان ذاتا جایزالخطا است. زمانی که رسیدن به کمال هدف شما است، همواره با احساس سرزنش‌آمیزی از شکست باقی می‌مانید که باعث می‌شود از تلاشتان دست بردارید یا از آن بکاهید. شما از تلف کردن وقتتان برای تاسف خوردن بر شکست‌ها و ناکامی‌های خود و آنچه باید به‌طور متفاوت انجام می‌دادید و به جلو حرکت می‌کردید، دست برمی‌دارید، به داشته‌های خود و آنچه در آینده به‌دست خواهید آورد افتخار می‌کنید.

بر راه‌حل‌ها تمرکز می‌کنند

جایی که توجه‌تان را جلب می‌کند، حالت یا گرایش احساسی شما را تعیین می‌کند. زمانی که بر مشکلاتی که با آنها مواجه هستید متمرکز می‌شوید، احساسات منفی ایجاد می‌کنید و آنها را گسترش می‌دهید در نتیجه مانع از کنترل خود می‌شوید. تمرکز بر اعمالی که باید انجام دهید تا خودتان و شرایط پیرامونتان را بهتر کنید، موجب می‌شود تا احساس سودمندی فردی در خودتان بیابید که احساسات مثبت ایجاد می‌کند و عملکرد را بهبود می‌بخشد. افراد دارای هوش احساسی توجه خود را بر مشکلات نخواهند گذاشت، چون می‌دانند وقتی بر راه‌حل‌ها تمرکز می‌کنند، تاثیرگذارتر خواهند بود.

از پرسش «چه می‌شد اگر؟» اجتناب می‌کنند

عبارت «چه می‌شد اگر؟» آتش استرس و نگرانی را شعله‌ورتر می‌کند که برای کنترل بر خود بسیار مضر است. مسائل می‌توانند از هزاران مسیر متفاوت حل شوند و اکثر مواقع شما وقت خود را صرف نگرانی در مورد احتمالات می‌کنید و زمان کمتری برای عمل کردن و بهره‌ور ماندن می‌گذارید. (بهره‌ور ماندن موجب آرامش شما می‌شود و متمرکز نگهتان می‌دارد.) افراد مولد می‌دانند که پرسیدن «چه می‌شد اگر؟» آنها را به جایی خواهد برد که نمی‌خواهند. البته، برنامه‌ریزی سناریو یک تکنیک برنامه‌ریزی استراتژیک ضروری و موثر است. کلید تشخیص در اینجا تشخیص تفاوت تفکر مبتنی بر نگرانی و تفکر استراتژیک است.

مثبت‌نگر باقی می‌مانند‌

تفکرات مثبت به شما کمک می‌کنند تا با تمرکز بر توجه مغز به پاداش‌هایی که برای تلاشتان دریافت خواهید کرد، کنترل خود را تمرین کنید. باید با انتخاب آگاهانه مسائل مثبت جهت فکر کردن، به مغز سرگردان خود اندکی کمک کنید. هر تفکر مثبتی موجب می‌شود تا توجه‌تان را دوباره متمرکز کنید. وقتی مسائل خوب پیش می‌روند و شرایطتان خوب است، کنترل خود نسبتا ساده است برعکس وقتی مسائل بد پیش می‌روند و ذهن شما غرق در تفکرات منفی می‌شود، کنترل بر خود یک چالش است. در این گونه مواقع، به روزی که سپری کرده‌اید فکر کنید و اتفاقات مثبتی را که افتاده‌اند یا خواهند افتاد، هر چقدر هم که کوچک باشند شناسایی کنید. اگر نمی‌توانید بر اتفاقات جاری تامل کنید، از گذشته درس بگیرید و به آینده فکر کنید. نکته مهم این است که باید چیزهای مثبتی داشته باشید تا در صورت بروز تفکرات منفی توجهتان را به سمت آنها جلب کنید. بنابراین تمرکزتان را از دست نمی‌دهید.

به غذا خوردن اهمیت می‌دهند

این مورد را در طبقه‌بندی‌تان وارد کنید، مخصوصا اگر در کنترل غذا خوردن مشکل دارید. وقتی کوشش می‌‌کنید تا کنترل بر خود را اعمال ‌کنید، مغز شما به‌شدت گلوکز می‌سوزاند. وقتی قند خون شما پایین است، ممکن است تسلیم انگیزش‌های مخرب شوید. غذاهای قنددار سطح قند خون شما را به سرعت بالا می‌برند و بعد از آن موجب خستگی و آسیب‌پذیری شما در برابر رفتارهای آنی و بدون فکر قبلی می‌شوند. خوردن چیزی که سوخت اندکی برای بدنتان فراهم می‌کند، مثل حبوبات یا گوشت، روزنه‌ای از کنترل بر خود به شما خواهد داد. بنابراین زمانی که گرسنه هستید و در اجتناب از یک بسته شکلات مشکل دارید، اگر می‌خواهید شانسی برای مبارزه داشته باشید، اطمینان یابید که به جای آن چیز دیگری می‌خورید.

به خواب خود اهمیت می‌دهند

این مورد به حدی مهم است که من نمی‌توانم به قدر کافی درباره اهمیت خواب در افزایش هوش احساسی و به‌دست آوردن تمرکز و کنترل بر خود بگویم. زمانی که شما می‌خوابید مغزتان استراحت می‌کند، اتفاقات روزانه را یا ذخیره می‌کند یا دور می‌ریزد (در نتیجه موجب خواب دیدن می‌شود) به‌طوری‌که شما هوشیارانه بیدار می‌شوید. زمانی که شما درست نمی‌خوابید، کنترل بر خود، توجه و خاطرات همگی کاهش می‌یابند. کاهش خواب روزانه هورمون استرس را در شما بالا می‌برد؛ حتی اگر اکنون محرک تنش‌زا نداشته باشید. اینها همگی عامل اصلی کاهش بهره‌وری هستند. کاهش خواب بهره‌وری شما را در طول روز کاهش می‌دهد پس آسوده‌تر بخوابید.

زمانی که خسته‌اید، توانایی مغز شما برای جذب گلوکز به شدت کاهش می‌یابد. این امر کنترل عوامل ناگهانی که تمرکز شما را برهم می‌زنند دشوار می‌سازد. علاوه‌بر این بدون خواب کافی احتمالا اشتیاق برای خوردن غذاهای قندی برای جبران سطوح پایین گلوکز خواهید داشت. بنابراین اگر در تلاش هستید تا کنترل بر خود را در غذا خوردنتان اعمال کنید، هر شب راحت بخوابید.

ورزش می‌کنند

روزانه 10 دقیقه ورزش کردن می‌تواند اسید گاما آمینوبوتیریک (GABA)(یک انتقال‌دهنده عصبی که مغزتان را آرام می‌کند و در مقابل تنش‌ها قدرتمند نگه می‌دارد)آزاد کند.

ورزش‌های ذهنی می‌کنند

در واقع ورزش‌های ذهنی به مغزتان آموزش می‌دهد تا یک ماشین کنترل نفس باشد. هر تکنیک ساده‌ای مثل تمرکز حداقل به میزان پنج دقیقه در روز  خودآگاهی را در شما بهبود می‌بخشد و توانایی مغز را برای مقاومت در برابر تنش‌های مخرب بالا می‌برد.  

با خود حرف‌های منفی نمی‌زنند

قدم بزرگ در تمرین کنترل بر خود این است که با خودتان حرف‌های منفی نزنید. هرچقدر بیشتر فکرهای منفی کنید، به آنها قدرت بیشتری می‌دهید. بیشتر فکرهای منفی ما تنها یک فکر ساده هستند و نه حقیقت. وقتی افکار منفی و بدبینانه را باور می‌کنید صدایی از درون می‌گوید: اکنون زمان توقف و ثبت آنها است. در واقع آنچه را که انجام می‌دهید متوقف کنید و آنچه را که به آن می‌اندیشید ثبت کنید. به این‌گونه فرصتی می‌یابید تا سرعت افکار منفی را کاهش دهید. منطقی‌تر خواهید شد و در ارزیابی درستی آنها با ذهنی باز تصمیم می‌گیرید.

 شما می‌توانید شرط ببندید هر زمان که از کلماتی چون «هرگز» «بدترین»و غیره استفاده می‌کنید، گفته‌هایتان درست از آب درنخواهند آمد. اگر حرف‌های شما وقتی که روی کاغذند هنوز به واقعیت نزدیک باشند، آنها را به یک دوست یا همکار مورد اعتماد بدهید و ببینید که آیا او با شما موافق است یا نه. آنگاه حقیقت قطعا پدیدار خواهد شد.

 با مجزا کردن افکارتان از حقایق آنها را شناسایی و برچسب می‌زنید و این امر موجب می‌شود تا از چرخه منفی‌گرایی رهایی یابید و به سمت یک چشم‌انداز جدید مثبت حرکت کنید.

این استراتژی‌ها را عملی می‌کنند

مهم‌ترین نکته برای یادآوری این است که شما باید این استراتژی‌ها را به فرصتی برای عمل کردن تبدیل کنید. این به آن معنی است که به‌جای آنکه تسلیم تنش‌ها شوید، لحظاتی که برای کنترل بر خود تلاش می‌کنید را می‌شناسید و به این استراتژی‌ها نگاه می‌کنید و قبل از تسلیم شدن فرصتی به آنها می‌دهید. 

برای انجام کارهای بزرگ خودتان را کوچک کنید !

روزنامه اقتصاد: چگونه یک رهبر سازمانی را توصیف می‌کنید؟

این سوالی است که سال‌ها از خودم پرسیده‌ام و اکنون در تلاشم تا این سوال را از مدیران اجرایی، صاحبان کسب‌و‌کاری که با آنها در تماس هستم بپرسم. ( توجه کنید به آنهایی که در ارتباط بودم رهبر سازمان نمی‌گفتم. یک عنوان به طور خودکار مفهوم رهبری را بدست نمی‌دهد. اغلب، این مفهوم کیفیتی است که برای تصدیق به‌کار می‌رود و فرض ما بر این است که قدرت با یک موقعیت همراه است).

برای انجام کارهای بزرگ خودتان را کوچک کنید


کلمه «تعریف رهبر سازمانی» را در گوگل تایپ کنید. نتیجه یک پاسخ ساده است: «فردی که یک گروه، سازمان را رهبری و فرماندهی می‌کند». دیکشنری Merriam-Webster نیز پاسخ مشابهی می‌دهد: «کسی که اختیار یا نفوذی در سازمان دارد».

رشته معمول بین این معانی استاندارد چیست؟ فرمانده، کلمه‌ای است که با کلمات مترادفی چون تحمیل‌کننده یا کنترل‌کننده می‌آید. در دیدگاه معمول رهبر سازمانی کسی است که خواسته‌های خود را با اعمال فشار بر دیگران به واقعیت تبدیل می‌کند.

 اما آیا این تعریف صحیح است؟

بیشتر ما به نظر می‌آید کلمه «رهبر سازمانی» را با ویژگی‌های شخصیتی مرسوم مثل کاریزما بودن، پویایی، خودانگیزشی و قدرتمندی پیوند داده‌ایم. هیچ کدام از این مشخصه‌ها نادرست نیستند. بیشتر رهبران سازمانی موفق که با آنها ملاقات داشته‌ام نه همه این ویژگی‌ها ولی چندین تا از آنها را داشته‌اند، اما آیا فقط چون اینها تصور معمول از ویژگی‌های رهبر سازمانی هستند، داشتن آنها مدیر را به بهترین فرد تبدیل می‌کند؟

با اتصال داخلی تکنولوژیک و فشار اجتماعی، جهان سریع‌تر از آنچه بتوانیم خود را تغییر بدهیم، دگرگون می‌شود. این تغییر عمیق، تغییرناپذیر و وابسته به یکدیگر است. برای وفق دادن به طور مناسب و مقتضی، نیاز به تجدیدنظر درباره طرز فکرمان از رهبران و رهبری سازمانی داریم. امروزه، ویژگی جدیدی مطرح شده است که روز به روز هم بر اهمیت آن افزوده می‌شود.

 فروتنی

معمولا وقتی از لغت فروتنی استفاده می‌کنیم گمان می‌کنیم که این کلمه نوعی انفعال را نشان می‌دهد. مردم فروتن برای خواست دیگران خودشان را پایین‌تر از بقیه قرار می‌دهند. آنها یا مورد بی‌اعتنایی قرار می‌گیرند یا جا پای دیگران می‌گذارند. گرچه به نظر می‌رسد این مفهوم در تضاد با تعاریف اولیه ما است، اما هیچ کدام درست نیست. فروتنی به معنای ضعف نیست. تواضع، قلب رهبری سازمانی است.

فروتنی (Humility) از واژه لاتین «Humus» به معنی «زمین، خاک یا کره زمین» است. به طور تحت‌اللفظی به معنی ریشه داشتن یا واقعی بودن است. این کلمه در تماس بودن با خاک، ارتباط عمیق با منبع اولیه و اساسی زندگی، جان بخشی و رشد را بیان می‌کند. فروتنی بدون تقلیل قدرت فرد، آن را بسط می‌دهد.

فروتنی اختیارات اخلاقی- قدرت از طریق افراد- را بر پایه ارزش و رهبری الهامی ایجاد می‌کند. از فروتنی استفاده می‌کند تا نشان دهد که ایده‌آل‌ها و ارزش‌های مشترک، بزرگ‌تر و بادوام‌تر نسبت به افراد است.

هنوز نیاز مبرمی در کسب‌و‌کار برای قدرت و اختیار وجود دارد. در حقیقت، تصور کار کردن در جهانی بدون قدرت و اختیار دشوار است. چالش اصلی این است که اختیار رسمی بر مبنای دستور در حال از دست دادن قدرت و توانایی خود است. قدرت امروز درکسب‌وکارها باید مهار و منتقل شود. هنگامی که خلأ به جا مانده از قدرت رسمی بیشتر می‌شود، احتمال و ضرورت قدرت اخلاقی بیشتر خود را نشان می‌دهد. برای نوع جدیدی از قدرت به صفات تازه‌ای نیاز داریم. نیاز به رهبران سازمانی فروتن داریم، زیرا فروتنی اساس قدرت اخلاقی است.

یکی از سطوح رهبری در سازمان رهبری با عظمت است؛ در این سطح ترکیب منحصر به فردی از تواضع و اراده مورد نیاز برای رهبری با عظمت را در اختیار دارید. برای رسیدن به این سطح از رهبری صرف زمان و تلاش لازم است. یکی از راهبردها برای کمک به رشد عاطفی و حرفه‌ای که لازمه این سطح از رهبری است، توسعه تواضع و فروتنی است. اغلب مدیران این سطح افراد فروتنی هستند. برای اینکه درک کنید چرا فروتنی مهم است و چرا تکبر و غرور مخرب است، فرض کنید وقتی تیم شما موفقیتی کسب می‌کند، اعتبار این موفقیت را به اعضای گروه بدهید و در عوض مسوولیت اشتباهات آنها را به عهده بگیرید. کمک بخواهید؛ یاد بگیرید که درخواست کمک، قدرت واقعی است، زیرا به شما اجازه می‌دهد درحوزه‌ای که ضعیف هستید کمک بخواهید؛ نتیجه چه خواهد شد؟ موفقیت کل سازمان و نه فقط شما.

استاد رهبری جیم کالینز Jim Collins در پژوهش خود در مورد داروین ای-اسمیت Darwin E. Smith مدیر عالی اجرایی کیمبرلی-کلارک Kimberly-Clark بین سال‌های 1971 تا 1991 می‌نویسد.  اسمیت به عنوان یک فرد خجالتی، «میانه‌رو» و نامتظاهر شناخته شده بود. حتی وقتی او از یک وکیل داخلی به یک مدیر اجرایی ارتقا یافت به صلاحیت خود شک داشت. در دوران تصدی او، از تبلیغات فردی به شدت اجتناب می‌کرد.

در هر صورت، در مواقع تصمیم‌گیری برای تصمیمات دشوار و عملی کردن آنها، او مصمم و بی‌باک بود. طبق نظر کالینز، «رهبران سازمانی بزرگ با ترکیب متناقض تواضع فردی به اضافه اراده حرفه‌ای، موفق می‌شوند».

اسمیت و تیمش معتقد بودند که مرکز سنتی سود شرکت، کارخانه‌های تولیدی و محصولات کاغذ گلاسه در بازار بدی با رقبای ضعیف قرار گرفته‌اند. او همه کارخانه‌ها را فروخت و درآمد آن را در کسب‌و‌کار کاغذهای بازیافتی دوباره سرمایه‌گذاری کرد که رقبای سطح بالایی چون Procter & Gamble و  Scott Paperبر آن حکمفرما بودند. 25 سال بعد آنها همچنان پیشتاز بودند و محصولات متنوعی را دراین صنعت ارائه کردند.  

کالینز دریافت که بهترین رهبران سازمانی با بهترین نتایج، همواره معتدل هستند. 11 تا از 11 شرکتی که بین سال‌های 1995-1965 در 1463 کسب‌و‌کار مجله فورچون 500 از «خوب به عالی» گذار داشته‌اند، رهبرانی با ویژگی بارز فروتنی داشته‌اند. زمانی که صحبت از عملکرد شرکت‌های آنها می‌شود، این مدیران اجرایی نقش خود را کم اهمیت و همکاری‌های مجریان اطراف خود را پررنگ‌تر نشان می‌دادند.

در 10 سالی که از تحقیق کالینز می‌گذرد، جهان بیشتر به هم پیوند خورده و بیشتر به یکدیگر وابسته شده است. با رهبران سازمانی و مدیریت در سطح پایین، بزرگ‌ترین مدیران از رفتار‌های استبدادی جلوگیری می‌کنند و به جای آن به اطراف خود به عنوان موتورهای نوآوری و تغییر می‌نگرند. امروزه، فروتنی تنها یک خصیصه نیکو به شمار نمی‌رود، بلکه برای یک مدیر و رهبر سازمانی امری ضروری است.

در مقاله اخیر در Harvard Business Review درباره ارزیابی ویژگی‌های کلیدی که مدیران اجرایی نیاز دارند، تواضع اولین خصیصه در لیست بود. متاسفانه، فقط یکی از چهار مدیر اجرایی در تحقیق توسط مجریان به عنوان فردی متواضع معرفی شد.

در پژوهشی دیگر که توسط Catalyst انجام شده است، یک سازمان غیر انتفاعی که در کسب‌و‌کارش فرصت‌ها را برای زنان گسترش داده است در یک تحقیق جهانی از 1500 کارگر نشان داد، زمانی که کارکنان نوع دوستی و رفتار عاری از خودپرستی را در مدیران مشاهده کردند بیشتر در کارشان احساس مسوولیت می‌کردند. با احساس مسوولیت بیشتر در کارمندان، شاهد نوآوری بیشتر در شغلشان، ارائه ایده‌های جدید و عملکرد بیش از وظایف برای رسیدن به اهداف شرکت خواهیم بود.

فروتنی نقطه مقابل ضعف است. یک مدیر فروتن فرهنگی ایجاد می‌کند که کارمندان از روی میل انسانیت خود را در شرکت به‌کار می‌گیرند، ظرفیت‌های همکاری، ارتباطات و اشتیاق و علاقه را بالا می‌برند.

در نقطه مقابل، رهبران سازمانی با خود بزرگ بینی و دیدگاه‌های پر آب و تاب ممکن است در کوتاه‌مدت بهره‌ور باشند، اما به ناچار نسبت به توصیه دنباله‌روهای خود حتی زمانی که شرکت را به سراشیبی سقوط می‌برند، بی‌اعتنا می‌شوند. مدیران متکبر و خودخواه مهارت‌های شنیداری و یکدلی را از دست می‌دهند و نمی‌توانند همکاری و مشاوره را در نسل بعدی رهبران سازمانی ایجاد کند. با وجود قدرت و تاثیرشان، آنها ویژگی‌های یک رهبر بزرگ و فروتن را از دست می‌دهند.

یک فرد فروتن می‌تواند هنوز اندکی تکبر داشته باشد. او می‌تواند هنوز پیروزی‌اش را جشن بگیرد. فروتنی به معنی شکسته نفسی نادرست نیست. بلکه نگرشی عمیق در بحث رهبری سازمانی است.

حال چگونه رهبران سازمانی می‌توانند در این مسیر بهره‌وری به پیش بروند، چگونه می‌توانند از قدرت «هرکاری دلت خواست بکن، چون تو رئیسی» برای دستیابی به قدرت اخلاقی یک مدیر متواضع چشم‌پوشی کنند؟

برای انجام کارهای بزرگ خودتان را کوچک کنید


• انجام یک بازبینی اخلاقی: از خودتان بپرسید چه می‌خواهید و چرا هر روز صبح از خواب برمی‌خیزید. اگر این پاسخ‌ها با شما و فعالیت‌های روزانه کارمندانتان همخوانی ندارد، شما نیاز به کار زیادی برای تطبیق رفتارها با ارزش‌هایتان دارید. زمانی که شکاف‌ها را آشکار می‌کنید، رهبران سازمانی واقعی وارد «بازی تقویت ارزش» می‌شوند، ویژگی‌هایی چون یکدلی، انعطاف‌پذیری، سازگاری، جرات و سختگیری را درمورد حقیقت افزایش داده و تقویت می‌کنند. بعد از اینکه مارک برتولینی Mark Bertolini مدیر اجرایی اتنا Aetna کتاب سرمایه در قرن 21‌ام که توسط اقتصاددان معروف توماس پیکتی Thomas Picketty نوشته شده بود را خواند (در این کتاب مسیر فعلی شرکت‌های آمریکایی مورد انتقاد قرار گرفته است) او تیم رهبری خود را برای شرکت در گفت‌وگو درباره نقش کسب‌و‌کار و کاپیتالیسم در جهان امروز نام‌نویسی کرد. آنها نگرش فراگیرتری را در کسب‌و‌کار اتنا به‌کار گرفتند و آن این بود که « همه را به‌کار بگیرید نه فقط تعداد معدودی را.» به‌عنوان اولین قدم اساسی در این مسیر، آنها حداقل حقوق را برای همه کارمندان تا 16 دلار افزایش دادند.

• گسترش اعتماد: مدیران مدارس قدیمی از دیگران انتظار داشتند تا اعتمادشان را به دست آورند، هر عملی را با سوءظن بررسی کنند و با هر مشکلی که پیدا می‌شد نارضایتی خود را اعلام کنند. امروزه رهبران سازمانی بزرگ، اعتماد را برای القای همکاری، تعهد و نوآوری بهتر بین کارمندان و شرکای دیگر کسب‌و‌کار گسترش می‌دهند.

 با گسترش اعتماد و اجازه دادن به دیگران برای پذیرش انواع درست ریسک، به آنها القا می‌کنید که می‌توانند ایده‌های جدید و بهتر را به جای فعالیت‌های مرسوم که بسیاری از آنها بدون فکر انجام می‌شوند، ارائه دهند. پرت ای‌منگر Pret A Manger یک رستوران زنجیره‌ای در لندن، دقیقا همین کار را انجام داد. به جای یک سیستم استاندارد شده که به مشتریان ثابت قهوه مجانی می‌دهد، پرت قدرت و اعتماد خود را در دستان کارمندانش گذاشت.

این رستوران به کارمندانش اجازه داد تا خودشان تصمیم بگیرند که به چه کسی قهوه یا اسنک بدهند؛ برنامه پرت‌ای‌منگر به کارمندانش احساس مالکیت و مسوولیت درمورد تعاملاتشان داد. با این رویکرد که مشتریان، مشتریان آنها هستند و موفقیت شرکت، موفقیت آنها است. در نتیجه، اکنون 28 درصد مشتریان پرت ای منگر قهوه یا اسنک مجانی دریافت می‌کنند و موفقیت این برند همچنان در حال رشد است.

• خودتان را کوچک کنید: رهبران سازمانی نیاز به حرکت ورای انگیزش مرسوم و روش‌های تهدید و اجبار مثل هویج و چماق دارند. چماق و هویج:(Carrot and stick)در اصطلاح به سیاست ارائه تشویق برای رفتار خوب و ارائه تنبیه برای رفتار بد است یا به عبارتی به معنی سیاست تهدید و تحبیب به کار می‌رود.

استراتژی هویج و چماق در محیط کاری: در منابع انسانی، هویج اشاره دارد به انگیزه یا وعده انگیزه به کارمندان و چماق اشاره به ترس و تهدید دارد. معمولا کارمندان بعد از انجام کار، خواستار دریافت وعده داده شده می‌شوند که در مقابل آن از کار اخراج می‌شدند یا خودشان ترک کار می‌کردند.

 تکیه بر قوانین و سیاست‌ها و قدرت رسمی به‌عنوان منبع قدرت شما کارگر نخواهد افتاد، مگر اینکه شما پیشرفت شرکتتان را بخواهید. شما باید دریابید که منبع قدرت و اختیارتان افرادی هستند که با شما کار می‌کنند. به جای تلاش برای اجبار احترام یا عملکرد خارج از توانایی کارمندانتان، با رفتارتان و تعهد به همکاری در آنها شور و حرارت ایجاد کنید. یک مدیر فروتن حاضر و درگیر است، اما می‌تواند یک فضای شور و هیجان ایجاد کند تا بقیه بتوانند همکاری کنند. رهبران سازمانی فروتن برای گسترش و ایجاد عملکرد مثبت به یکدیگر اعتماد دارند.

زمانی که نلسون ماندلا رئیس‌جمهور آفریقای جنوبی شد، با وجود اینکه یک نماد جهانی از‌گذار کشور از آپارتاید بود، اما لحظه‌ای را صرف خود نکرد.

 موضوع زندانی شدن، انتقام گرفتن و پیروزی او نبود؛ بلکه در عوض در مورد‌گذار اجتماعی از دهه‌ها تبعیض جنسیتی به آینده‌ای که همه در آن شریکند، برای کل کشور بود. ماندلا دید که چالش واقعی او امیدوار بودن نیست، بلکه القای امید در دیگران است. ماندلا خودش را کوچک کرد تا مردم آفریقای جنوبی بتوانند کار بزرگی انجام دهند. هنری دیوید تورو Henry David Thoreau یک بار گفت « فروتنی، مثل تاریکی چراغ‌های آسمانی را آشکار می‌کند» مدیران فروتن خودشان را کوچک می‌کنند و به سایرین این شانس را می‌دهند تا جایگاه خود را ارتقا دهند. وقتی به کارمندان خود امکان درخشیدن می‌دهید، نیروی کاری ایجاد می‌کنید که پر از شوق برای کار کردن است و آنها را به یک ماموریت جمعی فرا می‌خوانید که موفقیت بزرگ‌تر برای شرکتتان به همراه دارد.

فروتنی نشانه‌ای از قدرت عمیق شخصی، خودداری و حل مشکلات است. فردی قوی نیاز دارد تا به سایرین اجازه دهد که افسار قدرت را در شرکت به دست بگیرند و به آنها اعتماد کند تا کار درست را انجام دهند.

زمانی که این‌طور مدیریت می‌کنید باعث ایجاد فرهنگی می‌شوید که اشتغال را القا می‌کند و دیگر چندان بر کارمندان مدیریت نخواهید کرد. شما رهبری میان رهبران تیم هستید، با یکدیگر کار می‌کنید تا کارهای بیشتری انجام دهید که هر فردی در هر سمتی آرزویش را می‌توانست داشته باشد. 

ایا تنبل های باهوش میلیاردر می شوند ؟؟؟

هفته نامه چلچراغ - بنفشه چراغی: یادتان می آید در دوران خوش کودکی مان، چقدر خوره اختراع داشتیم؟ بزرگ تر هم که شدیم، همیشه دلمان می خواست ایده جدیدی را به دنیا معرفی کنیم که در فکر و خیالمان می توانست صنعت جهانی را تکان دهد... اما همیشه چیزی کم بود. فقدان آگاهی کافی ما و نبود شرایط لازم و از همه مهم تر، عدم وجود یک استارت یا نیرو محرکه اولیه، به فراموشی این ایده ها دامن زد. 

حالا می خواهم به شما مژده بدهم که در این چند سالی که شما حواستان نبوده و مشغول گرفتاری های شخصی تان بوده اید، دنیایتان دستخوش تغییرات بزرگی شده و آن آرزوی همیشگی، محقق شده است. الان، هستند کسانی که به ایده شما بها دهند، کسانی که صرف نظر از سنگینی جیب شما و تنها با توجه به ارزش ایده تان برایتان وقت و انرژی صرف کنند و تنها با شراکت در10 تا 20 درصد از کسب و کار شما، شرایط اولیه لازم برای شروع کارتان را مهیا کرده و تیمی از متخصصان را به شما اختصاص دهند. 

تنبل های باهوش میلیاردر می شوند


سرزمین های پیشرفته دنیا، بخش عظیمی از موفقیت های اخیرشان را مدیون همین ایده ها هستند و هستند کسانی که با ابتدای ترین و مسخره ترین ایده ها هم بازار را متحول کرده اند. شمار افرادی که ایده های فراوانی در سر داشته اند و از همین خوش فکری شان پول خوبی به جیب زده اند رو به افزایش است و حالا اسمشان در لیست ثروتمندترین های دنیاست. نام این نوع از کسب و کار، start-up (کسب و کار نوپا) است که در ادامه به توضیح بیشتر آن خواهیم پرداخت.

استارت آپ دقیقا چیست؟

لفظ استارت آپ، به شرکت یا سازمانی موقت گفته می شود که در راستای ارائه راه حل های نو برای راه اندازی یک مدل کسب و کار توسعه پذیر و تکرارشدنی ایجاد می شود. به عبارتی ساده تر، استارت آپ کسب و کاری نوپا است که از یک ایده شروع شده و با سهام داری بخش هایی تحت عنوان شتاب دهنده ها، به مرحله عرضه در بازار می رسد. اغلب این ایده ها و بازاریابی ها در راستای تکنولوژی های نوین و رسانه هستند و مهم است که بنیان گذاران این کسب و کار از مالکیت معنوی ایده های خود محافظت کنند.

شتاب دهنده ها

این ایده ها همیشه بوده اند، اما بی سرانجامی شان به شرایط و امکانات فرد بر می گردد. شتاب دهنده ها، مراکز و مجموعه هایی هستند که این کمبودها را برطرف می کنند و درواقع عامل اصلی عملی شدن این قبیل ایده ها به حساب می آیند. اکسِلِیترها یا شتاب دهنده ها این جا، شرکت هایی هستند که از ابتدای کار یک استارت آپ، آن را تحت پوشش قرار می دهند. شتاب دهنده ها ابتدا برای مدتی ایده های شرکت کننده های گوناگون را مورد بررسی قرار می دهند و بعد از میان آن ها، بهترین ها را انتخاب می کنند. 

تنبل های باهوش میلیاردر می شوند


بعد از این گزینش، مبلغ کمی حدود 20 هزار دلار، در اختیار استارت آپ ها قرار می گیرد و تیم مجربی از متخصصان هم به افراد با ایده های گلچین شده اختصاص می یابد. گروه های شرکت کننده، چیزی در حدود شش ماه فرصت دارند تا طرح های خود را اثبات کرده و آن را به مرحله تجاری برسانند. نکته این جاست که در مقابل این 20 هزار دلار (معادل 65 میلیون تومان)، شتاب دهنده 10 تا 20 درصد از سهام استارت آپ را از آن خواهدکرد. در حالی که اگر ایده ای عملی هم نشود یا در مرحله های بعدی شکست هم بخورد، این پول بازگردانده نمی شود و تا این جای کار چیزی به عنوان خسارت یا ضرر وجود ندارد.

بعد از گذراندن این مراحل، تیم ها شش ماه برای پیاده کردن ایده های خود فرصت دارند. شتاب دهنده ها این جا هم فضا و امکاناتی را شامل تیمی از مربیان، در اختیار استارت آپ ها قرار می دهند و در پایان این مرحله، استارت آپ ها باید دوباره نتیجه کارشان را برای داوران توضیح دهند. این جا، تعداد دیگری از تیم ها حذف می شوند و تنها چند تیم باقی مانده این فرصت را دارند تا سرمایه اصلی را از شتاب دهنده دریافت کنند. این سرمایه محدوده ای بین 100 تا 200 هزار دلار را شامل شده و به طبع با افزایش مقدار آن، سهام شرکت شتاب دهنده هم در کسب و کار استارت آپ بیشتر خواهدشد.

تنبل های باهوش میلیاردر می شوند


ایده های اینترنتی یا مرتبط با تکنولوژی روز دنیا در حال حاضر بهترین بازخورد را از جانب شتاب دهنده ها گرفته اند. جدولی از 24 زمینه برای ایده های قابل سرمایه گذاری تهیه شده است که در زیر می بینید. دنیای مجازی، دنیای انسان های خلاق و باهوش است. همان هایی که تنها با یک ایده برنده، الان صاحب بزرگ ترین کسب و کارهای جهانی شده اند. اکنون بیایید با موفق ترین استارت آپ های اینترنتی و میزان درآمد آن ها آشنا شویم.

Amazon

سالانه 000,000,204,34 دلار، هر ثانیه 1084 دلار


این سایت ابتدا در سال 1994 فعالیتش را تحت عنوان بزرگ ترین کتاب فروشی دنیا، یا به عبارتی اولین مجموعه مجازی از بیشترین مقدار کتاب ها آغاز کرد و بعد از رو به رویی با استقبال امیدبخش مردم، گسترش یافت. سایت آمازون چنان چه در لگویش پیداست، از a تا z را شامل می شود و از طریق آن هر کالای که فکرش را بکنید، می توان تهیه کرد. آمازون حالا با بیش از 34 هزار نفر کارمند در سراسر دنیا، با اختلاف زیادی پردرآمدترین فروشنده آن لاین است و در بین تمامی سایت های وب هم بالاترین درآمد را دارد.

تنبل های باهوش میلیاردر می شوند


Google

سالانه 000,000,321,29 دلار، هر ثانیه 929 دلار


گوگل، بله همین رفیق عزیز ما که بیشتر از هر چیز و هرکس برایمان فایده داشته است. گوگل گرچه فعالیتش را دیرتر از مایکروسافت و یاهو آغاز کرد، ولی رشدی چند برابر داشت. گوگل در هر زمینه ای دستی دارد، شبکه اجتماعی می سازد، سیستم عامل می سازد و سخت افزارهای رایانه ای و الکترونیک عرضه می کند، ولی هم چنان بیشترین درآمدش از طریق موتور جست و جوگرش در می آید و بعد هم از تبلیغاتش در سایت های زیرمجموعه.

تنبل های باهوش میلیاردر می شوند


eBay

سالانه 000,000,156,9 دلار، هرثانیه 290 دلار


این سایت بهترین جایگزین برای فروشگاه های آن لاین سنتی است و از طریق آن هرکسی می تواند کالای نو یا دست دوم یا محصول تولیدی خود را مستقیما به خریدار عرضه کند. این سایت در 13 سال گذشته 35 شرکت مشابه را از صاحبانشان خرید تا یکه تاز مسیر خود باشد و حالا با اختلاف زیاد بزرگ ترین حراجی آن لاین جهان شناخته می شود.

در ادامه این فهرست، «» با سالانه 000,000,324,6 دلار، هر ثانیه 200 دلار، «علی بابا» با سالانه 000,600,577,3 دلار، هر ثانیه 176 دلار، «نت فلیکس» با سالانه 000,000,160,2 دلار، هر ثانیه 68 دلار و «فیس بوک» با سالانه 000,000,000,2 دلار، هر ثانیه 63 دلار ذکر شده اند.

تنبل های باهوش میلیاردر می شوند


در این میان، فیس بو از جالب ترین هاست. مارک زاکربرگ صاحب فیس بوک، جوان ترین میلیاردر دنیاست که از داستان به ثروت رسیدنش فیلم هم ساخته شده است. او فیس بوک را در سال 2004 افتتاح کرد که اکنون غالب بر 750 میلیون عضو در سراسر دنیا دارد. بیش از 80 درصد درآمد فیس بوک از طریق تبلیغات است و بالغ بر 10 درصد دیگر از درآمدش هم از طریق بازی های فراوان شرکت Zynga تامین می شود.

این استارت آپ های مشهور چگونه شروع به کار کردند؟

بی شک یکی از مشترکات استارت آپ های موفق، ذهن پویا و خلاق یک «جوان» پشت ایده است. استارت آپ ها همیشه هم چندان با برنامه و محکم و مقتدر شروع به کار نکرده اند. خیلی از این کسب و کارهای نوپا در ابتدا تنها جنبه تفریحی داشته اند یا محض برطرف کردن یک نیاز نه چندان مبرم راه اندازی شده اند. خیلی هایشان حتی با ایده های احمقانه و ساده ای شروع به کار کرده اند...

فیس بوک: ابتدا تنها برای تعدادی از دانشجویان درس خوان هاروارد درست شد تا بتوانند بیشتر با هم تعامل داشته باشند، بعد از آنجایی که هارواردی ها باحال هستند، طولی نکشید که همه دانشگاه به عضویت آن درآمدند و به تبع آن ها بقیه دانشگاه و بعد هم همان طور که می بینید، همه دنیا، حتی می توان دید که بوفه ای پیر دانشکده تان یا دکه ای سر کوچه تان هم حالا سر از فیس بوک درآورده اند.

دراپ باکس (Dropbox): چقدر راحت می شود اگر بتوانیم فایل هایمان را با هم به اشتراگ بگذاریم بدون این که حجمی روی رایانه مان را اشغال کند، نه؟ این ایده حتی جدید هم نیست، بازارش اشباع شده است و کمپانی های بزرگ تری نظیر مایکروسافت آن را پشتیبانی کرده اند، اما ما می توانیم در سایتمان تنها همین یک کار را به نحو احسن انجام دهیم. بله، دراپ باکس این چنین به یکی از موفق ترین استارت آپ های جهانی تبدیل شد.

تنبل های باهوش میلیاردر می شوند


آی او اس (iOS):
 بیایید یک سیستم عامل جدید بسازیم که یکی از میلیون ها بازی و نرم افزار موجود در جهان هم رویش اجرا نشود. Cut و paste هم نداشته باشد. درعوض فضای جدید و userfriendlyتری داشته باشد. شرط می بندم مردم اولش فرض کنند فضا برایشان پیچیده تر شده است، ولی بعد از یک ساعت به همه رفیق هایشان از این دنیای جدید و متفاوت بگویند.

بازی برای بزرگ سالان: angry birds حالا مدت مدیدی از موفقیتش می گذرد، اما نگران نباشید، آن چند جوان خلاق هنوز هم با ایده های درخشانشان گلیمشان را از آب بیرون می کشند. برنامه نویسان 2048 و clash of clans هم از ایده هایی که سادگی شان مبرهن است، شروع کرده اند و قطعا هیچ فکر شهرت و ثروت فعلی شان را نمی کردند.

این قصه پایان ندارد، تا هرکجا که بشود، می توان ادامه داد و دلیلش هم واضح است. Amazon خواست فروشگاه آن لاین باشد، PayBal بدون پشتوانه مالی و با نام مستعار واسطه مبادله مالی مردم شد، Instagram برای عکس ها فیلتر ارائه داد و اجازه داد مردم لحظه هایشان را شریک شوند... همه این ها، از ایده هایی ساده و ابتدایی، ولی توسعه پذیر و قابل تکرار شروع کردند و چنان که می بینید، به طرز شگفت آوری رشد کردند.

استارت آپ در ایران

شاید ما همیشه چند قدم دیرتر پا در عرصه های نوین تکنولوژی بگذاریم، ولی وقتی وارد میدان می شویم، تازه نفس می آییم و همه تلاشمان را به کار می گیریم. ایران به تازگی در عرصه استارت آپ ها قدم گذاشته و تا این جای کار را هم، خوب پیش آمده است. چنان که در هفته نامه مشهور اکونومیست، مجموعه Word Startup Report نام ایران رادر کنار سایر کشورها همراه با استارت آپ های برترمان ذکر کرد. طبق این گزارش، دیجی کالا با ارزش تخمینی 150 میلون دلار، سایت ویدیویی آپارات با ارزش 30 میلیون دلار، کافه بازار با ارزش تخمینی 20 میلیون دلار و سرویس تبلیغاتی Anetwork با ارزش تخمینی پنج میلیون دلار استارت آپ های برتر ایرانی به شمار می روند.

دیجی کالا، موفق ترین استارت آپ ایرانی، به گفته یکی از بنیان گذارانش فروش روزانه حدود 2000 سفارش با 600 هزار تومان بهای میانگین دارد. با یک ضرب ساده می بینیم که فروش روزانه این مجموعه 000,000,200,1 تومان (درآمد ناخالص) می شود. این سایت در سال 1385 با قصد فروش کالاهای اینترنتی با پنج نیرو آغاز شد و حالا بیش از 200 نفر پرسنل هر آن چه فکرش را کنید، از پرینتر تا ریش تراش و بیگودی و میز تحریر را عرضه می کند.

تنبل های باهوش میلیاردر می شوند


از دیجی کالا تا آپارات و فیدیلو و کافه بازار و... همه از رمزهای موفقیت استارت آپ ها در ایران، به چند عامل کوتاه اشاره می کنند: استمرار و پشتکار، شرط اول است، کسب اعتماد مردم با فاصله اندکی شرط دوم می شود و نقشی اساسی و بنیادین در موفقیت استارت آپ می شود. عدم وجود رقیب خارجی هم که از اصل برای ایرانی ها در عرصه تکنولوژی و فضاهای مجازی فراهم است. عدم وابستگی به شرایط مکانی و زمانی هم که خاصیت کسب و کارهای الکترونیکی است و عملی کردن آن در سایر انواع استارت آپ ها نیز می تواند نقش موثری داشته باشد.

شتاب دهنده های ایرانی هم به خوبی از پس کارشان بر آمده اند. آواتک، از شعارش، «پل اتصال کسب و کارها به موفقیت» پیداست که خوب با این بازار آشناست و با ارائه برنامه های شش ماهه، فضاهای کاری خلاق را حمایت کرده و برای تیم های کارآفرینی سرمایه گذاری می کند. گروه دیموند و مجموعه مپس هم عملکرد مشابه دارند و از دیگر شتاب دهنده های ایرانی به حساب می آیند.

اگر هنوز هم ایده های نوین در سر دارید، وقتتان را تلف نکنید. فراموش نکنید در هیمن 10 دقیقه ای که وقتتان را گذاشتید پای خواندن این گزارش، سایت آمازون 650400 دلار درآمد داشته است. حالا که دنیا به ایده های ما احترام می گذارد، پس به خوش فکری مان اعتماد کنیم و با آگاهی از همه موانع احتمالی و ریسک ها در این راه، بگذاریم روی ایده هایمان سرمایه گذاری شود و با استمرار و پشتکار منتظر نتیجه ای شگفت انگیز شویم.

فرد خلاق و باهوش چطور آدمی است؟

روزنامه قانون: افراد سخت کوشی که هرگز شوخ‌طبعی را فراموش نمی‌کنند، اطلاعات عمومی بالایی دارند. و در موقعیت‌های دشوار زندگی به گونه‌ای انعطاف دارند و با دید متفاوتی به هستی می‌نگرند که گویی از جهان دیگری آمده‌اند. وقتی شروع به فکر کردن می‌کنند، آن چنان تخیل می‌کنند که گویی از تمام شرط و شروط‌های دنیای واقعی آزادند. در متون روان‌شناسی از این افراد بعنوان افراد خلاق نام می‌برند، افرادی که بخش عمده‌ای از وقت خود را صرف توجه دقیق به اطراف خود می‌کنند و از این طریق سوژه‌های جدیدی برای فکر کردن پیدا می‌کنند. بسیار کنجکاو بوده و به طور مستمر در جستجوی موضوعات پیچیده، جدید و ناشناخته و عجیب هستند. 

به همین سبب آن‌ها در مقایسه با افرادی که از توانایی خلاقیت کمتری برخوردار هستند، سوالات بیشتر و پیچیده تری را مطرح می‌کنند. افراد خلاق علی رغم استنباط دیگران، بسیار فعال نبوده، و در واقع در مقایسه با دیگران اگرچه ضرورتا بسیار باهوش نیستند اما نحوه تفکر و شیوه حل مسئله آن‌ها آنقدر متفاوت و خارق العاده هست که طبقه جداگانه‌ای به آن‌ها اختصاص داده شده است. بنابراین اگرچه هوش یکی از پیش نیاز‌های خلاقیت است و پایین بودن درجه هوشی فرد معمولا به پایین قرار گرفتن خلاقیت منجر می‌شود اما هوش سرشار نیز دلالت بر خلاق بودن شخص نمی‌کند. 

فرد خلاق چطور آدمی است؟

خلاقیت در زندگی روزمره دارای اهمیت است خلاقیت منحصر به آثار بزرگ هنری یا اختراعات نیست بلکه در کلیه مسائل زندگی می‌توان خلاقیت را مشاهده نمود. در گذشته به خلاقیت جنبه اسرار‌آمیز می‌دادند و آن را قابل آموزش نمی‌دانستند در حالی که این دیدگاه مردود است و خلاقیت را می‌توان آموزش داد.  یکی از شیوه‌های مهم و بحث انگیز در آموزش تفکر خلاق، روش تحریک مغزی یا بارش فکری است. 

تحریک مغزی به معنای ایجاد یک گردهمایی است که از طریق آن اعضا می‌کوشند راه حلی برای یک مساله به‌خصوص از طریق به اشتراک گذاشتن تمام ایده‌ها بیابند. بارش فکری بهترین فرصت را برای ایده یابی فراهم می‌کند زیرا وقتی یکی از اعضا ایده‌ای را مطرح می‌کند برای سایر افراد گروه ایده‌هایی را تداعی می‌کند و زنجیره‌ای از افکار و ایده‌های خلاق شکل می‌گیرد. علاوه بر این، نوعی رقابت در افراد گروه ایحاد می‌شود که منجر به تلاش بیشتر افراد برای طرح ایده‌های خلاق می‌گردد. البته اعضای گروه در جلسات گروهی بارش فکری به قوانین خاصی پای بند هستند، که در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم: 

انتقاد ممنوع است. در پروش خلاق افراد مختار هستند تا ایده‌های خود را بدون هر گونه ترس و نگرانی از مورد تمسخر و یا نقد قرار گرفتن با سایر اعضای گروه به اشتراک بگذارند. 

کمیت بیشتر بهتر است. ارائه هر چه بیشتر افکار موجب می‌شود که راه حل‌ها و ایده‌های بیشتری طرح شود و دامنه انتخاب وسیع‌تر گردد. به عبارتی کمیت بیشتر کیفیت را بدنبال خواهد داشت. 

ترکیب و اصلاح ایده مهم است. اغلب اوقات وقتی دو یا چند چیز با هم ترکیت شوند نتیجه حاصله چیزی بیش از هر کدام از اجرا است. در مورد افکار و ایده‌ها نیز این امر می‌تواند صادق باشد. یعنی می‌توان از ترکیب افکار ایده‌های جدیدی به وحود آورد بنابراین شرکت کنندگان جلسه تحریک مغزی همراه با بیان ایده‌های خویش می‌توانند به ترکیب ایده‌ها بپردازند و راه‌های جدیدی پیشنهاد کنند. 

در جلسات بارش فکری رهبر گروه نقش حساسی دارد. او باید با تاکید بر اجرای قوانین جلسه بدون اینکه ایده‌ای را تکذیب یا تایید نماید به تنها به جمع آوری عقاید بپردازد و از منشی جلسه بخواهد تمام ایده‌ها را یادداشت کند. پس از پایان وقت جلسه می‌توان به ارزیابی ایده‌ها پرداخت و ایده‌های خوب را غربال کرد.  موضوعات بارش فکری باید مشخص و خاص باشد و جنبه کلی نداشته باشد. همچنین باید مسائلی که نیاز به داوری و قضاوت ندارد را در بر گیرد. علاوه بر این، در جلسه بارش فکری باید مسائلی مطرح شود که بیش از دو تا سه ماه راه حل دارد. 

روش ارتباط اجباری

در این روش، با مربوط ساختن دو امری که معمولا هیچ ارتباطی به هم ندارند، مفهوم تازه‌ای به دست می‌آید که زمینه‌ای برای ایده یابی و ایجاد تفکر خلاق می‌گردد. آسان‌ترین راه برای انجام این شیوه استفاده از جدول است. اشیا و تصورات و افکار در سمت چپ جدول به ترتیب نوشته می‌شود، اشیا و تصورات دیگر در بالای جدول، نقطه تلاقی هر کدام ترکیب و مفهوم تازه‌ای است که بسیاری اوقات ایده بخش می‌باشد. 

داستان‌ها

داستان‌ها می‌توانند محرک ارزشمندی برای تفکر خلاق باشند. همه داستان‌ها تا حدی ذهن شنونده یا خواننده را به خلق مجدد داستان یا اندیشیدن درباره داستان وا می‌دارد. در صورتی که در طی داستان از سوالاتی استفاده شود که ذهن فرد را به تفکر وا دارد. سوال بعد چه اتفاقی افتاد جزء آن سوالاتی است که در هر جایی از داستان برای ایجاد تفکر درباره راه حل‌های جدید استفاده می‌شود. 

نقاشی

نقاشی روشی شگفت انگیزی برای مشاهده پذیر کردن جریان تفکر است. ممکن است برای کودک بیان تفکر در قالب واژه آسان نباشد اما او همواره می‌تواند برای بیان تصویری تفکرات خود تلاش کند و در این صورت متوجه می‌شود که درک هر چیزی از طریق تصویر آسان‌تر است. 

سیال سازی ذهنی

در این روش واژه تحریک کننده‌ای ارائه می‌شود و از کودکان خواسته می‌شود تا هر فکر، ایده، اطلاعات یا خاطره‌ای را که در مورد این کلمه به ذهنشان خطور می‌کند منعکس کنند. این عمل باعث کشف می‌شود. کودکان یاد می‌گیرند تا تجربیات خود را با دیگران به دور از نگرش انتقادی به اشتراک بگذارند و از این طریق در تجربیات دیگران شریک شوند. 

شک و تردید

برای ایجاد تفکر خلاق لازم است، مفروضات قبلی شکسته شوند چرا که لازمه تفکر خلاق تغییر یا تجدید ساختار هر الگویی است. اگرچه ممکن است فرد جواب سوالی را بداند ولی باز فرد بپرسد چرا؟ هدف این روش ایجاد شکاکیت نیست، بلکه مهم است که شخص بداند توسط فرض‌ها زندانی نمی‌شود.

اخلاق موفقیت: اصلاح آدم های لجوج و یک‌دنده

دوستی می‌گفت که ایرانیان نسبت به دیگران برای تفهیم بحث خویش، از ضرب‌المثل‌ها استفاده می‌کنند. این موضوع حتی در شعر فارسی نیز تجلی یافته است.استفاده از کنایه و حکایت در اشعار ایرانی برای انتقال مفاهیم فلسفی، اخلاقی و ... در اکثر آثار دیده می‌شود. به‌طور کلی بزرگان ایرانی در جست‌و‌جوی راهی بوده‌اند که بتوانند مفاهیم سخت را برای عوام، به‌راحتی بگویند.

امروزه نیز ما در جملاتی که به‌کار می‌بریم، از کنایه‌ها و ضرب‌المثل‌ها گاه‌به‌گاه استفاده می‌کنیم. "به شتر گفتند گردنت کجه گفت کجام راسته!"، "مورچه چیه که کله‌پاچه‌ش چی باشه؟" و موارد بسیاری که شنیده‌اید.

● و اما...
مقدمه‌ای که به اختصار بیان کردم، درواقع زمینه‌ای بود که ضرب‌المثل "انگار مرغ یه پا داره" را پیش بکشم. احتمالاً مصداق این ضرب‌المثل را در اطرافیان خود دیده‌اید. برای بعضی‌ها واقعاً همین است و بس، مرغ یک پا دارد! استدلال‌پذیر نیستند و نمی‌خواهند حتی لحظه‌ای، درباره نظر دیگران فکر کنند. خود را عاری از نقد می‌دانند و به نظرات دیگران ارزش چندانی قائل نیستند. احتمالاً در اطراف خود با این‌گونه افراد برخورد داشته‌اید. 


● ویژگی این‌گونه افراد(افراد یک‌دنده):
▪ کمال‌گرا هستند. 
▪ نقدپذیر نیستند. 
▪ اغلب ایده‌آل نگرند. 
▪حرف حرف خودشان است. 
▪ مطلق نگرند و نسبی فکر نمی‌کنند.
▪ راه‌کارهایی برای رهایی از این حالت:

۱) نسبی فکر کنیم:
یک جمله فلسفی هست که می گوید: "همه چیز نسبی است. حتی خود این جمله". نباید همیشه بر رأی خویش اصرار داشته باشیم و ان را امری قطعی بدانیم. بهتر است به مسائل به طور نسبی بنگریم. در این حالت، اگر خلاف صورت‌های ذهنی ما ثابت شود نه ناراحت می‌شویم و نه علیه آن اقدام می کنیم، فقط می‌پذیریم. زیرا معتقدیم که همه چیز نسبی است.

۲) انتظار بی‌جا نداشته باشیم
از آن‌جا که این افراد کمال‌گرا هستند، دوست دارند که اطرافیانشان نیز مثل خودشان باشند. باید این اصل را پذیرفت که همه آدم‌ها مثل هم نیستند و همین تفاوت‌ها است که زندگی با آدمیان را زیبا کرده است.

۳) نقدپذیر بودن:
درست است که مورد نقد قرار گرفتن حالت خوشایندی ندارد و ممکن است به مذاق ما خوش نیاید، اما اگر به این نکته مهم واقف باشیم که نقد سازنده است و برای ما مفید است، نظر دیگری خواهیم داشت. یادم هست که سال ۸۲ مقاله‌ای با عنوان "پدرسالاری و ما ایرانیان" نوشته بودم. دوستی آمده بود و به صراحت متن مرا نقد کرده بود. آن‌قدر این نقد(که به‌جا هم بود) برایم سنگین بود که مطلب را حذف کردم. هم از این ناراحت بودم که متنی نوشته‌ام که پر از اشکال است و هم از این‌که طرف با جملاتی که نوشته بود مرا از نوشتن ناامید کرده بود. حالا که فکر می‌کنم، می‌بینم که بنده خدا نقد به‌جایی داشته اما چون من هنوز فرهنگ نقدپذیری را نیافته بودم، نمی‌توانستم نقدش را بپذیرم. خلاصه کلام این‌که بهتر است خود را برای نقدشدن آماده کنیم و به نقد با دید مثبت بنگریم. البته بحث حاضر نیاز به پرداخت بیش‌تری دارد که فعلاً به همین مقدار بسنده می‌کنم.

۴) استفاده از تجربه‌ها و آرای دیگران:
هیچ‌گاه خود را فارغ از تجربه‌های دیگران ندانیم و سعی کنیم راه رفته(راهی که به خطا رفته است) را دوباره نرویم. به گفته‌های دیگران گوش دهیم و با مناعت طبع، پذیرنده آرای آن‌ها باشیم و سعی کنیم که آرای دیگران را تجزیه و تحلیل کنیم و در صورتی تطبیق‌پذیری با شرایط ما، از آن‌ها استفاده کنیم.



منبع : مجله اینترنتی ویستا

دلایل نداشتن اعتماد به نفس‌ را دور بیندازید!


آیا این جمله معروف را شنیده‌اید که 80 درصد ثروت و فراوانی جهانی که در آن زندگی می‌کنیم تنها در اختیار 20 درصد افراد دنیا قرار گرفته است و مابقی انسان‌ها گاه حتی شرایط یک زندگی مناسب را هم ندارند؟ نمی‌خواهیم در مورد تبعیض اجتماعی و مشکلات اقتصادی حرف بزنیم بلکه قصد داریم رازی که در زندگی افراد موفق و مشهور جهان وجود دارد را با یک جمله ساده برای‌تان شرح دهیم.  یک ویژگی مشترک در زندگی همه انسان‌های موفق وجود دارد و آن داشتن اعتماد به نفس است و در مقابل کسانی هم هستند که با وجود داشتن توانایی و استعدادهای ذاتی حتی نمی‌توانند دست به کار مورد علاقه‌شان بزنند.  شما نقاش ماهری هستید اما جسارت برگزاری یک نمایشگاه بزرگ نقاشی از آثارتان را ندارید، قلم‌تان خوب است اما شجاعت نوشتن یک کتاب را به‌خودتان نمی‌دهید و در همان مرحله نوشتن نامه‌های اداری برای دوستان و همکاران مانده‌اید، یک مدرک معتبر از یک دانشگاه بین‌المللی دارید اما هنوز برای یک مصاحبه کاری ساده دست و پای‌تان را گم می‌کنید و این‌طور است که جهان توسط آدم‌های متوسطی که تنها اعتماد به نفس دارند اداره می‌شود و انسان‌های با استعدادی مانند شما هنوز در کشمکش پذیرفتن خودشان و توانایی‌های‌شان هستند و عقب می‌مانند اما واقعا علت این موضوع چیست؟ بهتر است برای شروع به‌دنبال دلایلی برویم که روان‌شناسان آنها را عوامل اصلی نداشتن اعتماد به نفس می‌دانند. 




ترس پنهانی

حتما شما هم پای صحبت افرادی نشسته‌اید که مدام از آرزوها و کارهایی که دوست دارند انجام بدهند، حرف می‌زنند اما وقتی از آنها می‌پرسید چرا به‌دنبال کار مورد علاقه‌شان نمی‌روند در جواب‌تان طومار بلند بالایی از موانع و مشکلات را برای‌تان فهرست‌بندی می‌کنند تا نشان دهند تنها عوامل بیرونی که در کنترل آنها نیست دلیل عقب‌ماندگی آنهاست اما یکی از دلایل عقب‌نشینی وجود ترس پنهانی است که در این افراد وجود دارد.




احساس گناه 

دلیل شایع دوم برای نداشتن اعتماد به نفس، احساس گناه است. بعضی از افراد بابت هر موضوعی خودشان را سرزنش می‌کنند و این سرزنش‌های همیشگی قاتل اعتماد به نفس آن‌هاست.  اگر در حق کسی بدی کرده‌اید می‌توانید از او عذرخواهی کنید و مطمئن باشید او شما را خواهد بخشید اما اگر او این بخشش را برای‌تان قائل نشد، دیگر فکرتان را درگیر این موضوع نکنید چون شما آن بخشی که مربوط به‌خودتان بوده است را انجام داده‌اید.




انتظارات غیر واقعی

سومین دلیل شایع نداشتن اعتماد به نفس، انتظارات غیرواقعی است. اگر از خودتان بیش از توانایی‌ها و فرصت‌هایی که در اختیارتان است انتظار داشته باشید باید بگوییم با این کار ضربه بزرگی به اعتمادبه‌نفس‌تان می‌زنید. ممکن است شما انتظار داشته باشید کاری را در یک دوره زمانی خاص که برایش برنامه‌ریزی کرده‌اید به اتمام برسانید اما به دلیل شرایطی غیرقابل پیش‌بینی آن کار انجام نشد.  در این شرایط نباید خودتان را سرزنش کنید که چرا نتوانستید این کار را به پایان برسانید.




همیشه داوطلب باشید 

حال که 3 عامل مهم نداشتن اعتماد‌به‌نفس را فهمیدید بهتر است به این موضوع بپردازیم که چطور می‌شود اعتماد به نفس‌مان را بیشتر کنیم.  سعی کنید برای انجام هر کاری شما نخستین نفری باشید که برای آن کار داوطلب شده‌اید.  این کار به شما فرصتی می‌دهد که خودتان را ثابت کنید.  اجازه ندهید کسی شما را نادیده بگیرد.  این جمله را فراموش نکنید که همیشه آدم‌هایی موفق شده‌اند که از طرف دیگران مورد توجه و احترام قرار گرفته‌اند. 




مهارت جدید بیاموزید

این روزها اینترنت کار را برای همه آسان کرده و هر کسی در خانه با یک کلیک می‌تواند به دنیایی از اطلاعات دست پیدا کند.  سعی کنید مهارت‌های جدیدی را بیاموزید و اطلاعات عمومی‌تان را افزایش دهید و مطمئن باشید این کار به شما حس خوبی را خواهد داد.  علاوه‌بر آن سعی کنید روابط اجتماعی‌تان را هم مانند اطلاعات‌تان بیشتر کنید.  افرادی که اعتماد‌به‌نفس ندارند خودشان را از دیگران پنهان می‌کنند. هرچقدر بیشتر با دیگران تعامل داشته باشید حس اعتماد به نفس‌تان قوی‌تر خواهد شد.




مسئولیت پذیر باشید

همه انسان‌ها اشتباه می‌کنند حتی رئیس شرکت و اداره‌ای که در آن کار می‌کنید هم ممکن است اشتباه کند.  به جای این‌که از اشتباهات‌تان بترسید و اعتماد به نفس‌تان را تضعیف کنید سعی کنید که مسئولیت آن را به‌عهده بگیرید، چون هیچ‌کس نادیده گرفتن اشتباهات را دوست ندارد اما بیشتر افراد برای کسی که مسئولیت اشتباهش را به‌عهده می‌گیرد احترام قائل هستند.  داشتن اعتماد‌به‌نفس کار سختی نیست. یک ضرب‌المثل چینی می‌گوید: «کسی که قله کوه را فتح کرد همانی بود که ابتدا سنگ ریزه‌های جلوی پایش را برداشت.» 

اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir

می‌خواهید زندگی شادتری داشته باشید ؟؟؟

دوست دارید چه کسی باشید؟ چطور زندگی کنید؟ چطور وقت بگذرانید؟ این‌ها سوالاتی است که برای شاد‌تر زندگی کردن باید جواب آن‌ها را بدهید. اگر شما تصمیم‌تان را گرفته‌اید و می‌خواهید زندگی شادتری داشته باشید، با عملی‌کردن پیشنهادهای ما سعی کنید خودتان را بیشتر بشناسید و برای رسیدن به این هدف تلاش کنید.



بالاخره یک روز هر کدام از ما در یک نقطه از زندگی‌مان می‌ایستیم و به این فکر می‌کنیم که چطور بعد از این همه سال و این همه تلاش هنوز خوشحال نیستیم. خیلی از ما می‌خندیم، با کسانی که دوست‌شان داریم مسافرت می‌رویم، موفقیت‌های کاری و تحصیلی به دست می‌آوریم اما باز هم روزی روی آن نقطه می‌ایستیم و به این فکر می‌کنیم که خوشحال نیستیم. خیلی از ما با وجود موفقیت‌های بسیار خوشحال نیستیم و بدتر این‌که حتی نمی‌توانیم برای خوشحال نبودن‌مان یک دلیل پیدا کنیم. اما شاید اگر در تمام این سال‌ها، هدفمان را می‌شناختیم و مهم‌تر از آن خودمان را می‌شناختیم، خیلی بیشتر از این به شادی نزدیک می‌شدیم. شاد بودن و شاد زندگی کردن راه‌های بسیاری دارد. راه‌حل‌هایی که برآورده‌کردن بسیاری‌ از آن‌ها تنها از خودمان بر می‌آید. اگر شما تصمیم‌تان را گرفته‌اید و می‌خواهید زندگی شادتری داشته باشید، با عملی‌کردن پیشنهادهای ما سعی کنید خودتان را بیشتر بشناسید و برای رسیدن به این هدف تلاش کنید. 




  دلیلی برای شادی بسازید

آیا کارتان عذاب‌تان می‌دهد؟ آیا وقت‌تان را آنطور که دوست دارید، می‌گذرانید و از این موضوع لذت می‌برید؟ سعی کنید میزان شادی‌تان را تخمین بزنید. یکی از راه‌های ساختن و اداره‌کردن یک زندگی هدفمند این است که خلأ‌های زندگی‌تان را تشخیص دهید و برای کامل کردن‌شان دست به کار شوید.«دبرنا» که سال‌هاست در مورد موفقیت می‌نویسد به زنان پیشنهاد می‌کند که از خود این سوال را بپرسند: «چه چیزی مرا شاد می‌کند؟» او معتقد است بسیاری از آدم‌ها در پاسخ دادن به این سوال ناتوانند. «دبرنا» پیشنهاد می‌کند که افراد چند دقیقه‌ای برای پاسخ دادن به این سوال وقت بگذارند و حداقل 3 موضوع اصلی که آن‌ها را با تمام وجود خوشحال می‌کند را یادداشت کنند. قدم بعدی از نظر او پیدا کردن مانع است. او پیشنهاد می‌کند که چند روز بعد از شناختن اصلی‌ترین راه‌های شاد‌بودن، افراد به این فکر کنند که چه چیزهایی آن‌ها را از این شادی محروم کرده است. شناخت مانع می‌تواند به شما برای از بین بردنش کمک کرده و شما را به شادی واقعی نزدیک‌تر کند. 



برای چند لحظه هم که شده خودتان به شکلی که هر روز در خیابان‌ها ظاهر می‌شوید یا در کنار خانواده‌تان وقت می‌گذرانید را فراموش کنید. سعی کنید خودی که در درون‌تان پنهان شده را بیشتر بشناسید و ببینید که چه نیازهایی برای شاد بودن دارد.



  می‌خواهید چه کسی باشید؟ 

به این فکر کنید که دوست دارید چه آدمی باشید و چطور زندگی‌ای را برای خودتان بسازید. این موضوع می‌تواند به شما بیشتر از تک‌تک آرزو‌های‌تان کمک کند. این‌که شما دوست دارید خودتان را در چه شرایطی ببینید، می‌تواند راهنمایی موثر برای رسیدن شما به آن شرایط باشد. اول خودتان را ارزیابی کنید و ببینید که چه کسی هستید و بعد به این فکر کنید که چقدر با آنچه دوست دارید باشید، تفاوت دارید. ممکن است این تفاوت‌ها زیاد باشد اما نترسید و فقط به این فکر کنید که برای کم‌کردن این فاصله چه قدم‌هایی باید بردارید. از طرف دیگر شما نیاز دارید که آرزو‌های‌تان را بازبینی کنید. دلیلی ندارد شما به خاطر نرسیدن به آرزوهای 10سال پیش‌تان افسرده شوید. سعی کنید خود امروزتان را بشناسید و نه خود 10 سال پیش‌تان را. امروز و در این لحظه چطور آدمی هستید؟ چه آرزویی دارید و به‌دنبال چه آینده‌ای می‌گردید؟ اگر بتوانید پاسخ این سوالات را پیدا کنید کمی اوضاع بهتر می‌شود و راه رسیدن به آرزو‌های‌تان هم هموار‌تر می‌شود. 



  از تغییر نترسید

روزهای سخت یکی از بخش‌های طبیعی هر زندگی‌ هستند. به‌خاطر تجربه‌های تلخ‌تان از روزهای تغییر کردن نترسید. در مقابل اجازه دهید این تغییرات به زندگی شما شکل دهد و در خدمت شاد‌تر شدن شما باشد. ریسک پذیری آن هم در حدی که به زندگی شما آسیب نزند جزئی ضروری برای زندگی شماست. قرار نیست نسنجیده خودتان را در معرض سختی‌هایی قرار دهید که امکان پشت سر گذاشتن‌شان را ندارید. بلکه باید با سنجیدن دقیق موقعیت و توانایی‌هایتان برای ایجاد تغییراتی که دوست دارید قدم بردارید. 



  دنبال احساسات‌تان بگردید 

اگر احساسات‌تان را جدی بگیرید، می‌توانید به موفقیت نزدیک‌تر شوید. زندگی‌تان را کاوش کرده و سعی کنید چیزهایی که به شما لذت می‌دهد را از ذهن‌تان پیدا کنید. روان‌شناسان برتر دنیا به شما پیشنهاد می‌کنند، برای شروع بیشتر مراقب خودتان باشید. ‌‌با ورزش کردن، رژیم غذایی سالم و تمرین‌های مراقبت از ذهن می‌توانید ذهن و بدن‌تان را آرام و سالم نگه دارید. دومین قدم او این است که آنچه شما را واقعا هیجان زده یا حتی منزجر می‌کند را بشناسید. روان شناسان به شما پیشنهاد می‌کنند، برای شناخت بهتر خود و آرزو‌های‌تان به این سوالات پاسخ دهید:

 از بیان کدام یک از علایق، امیال یا احساسات‌تان می‌ترسید یا دوست دارید پنهان‌شان کنید؟ 
 چه ویژگی را در خودتان بیشتر از هر چیز دوست دارید؟ 
 انجام چه کارهایی می‌تواند به شما لذت ببخشد؟ 
 چطور می‌توانید دنیا را برای خود و اطرافیان‌تان جای بهتری بکنید؟ 
 چه چیزی مانع شما در رسیدن به آرزو‌های‌تان می‌شود؟ 



  عاشقانه کار کنید

این‌که کارتان را دوست داشته باشید و از مسیر پیشرفت‌تان راضی باشید، می‌تواند به شما برای رضایت از زندگی کمک کند. علاقه به کار و تلاش برای ارتقای وضعیت زندگی و همین طور پیشرفت‌کردن می‌تواند به شما اشتیاق حرکت کردن بدهد و شما را نسبت به آینده امیدوار کند. این موضوع زندگی شما را پر از هیجان خواهد کرد و به شما این حس را خواهد داد که امروزتان با دیروزتان فرق می‌کند. کار کردن به هر قیمتی این حس را در شما ایجاد نخواهد کرد بلکه شما باید تلاش کنید سراغ کاری بروید که دوستش دارید و می‌تواند زندگی شما را از احساسات مثبت پر کند. قرار نیست کاری که عاشقش می‌شوید بی‌عیب و نقص باشد. آن کار هم ممکن است به شما فشارهایی وارد کند، گاهی آزرده‌تان کند و این فکر را به ذهن‌تان بیاورد که کاش کنارش می‌گذاشتم. اما همه این فکر‌ها را کنار بگذارید و به این فکر کنید که پیشرفت در کاری که دوستش دارید چه حسی به شما می‌دهد و چه تغییری در زندگی‌تان ایجاد می‌کند. 



  صبور باشید
پیدا کردن یک هدف خوب برای زندگی و رسیدن به آن، اتفاقی نیست که یک شبه بیفتد. وعده‌هایی که به‌خودتان می‌دهید را باور داشته باشید و نگران این‌که قدم‌هایتان در رسیدن به این هدف‌ها کند است، نباشید. می‌توانید برای رسیدن به این هدف 3 نوع برنامه‌ریزی داشته باشید؛ برنامه‌ریزی کوتاه مدت، بلندمدت و میان مدت. برای پیروی از این برنامه‌ریزی‌ها باید مسیر رسیدن به هدف‌تان را تقسیم بندی کنید. می‌توانید اولویت‌های‌تان را فهرست و براساس اهمیت شماره‌بندی کنید. حالا می‌بینید در چه زمان‌هایی باید به چه موضوعاتی رسیدگی کنید. برنامه‌ریزی بلندمدت هدف اصلی شما را در بر می‌گیرد. قرار است در سال‌های آینده به چه وضعیتی برسید و چه دستاورد‌هایی داشته باشید؟ 

بعد از پاسخ دادن به این سوال باید ابزارهای رسیدن به هدف‌تان را مشخص و سعی کنید برنامه‌ریزی‌تان را کمی تقسیم بندی شده‌تر کنید. این بخش جزو برنامه‌ریزی میان مدت شما خواهد بود اما برای رسیدن به آن برنامه هم نیازمند تدارکاتی در یک زمان کوتاه‌تر هستید. در حال حاضر و در ماه‌های آینده به چه برنامه‌ریزی احتیاج دارید؟ نخستین قدم‌های‌تان را مشخص و سعی کنید در دوره‌ای کوتاه به آن اولین‌ها برسید.
منبع : مجله اینترنتی برترین ها 

گفت و گو موسسه کارآفرینی گوگل با مدیر سایت آپارات

به تازگی موسسه کارآفرینی گوگل از بین 200 شهر در سراسر دنیا به معرفی بالغ بر 50 شرکت منتخب نوپای سال 2015 پرداخته است که در بین آنها نام سایت ایرانی آپارات که بهتر بگوییم شرکت صباایده به عنوان توسعه‌دهنده و صاحب سایت اشتراک‌گذاری ویدئویی آپارات از ایران قرار دارد.
هفته نامه تجارت فردا: به تازگی موسسه کارآفرینی گوگل از بین 200 شهر در سراسر دنیا به معرفی بالغ بر 50 شرکت منتخب نوپای سال 2015 پرداخته است که در بین آنها نام سایت ایرانی آپارات که بهتر بگوییم شرکت صباایده به عنوان توسعه‌دهنده و صاحب سایت اشتراک‌گذاری ویدئویی آپارات از ایران قرار دارد. 

این موضوع بهانه‌ای شد که تا با محمدجواد شکوری‌مقدم مدیرعامل صباایده که البته او را بیشتر مدیر سایت آپارات، کلوب و میهن‌بلاگ می‌شناسیم به گفت‌وگو بپردازیم. او طی این گفت‌وگو به چگونگی کسب موفقیت آپارات در بین استارت‌آپ‌های نوپای جهان و از موانع و چالش‌ها بر سر راه استارت‌آپ‌های ایرانی می‌گوید و در آخر نیز به فعالیت‌های جدید شرکتش از جمله راه اندازی سرویس جدید فیلیمو اشاره می‌کند. در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

گفت و گو با مدیر و بنیان گذار سایت آپارات

آقای شکوری‌مقدم با توجه به اینکه اخیراً شرکت صباایده به عنوان صاحب و توسعه‌دهنده سایت آپارات در میان ۵۰ شرکت منتخب نوپای سال ۲۰۱۵ از نگاه موسسه کارآفرینی گوگل قرار گرفته است، می‌خواهیم بدانیم بر اساس چه ملاک‌ها و معیارهایی آپارات توانست این موفقیت را در بین استارت‌آپ‌های جهان کسب کند؟
مقوله استارت‌آپ در دنیا علاوه بر اینکه مبتنی بر ایده و خلاقیت است به فرهنگ، کار تیمی، چابکی و عملکرد افراد در این عرصه بستگی دارد. هرچقدر استارت‌آپی مجهز به این عوامل باشد، قطعاً موفق‌تر عمل خواهد کرد. به همین جهت ما در فعالیت‌هایمان در زمینه فناوری و توسه سیاسی سعی کردیم که با ایده‌های خلاقانه با کار تیمی خدمات مناسبی در محیط مجازی به مخاطبان‌مان ارائه دهیم. شاید به همین خاطر باشد که سرمایه‌گذاران خارجی علاقه‌مند هستند که از فعالیت‌های ما در فضای مجازی کشور بیشتر بدانند. 

آنچه نقطه قوت شرکت‌های ایرانی در عرصه تکنولوژی و فناوری محسوب می‌شود دارا بودن نیروهای انسانی خلاق و متفکر است که می‌توانند ایده پرورش دهند و آن را در میدان عمل عملیاتی کنند. این مقوله برای سرمایه‌گذاران خارجی بسیار مهم و جذاب است. نیروی انسانی خلاق در شرکت‌های‌ ایرانی که در عرصه دانش‌بنیان و استارت‌آپ کار می‌کنند به همین جهت مورد توجه هستند. می‌توانم بگویم یکی از دلایل موفقیت شرکت صباایده در بین استارت‌آپ‌های نوپا در دنیا داشتن نیروی‌های خلاق و ایده‌محور است. به طور مثال ما در شرکت‌مان تعداد نیروهای محدودی داریم که جمع کل آن به 100 نفر می‌رسد اما در حال ارائه کردن چهار تا پنج سرویس هستیم که آپارات تنها یک نمونه این سرویس‌هاست. 

این در حالی است که در دنیا شرکت‌های مشابه ما با تعداد نیروی بسیار بیشتری در حال ارائه کردن تنها یکی از این سرویس‌ها هستند. بنابراین این سطح از چابکی که با تعداد نیروی انسانی محدود خدمات قابل توجهی ارائه می‌دهیم، بیشتر مورد توجه موسسه کارآفرینی گوگل قرار گرفت و شاید به همین خاطر بود که در جمع استارت‌آپ‌های نوپای منتخب قرار گرفتیم. البته ما علاقه‌مندیم که همیشه این چابکی را حفظ کنیم تا بهتر بتوانیم به توسعه فعالیت‌هایمان بپردازیم. ناگفته نماند که خلاقیت بالای نیروهای ما نیز یکی از دلایل موفقیت‌مان است. ما در حقیقت در صباایده یک خانواده 100‌نفری تشکیل دادیم و با هماهنگی و همدلی با یکدیگر در حال جلو بردن ایده‌هایمان در عرصه مجازی هستیم. آنچه برایمان مهم این است که ما در صباایده توانسته‌ایم تاکنون خروجی نسبتاً مناسبی داشته باشیم. 

به همین خاطر هرسال در حال توسعه سرویس‌هایمان هستیم و سعی می‌کنیم خدمات متنوعی به مشتریان‌مان ارائه دهیم. آپارات از نظر ترافیکی جایگاه ممتازی در کشور دارد و دائماً در حال توسعه است.  یا میهن‌بلاگ که دومین بلاگ‌سرویس کشور است جزو 10 سایت اول محسوب می‌شود. پروژه فیلیمو را جدیداً شروع کرده‌ایم و فکر می‌کنم تا شش ماه آینده جایگاه بسیار مناسبی را در بین کاربران ایرانی پیدا کند. سرویس صباویژن نیز نشان داده است که یک آژانس تبلیغاتی بسیار موفق در کشور است. چرا که بازوهای رسانه‌ای خیلی موفقی در این سال‌ها برای این رویداد زحمت کشیده‌اند. شاید همین ویژگی‌ها باعث شده تا نام صباایده جزو 50 استارت‌آپ نوپای دنیا قرار گیرد. هرچند این موفقیت برای ما نقطه پایان نیست و عزم خود را برای موفقیت‌های بسیار بالاتر چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی جزم کرده‌ایم.

به نظر شما قرار گرفتن یک شرکت ایرانی در جمع 50 استارت‌آپ دنیا چقدر می‌تواند باعث شود که نگاه‌ها نسبت به فعالیت‌های استارت‌آپ‌ها در کشور تغییر کند و بیشتر به آنها در جهت رشد و پویایی‌شان میدان داده شود؟ با این حال در ایران این انتظار وجود دارد که دولت حمایت و سرمایه‌گذاری در این بخش را انجام دهد و به نسبت جهان، سرمایه‌گذاران بخش خصوصی کمتر وارد این عرصه شده‌اند.
من شخصاً، کاملاً مخالف این ادعا هستم که می‌گویند دولت یا حاکمیت از استارت‌آپ‌ها باید حمایت مالی کند. آنچه بیش از همه مورد نیاز استارت‌آپ‌هاست فراهم کردن فضایی است که آنها بتوانند آزادانه فعالیت کنند. نباید استارت‌آپ‌ها محدود شوند اما متاسفانه در کشورمان قوانین و مقرراتی وجود دارد و فضا برای فعالیت‌های نوآورانه استارت‌آپ‌ها چندان مهیا نیست. یعنی شما برای هر اقدام جدید و نوآورانه‌ای باید مجوز بگیرید و از سد قوانین بسیاری باید عبور کنید تا بتوانید سرویس و خدماتی را ارائه کنید. معتقدم دولت در جهت رشد و حمایت از استارت‌آپ‌ها به جای قانونگذاری بهتر است قانون‌زدایی یا مقررات‌زدایی کند. 

این مشکل در کشور ما به شدت دیده می‌شود در حالی که در دنیا این‌گونه نیست و شاید یکی از دلایلی که باعث شده تا استارت‌آپی ایرانی در این عرصه در جهان کمتر شناخته شود وجود مقررات و قوانین دست و پا گیر است. به این نکته توجه داشته باشیم؛ در کشور ما، استارت‌آپ‌ها تلاش می‌کنند تا روی کسب و کارهای قدیمی یک فضای جدید را پیاده‌سازی کنند. به همین خاطر در این مسیر با مشکل مواجه می‌شوند چرا که قوانین قدیمی نمی‌تواند همپای ایده‌های خلاقانه در محیط استارت‌آپی حرکت کند. لذا انتظار داریم دولت در این زمینه ورود کند و تناقض‌ها یا تضاد قوانین و مقررات مربوطه در این عرصه را از بین ببرد. 

اگر بخواهیم به‌طور صریح بیان کنیم که دولت چه کاری در جهت حمایت از استارت‌آپ‌ها انجام دهد این است که موانعی را که باعث عدم فعالیت آزادانه استارت‌آپ‌ها می‌شود باید از سر راه آنها بردارد و بازنگری کاملی در قوانین و مقررات که در این عرصه وجود دارد، انجام دهد. این بهترین کاری است که می‌توانیم از جانب دولت متصور باشیم. اگر دولت این زمینه را فراهم کند، بخش خصوصی با خیال راحت در این عرصه ورود خواهد کرد. لازمه توسعه استارت‌آپ‌ها نیروی جوان خلاق و برداشتن محدودیت‌هاست. 

در زمینه نیروی جوان خلاق خوشبختانه در بهترین وضعیت ممکن به نسبت جهان قرار داریم. به نظرم مسیر فناوری در بین جوانان ما راه خودش را باز کرده است و در آینده نزدیک سهم قابل توجهی در اقتصاد کشور خواهند داشت اما مهم این است که محدودیت‌ها را در این زمینه از میان برداریم و مابقی را به نیرو‌های خلاق جوانان بسپاریم.

اینکه سایت‌هایی مثل یوتیوب در ایران رفع فیلتر شوند، به سادگی امکان‌پذیر نیست و به زودی اتفاق نخواهد افتاد؛ به خاطر اینکه تا آنجا که من می‌دانم، موضوع اصلاً فرهنگی است. هم‌اکنون در دنیا فضایی علیه یوتیوب شکل گرفته است و یکسری از خانواده‌ها به دلیل مسائل فرهنگی کلاً نمی‌توانند این سایت را بپذیرند.

گفت و گو با مدیر و بنیان گذار سایت آپارات

شما توضیح دادید که دولت باید در این عرصه از هر نوع حمایت مالی ممانعت کند و باید بخش خصوصی وارد این فضا شود. با این اوصاف، چه مکانیسمی باید پیاده شود که بخش خصوصی بتواند ایده‌های نوآورانه خود را اجرایی یا تجاری‌سازی کند؟
بازهم تاکید دارم دولت وظیفه تسهیل در مقررات و برداشتن موانع را دارد و بسیار مناسب است که از این طریق از استارت‌آپ‌ها حمایت کند. مدیریت و تفکر بخش خصوصی با مدیریت و تفکر دولتی بسیار متفاوت است. به همین جهت مدیریت بخش خصوصی با جنس فعالیت استارت‌آپ‌ها بیشتر همخوانی دارد چرا که دائماً دنبال پویایی و رشد است. در حالی که مدیریت دولتی آرام حرکت می‌کند و اصولاً قوانین دست و پاگیر مانع از رشد سریع فعالیت‌ها می‌شود. با ساختار دولتی نمی‌توانیم انتظار سرمایه‌گذار حرفه‌ای در این عرصه را داشته باشیم. 

البته تلاش دوستان در بخش دولتی در عرصه فناوری کشور قابل تقدیر است اما یک معاونت علمی و فناوری در دولت چقدر توانایی دارد که تمام استارت‌آپ‌ها را مورد حمایت خود قرار دهد؟ آنهایی که در کمیته‌های تخصصی نهادهای دولتی نشسته‌اند، معمولا به‌طور مستقیم با مشکلات و موانعی که ما با آن سروکار داریم در ارتباط نیستند و از ظرافت‌های آن بی‌خبرند. البته ناگفته نماند که حق هم دارند، به هر حال ممکن است این عرصه مخاطراتی هم داشته باشد و باید همه جوانب امر را بسنجند. 

بنابراین از دولت و به ویژه آقای دکتر ستاری معاون رئیس‌جمهور به عنوان متولی دولتی در جهت حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان انتظار داریم که کمک کنند تا آزادی عملکرد بیشتری برای استارت‌آپ‌ها فراهم کنند و محدودیت‌ها را به حداقل برسانند تا سرمایه‌گذاران بخش خصوصی، بتوانند در فضای مناسب‌تری به فعالیت بپردازند. قطعاً یک بخش خصوصی سرمایه‌گذار یا استارت‌آپ نمی‌تواند فضای پرالتهاب و پرتنش را بشکند و این امر در حیطه اختیار دولت است که از شکل‌گیری فضای ملتهب و امنیتی در این عرصه جلوگیری کند.

با این اوصاف در این فضا که محدودیت‌ها بر سر راه استارت‌آپ‌ها در کشور وجود دارد این شرکت‌ها چقدر می‌توانند موفق باشند و در کسب و کار خود بدرخشند؟ به نظر شما در شرایط فعلی استارت‌آپ‌های ایرانی چگونه می‌توانند در سطح جهانی رقابت داشته باشند؟
معتقدم استارت‌آپ خودش مسیر موفقیتش را پیدا می‌کند. ببینید مثلاً وقتی شما یک دانه را می‌کارید و آن را در یک فضای آماده و خاک پربار قرار می‌دهید، زمینه رشد او را فراهم کرده‌اید و مابقی کار بر عهده خودش است. در اینجا هم وقتی دولت فضای مناسب را فراهم می‌کند یعنی به نحوی همان دانه را کاشته است و رشد با خود دانه یعنی استارت‌آپ است. نباید از این نکته غافل بمانیم که بالاخره نسبت به شرکت‌های مشابه‌مان در سطح دنیا فاصله داریم. 

ولی در عین حال این موضوع را مد نظر قرار می‌دهیم که با اتکا بر نیروی جوان خلاق کشورمان می‌توانیم انگیزه‌ها را پرورش دهیم و شاهد به ثمر نشستن این دانه پربرکت در اقتصاد کشورمان باشیم. به هر حال استارت‌آپ‌ها به نوعی کسب و کارهای مردمی در دنیای مدرن هستند و دولت هم باید زمینه مساعد برای رشد و نمو آنها را فراهم کند. برخورد امنیتی در این فضا تنها باعث عقب‌ماندگی ما از دنیا می‌شود. به هر حال در این فضا ممکن است مخاطراتی وجود داشته باشد اما نباید مانع رشد این عرصه شویم. بنابراین این فضا به مدیریت نیاز دارد که اینجا نقش دولت پررنگ می‌شود. در دنیای امروز استارت‌آپ خاموش‌شدنی نیست. 

دقیقاً مانند این است که بگویید کسب و کار خاموش شود. مگر می‌شود کسب و کار را خاموش کرد؟ استارت‌آپ که یک مفهوم جدید و تازه نیست. استارت‌آپ مدل جدید کسب و کار در دنیای مدرن است. فرقی بین راه‌اندازی یک کارخانه کفش با راه‌اندازی یک استارت‌آپ وجود ندارد و هر دو برای جامعه مفید و ضروری هستند. اگر عده‌ای امروز مخالف استارت‌آپ‌ها در کشور هستند و به نظر من ریشه آن به اختلاف سلیقه جدی یک نسل با نسل دیگر برمی‌گردد (البته منظور من یک نسل فکری است و نه نسل سنی). 

به نظرم دولت می‌تواند در این زمینه بسیار کمک‌کننده باشد و زمینه تعامل را بین صاحبان کسب و کار در عرصه استارت‌آپ و مخالفان این عرصه درست کند. با وجود تمامی این ناملایمات بر این باورم که سنگ‌اندازی‌ها در مسیر استارت‌آپ‌ها هیچ تاثیری ندارد و بهتر است که افراد مخالف و موافق بنشینند و با هم صحبت کنند. یعنی چقدر خوب است که اختلاف‌نظرها را مطرح ساخته و با تعامل متقابل سعی در حل آن داشته باشیم. چون بالاخره جوانان شاغل در این‌گونه شرکت‌ها متعلق به همین مرز و بوم‌اند و فکر و کارشان متعلق به همین فرهنگ ایرانی و اسلامی است. 

اگر هم اشتباهی می‌کنند تنها راه‌حل آن مذاکره و تعامل طرفین است. بگذارید نکته دیگری را هم مطرح کنم و آن این است که تا آنجا که من اطلاع دارم در ایالات متحده بخش جدی از زیرساخت‌ها هم توسط بخش خصوصی ایجاد، اداره، مدیریت و پشتیبانی می‌شود. شرایط اما در کشور ما بدین گونه پیش نمی‌رود. در کشور ما زیرساخت‌های اینترنت و تاسیسات زیربنایی در دست دولت است. اینها زیرساخت‌هایی است که یک استارت‌آپ به آن احتیاج مبرم دارد. 

به هر حال دولت باید کمک کند تا زیرساخت‌های لازم برای ایجاد و رشد استارت‌آپ‌ها فراهم شود. هر چند خوب نیست که زیرساخت‌ها کاملاً دولتی باشد ولی فعلاً در کشور ما بدین‌گونه است و بخش خصوصی نمی‌تواند به آن ورود پیدا کند. پس هر چقدر زیرساخت شبکه‌ای کشور گسترش پیدا کند، بستر ارتباطی استارت‌آپ‌ها بهبود یافته و شرایط بهتری در جهت توسعه ایجاد می‌شود. به هر حال سرمایه‌گذاران هم مشتاق ورود به این عرصه هستند و امیدواریم در آینده نزدیک تحولات چشمگیری در این عرصه رخ دهد.

محمدجواد شکوری مقدم به همراه محمد فضل‌اللهی و مهدی شکوری مقدم پایه‌گذار شرکت صبا‌ایده هستند که البته آن را بیشتر با سرویس‌هایش چون آپارات می‌شناسیم.

گفت و گو با مدیر و بنیان گذار سایت آپارات

اما به نظر می‌رسد سرمایه‌گذاران در ایران آنچنان که باید با فضای استارت‌آپ‌ها آشنا نیستند و هنوز برای همه آنقدر جا نیفتاده که در این زمینه سرمایه‌گذاری کنند. به نظر شما دلیل این اتفاق چیست؟ آیا فضای سرمایه‌گذاری در این حوزه ناشناخته مانده است یا سرمایه‌گذاران به دلیل بسته بودن این فضا ترجیح می‌دهند وارد این عرصه نشوند؟
به نظرم سرمایه‌گذارهای کشور اکنون فهمیده‌اند که چه پتانسیلی در این بخش وجود دارد. اخیراً بازار استارت‌آپ از نظر سرمایه‌گذاری به نسبت گذشته شلوغ شده است. ولی خب طبیعی است که یک عمر مردم کشور ما ساختمان، فرش، سکه و دلار خریدند و هر داستان موفقیتی که تاکنون شنیده‌ایم راجع به سرمایه‌گذاری در این دارایی‌ها بوده است. الان مثلاً می‌گویند که طرف وضعش خیلی خوب است چون ساختمان‌ساز بوده است یا فردی دیگر توانسته در مدت زمان بسیار اندکی با خرید و فروش روی دلار یا سکه به منفعت بالایی دست پیدا کند. 

در صنعت استارت‌آپ هم باید یکسری داستان موفقیت‌آمیز ایجاد شود تا آرام‌آرام توجه سرمایه‌گذاران به این عرصه جلب شود. البته من فکر می‌کنم این اتفاق در حال وقوع است و امیدوار هستم سرمایه‌گذاران ایرانی هم به سرعت به قابلیت‌های استارت‌آپ‌ها پی ببرند. پرورش یک ایده درست توسط یک فرد با مهارت علاوه بر منافع فرد ایده‌پرداز و جامعه می‌تواند منافع مالی مناسبی را هم برای سرمایه‌گذار به همراه داشته باشد. اتفاقی که در بازارهای معاملاتی فیزیکی به ندرت اتفاق می‌افتد و ارزش افزوده اقتصادی زیادی هم برای کشور به همراه ندارد.

بنابراین معتقدم صرف منابع سرمایه‌گذاران در پرورش و حمایت از ایده‌های جدید در صنایع مختلف کلید محرکی برای رشد و توسعه اقتصادی و تکیه بر توانایی‌های فردی و علمی داخلی خودمان است. شما مطمئن باشید یکی دو سال دیگر در این کشور حداقل 30 تا 40 سرویس در این عرصه توسط استارت‌آپ‌ها ارائه خواهد شد که سهم بالایی در اقتصادمان خواهند داشت. این همان مسیری است که در دنیا طی شده است. چرا که استارت‌آپ‌ها رشد تصاعدی دارند. شما نه به امروز نگاه کنید نه به فردا. چون ضریب رشد آنها معمولی نیست. معتقدم در کشورمان بستر رشد استارت‌آپ‌ها با وجود تمام مشکلات فراهم است و در سال‌های آینده حرف‌های زیادی در این زمینه خواهیم داشت. این درست همان نیروی محرکی است که اقتصادمان نیاز دارد تا بتواند در مسیر رشد و توسعه حرکت کند.

یکی از دلایل موفقیت شرکت صباایده در بین استارت‌آپ‌های نوپا در دنیا داشتن نیروی‌های خلاق و ایده‌محور است. به طور مثال ما در شرکت‌مان تعداد نیروهای محدودی داریم که جمع کل آن به 100 نفر می‌رسد اما در حال ارائه کردن چهار تا پنج سرویس هستیم که آپارات تنها یک نمونه این سرویس‌هاست.

حالا دوباره برگردیم به فعالیت‌های شرکت صباایده. با توجه به موفقیت‌های اخیر آپارات، جایگاه شما در بین نمونه‌های ایرانی چقدر ارتقا یافته است؟
سطح توقع همه اعضای تیم ما خیلی بالاست. قطعاً دامنه هدف ما به ایران محدود نمی‌شود. افق توسعه آپارات و سایر سرویس‌های ما در صباایده بسیار بزرگ‌تر از این است که می‌بینید. شاید در بسیاری از ابزارها و سرویس‌هایی که شما نام می‌برید فکر کنید قوی هستیم ولی ما می‌گوییم نه. ولی بالاخره شاید در بین سرویس‌دهنده‌های داخلی کنونی که توانسته‌اند حرفی برای گفتن در داخل کشور داشته باشند  یا یک اعتبار بین‌المللی برای ایران کسب کرده باشند، بشود روی ما حساب باز کرد. اما همان‌طور که گفتم نسبت به افق طرح‌شده، هنوز راه خیلی درازی در پیش است. برنامه‌های ما بسیار بزرگ‌تر از آن چیزهایی است که در شرایط فعلی دیده می‌شود.

هرچند پیشتر هم در گفت‌وگویی در تجارت فردا در مورد راه‌اندازی آپارات صحبت کرده‌ایم اما اکنون جا دارد دوباره از سابقه راه‌اندازی این سایت و فعالیت‌ها و برنامه‌های اجراشده موفق آن در این مدت و پروژه‌های راه‌اندازی شده صحبت کنید.
ما کمتر از 10 سال پیش کارمان را با سه نفر شروع کردیم. یکی دو سرویس در آن روزهای اولیه که به سال‌ها پیش برمی‌گردد راه انداختیم که متاسفانه همه با شکست مواجه شدند. اما در همان زمان شاهد بودیم که سرویس اورکات که یک شبکه اجتماعی برای گوگل بود در کشورمان بسیار مورد اقبال قرار گرفت. بنابراین به این فکر افتادیم که نسخه ایرانی آن را برای کاربران ایرانی راه‌اندازی کنیم. کارمان از راه‌اندازی سرویس کلوب شروع شد. 

حدود دو سال بعد سرویس میهن‌بلاگ را خریداری کردیم. در ادامه سه سال بعد آپارات را راه انداختیم و به تازگی نیز فیلیمو را راه‌اندازی کردیم که در حال حاضر بیشتر بر این سرویس متمرکز شده‌ایم. در مجموع حدود پنج، شش سرویس داریم که بالغ بر 34 میلیون کاربر ایرانی در ماه از این خدمات استفاده می‌کنند.

منابع مالی‌تان در این مسیر چگونه تامین شده است؟
همه منابع اولیه از سرمایه شخصی خودمان تامین شده است. کسی از ما حمایت مالی نکرده است و با کار کردن و ارائه سرویس‌های متنوع تلاش کردیم فعالیت‌های خود را توسعه دهیم.

اکنون هم درآمدتان از همان تبلیغات است یا منابع درآمدی دیگری هم در نظر گرفتید؟
منابع درآمدی مختلفی وجود دارد که یکی از آنها تبلیغات است. ولی از سرمایه‌گذار به معنایی که الان در بازار وجود دارد، استفاده نکردیم. فرآیند یادشده با سرمایه اندکی شروع شد که حاصل فروش یکی دو خودرو سواری بود. بعد آرام‌آرام تبلیغات شرکت رونق گرفت تا توانستیم سرویس خریداری کنیم. البته این مساله را هم می‌پذیریم که سرعت رشد ما نسبتاً کند بوده است؛ هر چند فضای کاری در آن زمان مثل فضای کاری امروز ایران نبود. محدودیت‌ها زیاد بود. به علاوه توجهی که الان به این تجارت و کسب و کار می‌شود، آن زمان اصلاً وجود نداشت. 

الان شاید خیلی از صاحب‌منصبان دولتی در مورد شرکت سخن بگویند و به آن افتخار کنند، اما آن موقع اصلاً صحبت از کسب و کارهایی همانند آنچه ما در ذهن داشتیم به شوخی شبیه بود. لذا دو دلیل کندی رشد شرکت، نخست آن بود که سرمایه چندانی به این فعالیت تزریق نشد و دیگر اینکه فضا برای رشد چندان مساعد نبود.

موضوع دیگر به قابلیت رقابت شما با شرکت‌های مشابه خارجی برمی‌گردد. اگر شرایط به نحوی پیش برود که فیلترینگ شبکه‌های رقیب شما از جمله یوتیوب برداشته شود، آیا آپارات باز هم می‌تواند با آنها به رقابت بپردازد؟
این سوالی است که همواره مطرح می‌شود. در ابتدا باید متذکر شد که رفع تحریم‌ها هیچ ربطی به فیلترها ندارد. برای رفع تحریم‌ها مسوولان مربوطه رفتند و مذاکره کردند؛ ولی رفع شدن فیلترها یکسری مسوول دیگر دارد که به شکلی متفاوت می‌اندیشند و موضوع آن هم کاملاً داخلی است. نکته دوم این است که ما نقطه خاصی را در فضای اینترنتی ایران کشف کردیم، برای آن وقت گذاشتیم و سرمایه‌گذاری انجام دادیم. 

قطعاً اگر یوتیوب در کشور فیلتر نبود، ما روی این پروژه سرمایه‌گذاری نمی‌کردیم و تمامی این تلاش‌ها و منابع صرف سرمایه‌گذاری روی یک پروژه دیگر می‌شد. این کاملاً روشن است. شاید این سوال برای برخی مطرح باشد که چون یوتیوب فیلتر است ما موفق شدیم. در پاسخ باید گفت بله، این کاملاً روشن است. ما توانستیم از این شکاف بهره لازم را ببریم. چون این سایت در ایران فیلتر بود، ما سایت ایرانی آپارات را راه‌اندازی کردیم. هر کس دیگری هم در آن مقطع اگر ذهن خلاقی داشت همین کار را انجام می‌داد. همین الان هم اگر بپرسید همه جواب می‌دهند که: بله، انجام می‌دادیم. با وجود این صحبت‌های غیرمنصفانه زیادی مطرح می‌شود. 

ما کسب و کار خاص خودمان را داریم و می‌دانیم که هر زمان وارد چه سرمایه‌گذاری جدیدی شویم تا بتوانیم به رشد خود ادامه دهیم. ولی اینکه سایت‌هایی مثل یوتیوب در ایران رفع فیلتر شوند، به سادگی امکان‌پذیر نیست و به زودی اتفاق نخواهد افتاد؛ به خاطر اینکه تا آنجا که من می‌دانم، موضوع اصلاً فرهنگی است. هم‌اکنون در دنیا فضایی علیه یوتیوب شکل گرفته است و یکسری از خانواده‌ها کلاً نمی‌توانند این سایت را بپذیرند. پس قضیه فراتر از ایران است. در نتیجه من فکر نمی‌کنم رفع فیلتر این سایت در کشور در آینده نزدیک اتفاق بیفتد. 

با وجود این نظر شخصی، ریسک رفع فیلتر این سایت را صفر نمی‌دانم. به همین خاطر در تلاش بوده‌ایم و کارهایی کرده‌ایم. ما به شدت دنبال این هستیم که محتوای داخلی تولید کنیم. یعنی از فضای UGC، که مردم در آن تولید محتوا می‌کنند، به سمت فضایی می‌رویم که از صاحبان محتوا حمایت کنیم. در واقع آنها را توانمند می‌کنیم تا محتوا بسازند. با چنین فضایی صاحب یک شبکه بسیار گسترده از کسانی می‌شویم که محتوا می‌سازند. حالا اگر روزی با احتمال یک در هزار فیلتر شبکه یوتیوب رفع شود، ما با افرادی قرارداد داریم که تولید محتوا می‌کنند و برایشان هیچ فرقی نمی‌کند که محتوا را روی آپارات بارگذاری کنند یا یوتیوب. ساز و کارهایی وجود دارد که با استفاده از آنها، این‌گونه ریسک‌ها مدیریت می‌شوند؛ هرچند ریسک چنین اتفاقی در ایران خیلی کم است.

گفت و گو با مدیر و بنیان گذار سایت آپارات

پس به خاطر همین است که در حال جلو بردن پروژه‌های مختلف با هم هستید؟
حقیقت امر این است که به بیان ساده، ما نمی‌توانیم یک جا بنشینیم و بایستی پروژه‌های مختلف را همزمان پیش ببریم. تیم ما همواره در جست‌وجوی فرصت‌ها و برنامه‌های جدید است. این سطح از پویایی به خاطر فرهنگ استارت‌آپی ماست؛ هر چند که دیگر استارت‌آپ (به آن معنا که مثلاً تیم نوپایی باشیم) نیستیم. با وجود این ما توانسته‌ایم فرهنگ این صنعت را در خود حفظ کنیم و همان سطح از پویایی را در خود نگه داریم. 

در تلاش هستیم تا در هر سرویسی که ارائه می‌کنیم، بتوانیم خوب کار کنیم و به اهداف خود در آن برسیم. همواره این تلاش وجود داشته است که در خدمات ارائه‌شده به مشتریان خود، درجه یک باشیم و برای این هدف زحمات زیادی متحمل شده‌ایم. الان هم دوباره به دنبال پروژه‌های جدیدی هستیم. تنوع ارائه خدمات برای این نیست که مبادا یوتیوب باز شود و آپارات مخاطب خود را از دست بدهد؛ بلکه با این هدف است که تیم شرکت ما به دلیل حس جست‌وجوگری، نمی‌تواند یک جا آرام گیرد.

کاملاً مخالف این ادعا هستم که می‌گویند دولت یا حاکمیت از استارت‌آپ‌ها باید حمایت مالی کند. آنچه بیش از همه مورد نیاز استارت‌آپ‌هاست فراهم کردن فضایی است که آنها بتوانند آزادانه فعالیت کنند.

در خصوص سرویس فیلیمو هم توضیح بدهید و اینکه رقیب شما در این سرویس چگونه است و برنامه شما در این بخش چیست؟
در فیلیمو هدف این است که مسیر نمایش سینمای خانگی از حالت آفلاین به آنلاین تبدیل شود. می‌توان ادعا کرد که در این سرویس نسبتاً موفق بوده‌ایم. به عنوان مثال همین جمعه‌شب گذشته، یک میلیون و 250 هزار دقیقه زمان مشاهده (watch time) داشتیم. به عبارت دیگر مردم این اندازه زمان صرف کردند و فیلم‌ها را از فیلیمو دیده‌اند. تمرکز اصلی ما در فیلیمو، نمایش فیلم‌های بلند است. کسب و کارهای شبیه به این سرویس نیز وجود دارد که از آن جمله می‌توان به نت فلیکس اشاره کرد.

رقابت فیلیمو را با نت فلیکس چگونه می‌بینید؟
کسب و کارهای سینمای خانگی برعکس بقیه کسب و کارها، به این دلیل که به محتوای محلی (Local) وابستگی زیادی داشته‌اند، بسیار موفق بوده‌اند. کار نت‌فلیکس این است که محتواهای بین‌المللی منتشر کند. اما سرویس‌های محلی به گونه‌ای هستند که مثلاً در هند، سرویس موفق نمایش خانگی محلی وجود دارد؛ چرا که آنجا بالیوودی هست. مردم در ایران سینمای داخلی را دوست دارند و این محتوایی که در حال تولید است، اصلاً ربطی به نت فلیکس ندارد. سرویس فیلیمو برعکس بقیه سرویس‌هایی است که رقیب‌های بین‌المللی به آسانی می‌توانند در حوزه آنها عرض اندام کنند.

تنوع ارائه خدمات برای این نیست که مبادا یوتیوب باز شود و آپارات مخاطب خود را از دست بدهد؛ بلکه با این هدف است که تیم شرکت ما به دلیل حس جست‌وجوگری، نمی‌تواند یک جا آرام گیرد.

ظاهراً برای راه‌اندازی فیلیمو هم با محدودیت مواجه شده‌اید. علت چیست؟
بله، برای فیلیمو هم محدودیت ایجاد شد. آن زمان بحثی بین صدا و سیما و وزارت ارشاد پیش آمد که چه کسی صاحب سینمای خانگی آنلاین است؟ فارغ از اینکه قضاوت ما در این رابطه چه بود، این تنش خسارت زیادی به بار آورد و کار را کند کرد؛ چرا که درگیر حاشیه‌ها شدیم. ما آن زمان می‌گفتیم اجازه بدهید به فعالیت بپردازیم و سرعت‌مان را حفظ کنیم. متاسفانه گاهی تنگ‌نظری‌ها زیاد است و گاهی هم درک اشتباه از فضا مشکل‌ساز است. صدا و سیما درکی از فضای آنلاین دارد که کاملاً سنتی و به دور از فضای واقعی است. 

مگر صدا و سیما باید هر سرویسی را ارائه کند؟ وزارت ارشاد هم چیزی شبیه به صدا و سیما دارد. بار این بحث روی دوش بخش خصوصی قرار دارد و باید با مجوزهای باز و مرتب و منظم آن را پیش ببریم. ما اولین شرکتی بودیم که با وزارت ارشاد برای OTT قرارداد بستیم و اصلاً آنها را قانع کردیم که قرارداد ببندند و مجوز بدهند تا بعداً دچار مشکل نشویم. حتی بعد از انجام این کار، دوباره چند جای دیگر به مشکل برخوردیم. واقعیت این است که بین دو ارگان حکومتی با هم تناقض وجود دارد و یکسری شرکت‌ها مثل ما خسارت می‌بینند. با وجود این سعی می‌کنیم و کرده‌ایم که هم به آنها در تصمیم‌گیری‌هایشان یاری برسانیم، هم دچار حاشیه‌ها نشویم و این مسیر را با سرعت به پیش ببریم.

برنامه‌های بعدی‌تان برای توسعه فعالیت‌هایتان چیست؟ مخصوصاً برای آپارات چه برنامه‌ای پیش‌رو دارید؟
در آپارات، در حال کار کردن روی بازی‌ها هستیم. با توجه به بررسی‌هایی که در فضاهای ویدئویی آنلاین در دنیا انجام داده‌ایم، فکر می‌کنیم زمینه مناسبی برای پرداختن به ویدئو روی بازی وجود دارد و مقوله بسیار مهمی است. احتمالاً به‌زودی، از سرویس بازی رونمایی خواهد شد. پیش‌بینی ما این است که با استقبال مواجه شود. این سرویس را یوتیوب هم ارائه داده است. سرویس دیگری هم در شرف راه‌اندازی قرار دارد که البته مشخص نیست جلوتر یا قبل‌تر از سرویس بازی بالا بیاید یا نه. اسم آن آپارات صداست. 

ما روی کل فضای آرشیو صوتی کشور کار می‌کنیم و با چند مرکز هم مذاکره کرده‌ایم که بتوانیم آرشیوهای بسیار بزرگ صوتی آنها را در اختیار بگیریم. سخنرانی‌های زیادی در کشور ما انجام شده است و آرشیو بسیار بزرگی در این زمینه وجود دارد. بالاخره به خاطر انقلاب، تاریخچه سخنرانی‌های حساس ایران شاید از خیلی جاها قدیمی‌تر باشد. لذا روی این سرویس هم کار می‌کنیم تا مردم بتوانند، دانلود و آپلود صدا به شکل MP3 داشته باشند. 

پس علاوه بر اینکه فایل‌های ویدئویی هم آپلود می‌شود، یک بخش اختصاصی به وجود می‌آید که قابلیت آن را دارد که صداها را منتقل سازد و می‌تواند آرشیو بزرگی باشد. این سرویس کاملاً اجتماعی است و با استفاده از آن می‌توانید فایل‌ها را برای بقیه به اشتراک بگذارید، یا برای خودتان آلبوم داشته باشید. برنامه‌مان این است که آپارات صدا را با این کلیاتی که گفته شد ارائه کنیم. البته برنامه‌های بلندمدت دیگری هم در دست اجرا وجود دارد.

به نظرم سرمایه‌گذارهای کشور اکنون فهمیده‌اند که چه پتانسیلی در این بخش وجود دارد. اخیراً بازار استارت‌آپ از نظر سرمایه‌گذاری به نسبت گذشته شلوغ شده است. تنوع ارائه خدمات برای این نیست.

آیا برنامه‌نویسی نرم‌افزارهایتان را خودتان در آپارات و سایر پروژه‌هایتان انجام می‌دهید؟
همه برنامه‌نویسی‌ها را خودمان انجام می‌دهیم. بنیاد اصلی تیم ما فنی بوده است و در نتیجه هیچ یک از امور فنی را به غیر واگذار نکرده‌ایم. تمام مسائل از برنامه‌نویسی لایه‌های بالایی گرفته تا لایه‌های پایینی ترانس‌کدینگ‌ها و ان‌کدینگ‌های روی ویدئوها، از جانب نیروهای شرکت اجرا شده است. البته من امیدوار هستم بعد از اتفاقات خوشایند برجام و رفع تحریم‌ها بتوانیم با دانشگاه‌های خارجی که روی مسائل فنی خوب کار کرده‌اند، ارتباط برقرار کنیم و به بخشی از اطلاعات آنها دسترسی یابیم و اینجا بومی‌سازی کنیم. 

پنج، شش ماه پیش که با چند دانشگاه سر یک مساله روی کد ویدئوها مشغول مذاکره بودیم، اصلاً جواب درستی به ما نمی‌دادند. ادعای آنها این بود که شما از تهران هستید و تحت تحریم قرار دارید. در فضای کنونی قطعاً بهتر می‌شود دریچه ارتباط جدیدی را با صاحبان علم گشود. البته نمی‌توانیم بگوییم که اوضاع آپارات به سرعت بهتر می‌شود و یک شب اتفاق بسیار شگرفی رخ می‌دهد. ولی این اتفاق قطعاً می‌تواند به ما کمک زیادی کند تا کیفیت کار را بالا ببریم.

گفت و گو با مدیر و بنیان گذار سایت آپارات

در چشم‌انداز شما نگاه بین‌المللی هم وجود دارد؟ آیا برای ارائه سرویس به خارج از کشور هم برنامه‌ای دارید؟
یوتیوب قطعاً در دنیا خیلی موفق است. به نظر من این هدف‌گذاری غلط است که چند شرکت کم‌تجربه بگویند هدف‌گذاری‌شان این است که مثلاً 10 درصد از بازار هدف یوتیوب را در اختیار بگیرند. این هدف‌گذاری برای درصدهای بسیار پایین کاربرد دارد و یک پروژه بسیار بزرگ و نیازمند کار دقیق است. از طرف دیگر، اندونزی با جمعیت 200میلیونی و خیلی از کشورهای مشابه آن هستند که ظرفیت استفاده از سرویس‌های ایمن از لحاظ محتوای اخلاقی و مطابق با اصول مذهبی، برای آنها وجود دارد. ما نیز در ایران روی این مقوله کار می‌کنیم که بتوانیم در این کشورها، جایگاهی به دست آوریم و قادر باشیم محتوایی را در اختیار کاربران قرار دهیم که مورد پسند آنها باشد. 

البته این هدف می‌تواند به کشورهای دیگر هم انتقال پیدا کند که باید بیشتر آن را مورد بررسی قرار دهیم. هم‌اکنون در فاز مطالعاتی هستیم و آن را تا حدودی پیش برده‌ایم. امیدوارم با رفع تحریم‌ها فضای بهتری برای شرکت‌هایی مثل ما هم ایجاد بشود. جایی پرسیده شده بود که رفع تحریم‌ها چه کار می‌کند؟ برخی جواب دادند خارجی‌ها به ایران حمله تکنولوژیکی می‌کنند، ولی من معتقدم خیر، بلکه راه باز می‌شود تا ما حمله کنیم. ما دنبال این هستیم که آهسته‌آهسته روی چند کشور کار کنیم و بتوانیم سرویس‌ها را آنجا گسترش دهیم.

نباید استارت‌آپ‌ها محدود شوند اما متاسفانه در کشورمان قوانین و مقرراتی وجود دارد که فضا برای فعالیت‌های نوآورانه استارت‌آپ‌ها چندان مهیا نیست. معتقدم دولت در جهت رشد و حمایت از استارت‌آپ‌ها به جای قانونگذاری بهتر است قانون‌زدایی یا مقررات‌زدایی کند.

فضای شرکت شما مملو از عکس‌های یادگاری کارکنان‌تان است. ظاهراً اینجا فضای دوستانه و مفرحی دارید. چقدر این فضا را در بالا بردن عملکرد شرکت موثر می‌دانید؟
ما همواره روی تیم‌داری و انجام کارهای تیمی تاکید کرده‌ایم و می‌دانیم هر کاری که انجام می‌شود یا موفقیتی که کسب می‌شود در گرو همین کار تیمی است. بنابراین داشتن یک تیم خوب که منسجم و هماهنگ کنار هم کار کنند، برای یک شرکت بسیار مهم است. ما اینجا فضا را ‌طوری طراحی کرده‌ایم که محیط کاری از آن حالت خشک خارج شود. بچه‌ها در ساعاتی از روز می‌توانند دست از کار بکشند و مثلاً پینگ‌پنگ بازی کنند، در رفت و آمد خیلی سخت نمی‌گیریم و بیشتر انجام کار درست برایمان اهمیت دارد. در سال دو بار به مسافرت می‌رویم. یک بار در اوایل بهار و یک بار در اوایل پاییز. در این مسافرت‌ها هم سعی‌مان این است دوستی میان بچه‌ها بیشتر شود و کار تیمی یاد بگیرند. تجربیات خوبی هم در این مسافرت‌ها کسب کرده‌ایم و نتیجه آن هم برایمان مشهود بوده است.

از آنجا که دولت جدید تصمیم جدی بر بهبود زیر‌ساخت‌های مخابراتی و اینترنتی کشور دارد، فکر می‌کنید بهبود وضعیت زیر‌ساخت چه تاثیری روی کسب و کار شما خواهد داشت؟
همان‌طور که قبلاً هم گفتم رشد شرکت‌هایی مانند ما به صورت نمایی و بسیار سریع است. بازار هم با همان سرعت در حال رشد است و بهبود اینترنت مخصوصاً برای کسب و کار ما بسیار اهمیت دارد. هنوز از عمر نسل سوم و چهارم تلفن همراه زیاد نگذشته است و در ابتدای راه هستند. پوشش شبکه کامل نشده و ایراداتی در آن وجود دارد که مطمئناً آنها هم در آینده نزدیک رفع خواهد شد و این خود به بزرگ‌تر شدن بازار کاربران اینترنتی در ایران کمک شایانی خواهد کرد. 

در حال حاضر ما ترافیک بسیار بالایی از روی شبکه موبایل داریم و با توجه به آماری که اخیراً دیدم 40 میلیون تلفن   در کشور داریم و مسلماً تبلت‌ها و سایر ابزارهای هوشمند نیز به این تعداد اضافه می‌شوند. ما در حال حاضر بیش از پنج میلیون نصب اپلیکیشن آپارات روی دستگاه‌های هوشمند داریم و ضمن اینکه آمار نسبتاً خوبی است، نشان می‌دهد تا حدود 70 درصد هنوز جای رشد در این بازار برای ما وجود دارد. 

با توجه به جمعیت کشورمان، اکنون ماهانه 25 میلیون کاربر منحصر به فرد داریم. حال با بهبود وضعیت کلی اینترنت امیدواریم که درصد رشد بالاتری را تجربه کنیم. حال با توجه به عزم دولت جدید در بهبود وضعیت زیر‌ساخت کشور امیدواریم هرچه سریع‌تر مشکلات زیر‌ساختی حل شود و فضا برای رشد هرچه بیشتر شرکت‌هایی نظیر ما که در ارتباط تنگاتنگ و مستقیم با اینترنت هستیم، آماده شود. 

ایده شکل‌گیری سایت آپارات از کجا آمد؟
در سال‌های اخیر استارت‌آپ‌ها رشد قابل توجهی داشته‌اند، مورد توجه بوده‌اند و البته کارهای بزرگی هم کرده‌اند. همه استارت‌آپ‌های موفق باعث شگفتی شده‌اند. به شرکت‌های بزرگی بدل شده یا در حال بزرگ شدن هستند. آنها بسیار کوچک شروع کرده‌اند اما فکر بزرگ داشته‌اند. معمولاً دارندگان استارت‌آپ‌های موفق قبلاً شکست را نیز تجربه کرده‌اند، از آن درس گرفته‌اند و دوباره ایستاده‌اند.

در ایران نیز در سال‌های اخیر شاهد رشد استارت‌آپ‌ها و ایجاد فضای استارت‌آپی بوده‌ایم. نام برخی از این استارت‌آپ‌ها در جهان نیز تا حدودی شناخته شده است. برخی از این استارت‌آپ‌های موفق، نمونه ایرانی و بومی‌سازی‌شده نمونه‌های موفق خارجی بوده‌اند که البته در همه دنیا این اتفاق یک امر طبیعی است.

آپارات نیز نمونه موفق یکی از همین استارت‌آپ‌هاست که البته دیگر از مرحله استارت‌آپی درآمده و بالغ شده است. البته آنها فرهنگ استارت‌آپی خود را حفظ کرده‌اند و دائم در حال تعریف پروژه‌های جدید هستند. شرکت صباایده که یک شرکت توسعه‌دهنده آپارات است، سرویس‌های دیگری را نیز دارد که از میان آنها می‌توان از کلوب به عنوان اولین شبکه اجتماعی ایرانی، میهن‌بلاگ به عنوان یک سرویس موفق وبلاگ نویسی در ایران، صباویژن و آژانس تبلیغاتی آنلاین، فیلیمو به عنوان سرویس پخش آنلاین ویدئو و لنزور که سرویس اشتراک‌گذاری عکس است نام برد.

آپارات یک اتفاق خوشایند برای صباایده بود. آنها زمانی که می‌خواستند امکان اشتراک‌گذاری ویدئو را به شبکه اجتماعی کلوب اضافه کنند، برنامه‌ای برای اشتراک‌گذاری ویدئو نوشتند و اینجا بود که به این فکر افتادند که خود این برنامه می‌تواند به عنوان یک سرویس مستقل عمل کند. جای این سرویس با وجود فیلتر بودن یوتیوب در ایران خالی بود و این باعث شد، این سرویس به سرعت رشد کند. البته کلوب، میهن‌بلاگ و آژانس صبا‌ویژن هم در شناساندن آپارات نقش بسزایی داشتند و به این روند رشد سرعت مضاعفی دادند.

حال آپارات به محبوب‌ترین سرویس صباایده بدل شده و در ایران کاملاً شناخته شده است. اخیراً آنها برای ارزشمندتر کردن محتواهای سرویس‌شان، شرایط را برای برنامه‌سازان مستقل ایجاد کرده‌اند تا تولیدکنندگان با محتوای غنی به آپارات بیایند. می‌توان به برنامه دید در شب به عنوان یک برنامه موفق در نوع خودش روی این بستر اشاره کرد.

شرکت صباایده اخیراً به عنوان یکی از 50 شرکت نوپای موفق در دنیا از سوی موسسه کارآفرینی گوگل نیز معرفی شد که تنها شرکت ایرانی انتخاب‌شده در این جمع بود. یکی از دلایل این انتخاب، بازدیدهای بالا برای سرویس‌های این شرکت است. به طور مثال بازدید 25 میلیون کاربر منحصر به فرد ماهانه روی آپارات و 16 میلیون بازدید منحصر به فرد ماهانه روی میهن‌بلاگ برای موسسه کارآفرینی گوگل بسیار جالب بوده است.

اگر بخواهیم به جایگاه آپارات در استارت‌آپ‌های ایرانی اشاره کنیم، می‌توان گفت آپارات یکی از موفق‌ترین و چابک‌ترین آنهاست که روند رو به رشدی را طی کرده و به رشدش ادامه خواهد داد. 

بهترین فرصت های سرمایه گذاری در سال 95 ؟؟؟

با فرا رسیدن سال نو، بسیاری از سازمان ها و افراد به شدت به دنبال برنامه ریزی سال جدیدشان خواهند بود. کجا بهترین نتیجه را در پی خواهد داشت؟
وب سایت دیجیاتو - پیام ادیب: با فرا رسیدن سال نو، بسیاری از سازمان ها و افراد به شدت به دنبال برنامه ریزی سال جدیدشان خواهند بود. کجا بهترین نتیجه را در پی خواهد داشت؟ کدام سرمایه گذاری ظرف ماه ها یا سال های پیش رو بیشترین سود را خواهد داشت؟

بر سر اینکه کدام سرمایه گذاری بهتر است بحث های داغی در خواهد گرفت. هر یک از اقوام و دوستان شما توصیه هایی در این زمینه به شما خواهند کرد که به نظر نمی توان از هیچ یک گذشت. بازار فلزات گرانبها، اوراق بهادار، سهام شرکت های مختلف، کمپین های بازاریابی، تحقیق و توسعه، همه و همه از جمله مواردی هستند که در چنین بحث هایی پیش کشیده می شوند؛ چه در سطح شخصی و چه در سطح سازمانی.

بهترین فرصت سرمایه گذاری در سال ۹۵ کدام است؟
اینجاست که با وجود انتخاب های متعدد سرمان گیج می رود و نمی دانیم گزینه ی درست کدام است. اما بیایید به سراغ یکی از بزرگ ترین سرمایه گذاران عصر حاضر برویم و ببینیم توصیه ی او در این زمینه چیست. وارن بافت در این زمینه می گوید: «بهترین کاری که می توانید انجام دهید سرمایه گذاری روی خودتان است. هیچ کس نمی تواند به آن مالیاتی ببندد یا آن را از شما بگیرد … اگر بتوانید به حداکثر استعداد خود دست پیدا کنید، دارایی بی نهایت ارزشمندی خواهید داشت که می تواند ده برابر سرمایه گذاری تان بازگشت داشته باشد».

قیمت سهام بالا و پایین خواهد داشت و قراردادها با احتمال فسخ مواجه هستند. اما سرمایه گذاری روی رشد و پیشرفت شخصی خودتان مطمئن ترین ریسکی است که می توانید انجام دهید. هزینه ی خرید یک کتاب، شرکت در یک دوره یا سمینار، استخدام یک مربی شخصی یا شرکت در یک کارگاه در مقابل بینش و دانشی که مواردی از این دست می توانند در شما به وجود بیاورند بسیار ناچیز است. توانایی شما در رسیدن به ایده های جدید، بستن قراردادی مهم، جذب سرمایه گذاری جدید، کسب ترفیع شغلی و یا کمک به جامعه مستقیماً در گرو توانایی یادگیری و رشد شما خواهد بود.

جالب اینجاست که اغلب افراد روی خودشان سرمایه گذاری نمی کنند. بر اساس پژوهش گروه جنکینز، ۴۲ درصد از فارغ التحصیلان دانشگاه پس از به اتمام رساندن تحصیلات خود در دانشگاه، دیگر هیچگاه کتاب نمی خوانند. سال گذشته ۸۰ درصد خانواده هایی آمریکایی هیچ کتابی نخوانده اند، و مطالعه ی ۵۷ درصد کتاب های تازه منتشر شده در بازار آمریکا هیچ گاه به انتهای یک کتاب نمی رسد. ترجیح شما چه کتاب باشد، چه سخنرانی های TED، چه کارگاه های آموزشی و چه ویدیو های اینترنتی، سرمایه گذاری روی خودتان می تواند به سرعت بازگشت مورد انتظار شما را محقق سازد.

بهترین فرصت سرمایه گذاری در سال ۹۵ کدام است؟

این مسئله در دنیای کسب و کار نیز صادق است. بر اساس پژوهش CEB در سال ۲۰۱۱، «شرکت هایی که روی توسعه ی رهبری سرمایه گذاری کرده اند، ظرف ۶۰ سال گذشته تا ۱۵ برابر نسبت به بقیه عملکرد بهتری داشته اند». کسب و کار ها منابع متعددی را روی فناوری، امکانات، و رضایت سرمایه گذاری می کنند. با این حال، بودجه ی مهم ترین سرمایه گذاری خود یعنی سرمایه گذاری روی ارتقای عملکرد تیمی را یا محدود، یا به کلی حذف می کنند. جالب اینجاست که شرکت هایی که توسعه ی رهبری را در اولویت قرار می دهند، افزایش چشمگیری هم در درآمد و هم در بهره وری تجربه خواهند کرد.

با نگاه به سال جدید، به فکر اختصاص مقداری از منابع خود (زمان، پول، انرژی) به توسعه ی شخصی و حرفه ای باشید. نحوه ی این کار در مقایسه با میزان تمرکز روی آن از اهمیت کمتری برخوردار است، بنابراین کاری را انتخاب کنید که فکر می کنید بیشترین نتیجه را از آن می گیرید. مطالعه کنید، بررسی کنید، نگاه کنید، یاد بگیرید، رشد کنید، تغییر کنید، خود را تطبیق دهید، نوآوری داشته باشید، و گسترش پیدا کنید. سرمایه گذاری روی خود و تیمتان عملکرد همه ی شما را به طرز چشمگیری ارتقا خواهد بخشید و کمک می کند سال ۹۵ به بهترین سال کاری تان تبدیل شود.