راز موفقیت

رازهای زندگی و موفقیت از زبان بزرگان ! اسرار موفقیت در زندگی را بهتر بشناسید ؟!

راز موفقیت

رازهای زندگی و موفقیت از زبان بزرگان ! اسرار موفقیت در زندگی را بهتر بشناسید ؟!

در نا امیدی بسی امید است

در نا امیدی بسی امید است



وودی آلن

 

کارگردان، تهیه کننده،‌نویسنده و هنرپیشه مشهور که جوایز بسیاری را در زمینه هنر سینما از آن خود کرده است،‌در زمینه تولید فیلمهای متحرک در دانشگاه نیویورک سیتی و سیتی کالج نیویورک نه تنها موفق نشد بلکه جزو مردودین این رشته بود. و همینطور در رشته زبان انگلیسی در n.y.u نیز جزو مردودین بود.

 

 الکساندر گراهام بل

 

گراهام بل.‌مخترع تلفن، پس از اختراع خود نتوانست اختراع ویژه اش را به دنیای تجارت عرضه کند. او برای یافتن یک پشتیبان برای اجرای نقشه اش تحت فشار بسیار شدیدی قرار داشت. در 1876 او به کمپانی بزرگ وسترن یونیون پیشنهاد داد که  در ازای دریافت صد هزار دلار، حقوق انحصاری اختراع ویژه اش را به آنان بفروشد! ولی جالب آنکه رئیس این شرکت بزرگ، پیشنهاد او را رد کرد و در حالی که گراهام بل را با سوالات کوته بینانه خود تحت فشار قرار داده بود به او گفت: تو فکر می کنی این اسباب بازی الکتریکی چه استفاده ای برای شرکت می تواند داشته باشد؟!

  

وینستون چرچیل

 

مردی که تا سنین بالا فقط عنوان شهروند پیش کسوت را، آن هم به دلیل سنش داشت در سن 62 سالگی به مقام نخست وزیری رسید. او به اندازه یک عمر کامل و تقریبا بطور دائم،‌در تلاش برای رسیدن به رتبه های بالا شکست خورد و در نهایت توانست به آنچه می خواست برسد!

 

 کلینت ایستوود

 

هنرپیشه معروف فیلمهای وسترن که شهرت بسیاری را در سینما از آن خود کرده است در ابتدای کارش نه تنها فرد مطرحی در این رشته نبود بلکه آینده او توسط کمپانی های فیلمسازی، ناامیدکننده پیش بینی شده بود و او را فردی می نامیدند که دندانهای لب پریده دارد و سیب آدم (استخوان جلوی گلو)‌ او بیش از حد بیرون زده است و بیش از حد آرام حرف می زند. این تصویر او در ذهن کمپانی های بزرگ بود!

 

آلبرت انیشتین

 

او در مقاطع تحصیلی خود بسیار ضعیف بود. در کلاس اول ابتدایی و امتحان ورودی دانشگاه پلی تکنیک زوریح رد شد! ولی در نهایت یکی از نامدارترین دانشمندان تاریخ شد!

 

ویلیام فالکنر

 

کسی که در مقطع متوسطه تحصیلات خود رد شد و کارش فقط پرسه زدن در آمریکا و کانادا بود! او رشته های زیادی را امتحان کرد از جمله نام نویسی برای نیروی هوایی کانادا، سعی کردن برای ورود به دانشگاه، کار کردن بعنوان رئیس پستخانه که در نهایت به خاطر آنکه سر کار و در وقت کاری، خود را به خواندن و مطالعه سرگرم می کرد او را اخراج کردند!

سپس او نویسندگی را امتحان کرد و 5 کتاب تا سال 1930 نوشت ولی حتی از این طریق هم موفق نشد تا خانواده خود را از نظر مالی تامین کند؛ ولی مایوس نشد. در نهایت در سال 1949 موفق به گرفتن جایزه نوبل در رشته ادبیات شد!

 

هنری فورد

 

بارها و بارها شکست خورد و تقریبا 5 بار ورشکست شد تا در نهایت موفق شد به آنچه در نظر داشت برسد. جالب آنکه او در ساخت اولین ماشین دست ساز خود فراموش کرده بود دنده عقب را در ماشین تعبیه کند! در سال 1957 وقتی به ماشین ساخت خود مباهات می کرد درهای ماشین بسته نمی شدند و کاپوت ماشین هم باز نمی شد! رنگ ماشین پوسته پوسته شده بود و بوق آن گیر کرده بود و به گونه ای بود که فروشش غیر ممکن بود! ولی بعدها تولیدات او بسیار چشمگیر و مشهور شد. امیدها را می توان افزود و بیمها را می توان کاست. خداوند همیشه تجربیات جدید و شگفت انگیزی برای ما در پرده دارد. اغلب وقتی به نظر می رسد که همه چیز به انتها رسیده و شب به تاریک ترین حد خود نزدیک شده، ‌خداوند معنی متفاوتی را برایمان رقم می زند و معنای این انتها،‌شروعی تازه است و بشارت دهنده آنکه نور در راهست زیرا که روش های او با روش های ما فرق دارد! اگر او بخواهد در انتهای ناامیدی ها،‌امیدواری عظیمی در انتظارست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد