منبع : مجله تجربیات کاربردی کارآفرینان – روزنامه تفاهم
۱- بیشتر ورزش کنید.
یکی از بیشترین تحقیقاتی که در سال جاری در انجام شده است، در خصوص اهمیت ورزش کردن در زندگی انسانها می باشد. تحقیقی علمی در کتاب “The happiness advantage principles performance” اهمیت ورزش در میزان شادی انسانها را تایید کرده است.
به طور خلاصه، دراین تحقیق به سه گروه از مردم که دارای بیماری افسردگی بودند پرداخته شده است. گروه اول بوسیله دارو، گروه دوم ورزش و گروه سوم با ترکیبی از دارو و ورزش تحت درمان قرار گرفتند. نتیجه درمان عبارت بود از :
“پس از شش ماه هر سه گروه به منظور بازگشت بیماری افسردگی مورد بررسی قرار گرفتند. از گروه اول که با دارو تحت درمان قرار گرفته بودند، ۳۸% شرایط بازگشت به بیماری افسردگی را داشتند. از گروهی که با هر دو روش ورزش و دارو تحت درمان قرار گرفته بودند ۳۱% در معرض ابتلای مجدد به بیماری افسردگی بودند. عجیب ترین آمار مربوط به کسانی بود که بوسیله ورزش کردن درمان شده بودند. تنها ۹% از این بیماران شرایط بازگشت بیماری افسردگی را داشتند.“
این تحقیق نشان داد ورزش کردن تاثیر زیادی در کاهش اثرات افسردگی داشته است.
مطالعه دیگری که در مجله Health Psychology انجام شده است، نشان داده افرادی که ورزش می کنند شادتر هستند زیرا احساس بهتری نسبت به جسم خود دارند.
تمام شواهد نشان دهنده آن است که یکی از نتایج ورزش کردن داشتن زندگی شاد است. پس منتظر چه هستید؟ همین حالا شروع به ورزش کنید. با مقدار کم آغاز کنید و کم کم ورزش را جزو یکی از عادات اصلی خود در زندگی کنید تا شادتر باشید.
۲- با کیفیت بیشتری بخوابید.
انسانها تقریباً ۱/۳ (یک سوم) یا ۳۴% از طول عمر خود را می خوابند. پس شما نمی توانید اهمیت خواب را در زندگی انسانها نادیده بگیرید. تحقیقی جالب که در سال ۲۰۱۱ از سوی مرکز تحقیقات BPS در خصوصاهمیت خواب (چرت) بعد از ظهر منتشر شده است، تاثیر کیفیت خواب را بر میزان شادی انسان نشان داده است. این تحقیق نشان می دهد کسانی که مدتی را در بعد از ظهر می خوابند (چرت می زنند) افکار منفی کمتری را در مقایسه با افکار مثبت جذب می کنند.
این تحقیق همچنین بیان می کند که کمبود خواب (کمتر از ۸ ساعت در شبانه روز) باعث دریافت افکار منفی بیشتر و در مقابل افزایش کیفیت خواب (نه افزایش زمان خواب) موجب بهبود و تقویت دریافت افکار مثبت می شود. به عبارتی دیگر یک خواب با کیفیت موجب مثبت تر شدن افراد و در نتیجه شادمان تر شدن آنها می شود.
۳- گوشی تلفن همراه خود را زمین بگذارید.
مطالعه ای در دانشگاه ایالت کنت بر روی بیش از ۵۰۰ دانشجو انجام شده است نشان می دهد استفاده بیش از حد از تلفن همراه با نمرات پایین تر، اضطراب بیشتر و شادی کمتر رابطه دارد.
به طور خلاصه پی بردن به این رابطه بدین شکل است که زمان زیادی صرف استفاده از تلفن همراه به منظور کاوش در شبکه اینترنت، پیامهای دوستان در شبکه های اجتماعی و موارد مشابه در عوض مطالعه دروس دانشگاهی می شود و در نتیجه نمرات دانشجویان افت می کند. از سویی دیگر نگرانی ناشی از دست دادن اطلاعات نظیر پیامهای دوستان باعث افزایش اضطراب در فرد می شود. تمام این موارد باعث کاهش شادی در فرد می شود.
در زندگی، انسانها همواه به رعایت تعادل و میانه روی توصیه شده اند. استفاده از فناوری های جدید نیز از این موضوع مستثنی نیستند. استفاده بیش از حد همین فناوری های نو نیز تاثیر قابل توجهی در کاهش میزان شادی انسان می گذارد. بنابراین گوشی تلفن همراه خود را به کناری بگذارید تا میزان شادی شما افزایش یابد.
۴- زمان بیشتری را برای فعالیتهای اجتماعی در نظر بگیرید.
امکان دارد شما در این خصوص مواردی را قبلاً شنیده باشید، اما یکی از پنج آرزو و افسوس افراد قبل از مرگ در تحقیقی که درروزنامه گاردین چاپ شده است،صرف زمان بیشتر و در تماس بودن با افراد خانواده و دوستان می باشد.
دن گیلبرت، پروفسور رشته روانشناسی از دانشگاه هاروارد این موضوع را این چنین بیان می کند :
“ما زمانی که خانواده داریم، شاد هستیم. ما زمانی که دوستانی در اطرافمان هستند، شاد هستیم. تقریباً تمامی کارها و چیزهایی که باعث شادمانی ما می شوند، در واقع تمامی اینها راه هایی جهت افزایش تعداد آشنایان و دوستان ما هستند.“
از سویی دیگر، افزایش میزان روابط اجتماعی نه تنها باعث افزایش شادمانی در شما می شود، موجب افزایش ثروت شما نیز می شود. مطالعه ای که در مجله Socio-Economics انجام شده است، میزان افزایش ثروت را برای کسانی که روابط اجتماعی خود را افزایش داده اند در حدود ۱۳۰٫۰۰۰$ در سال تخمین زده است.
از این رو، هم اکنون با پسرعموی خود که در شهر دیگری زندگی می کند تماس بگیرید. این کار شما را شادتر می کند. شک نکنید.
۵- زمان بیشتری را در فضای آزاد صرف کنید.
آقای شان آکورکسی که سخنرانیهایی در دانشگاههای هاروارد و مدرسه تجارت وارتان داشته است، در کتاب مزایای شادی نوشته است که ۲۰ دقیقه حضور در فضای باز و در هوای خوب مثبت اندیشی را تقویت کرده، همچنین موجب بهبود عملکرد حافظه انسان و بهبود تفکرات انسان می شود.
مطالعه دیگری که در مدرسه علوم سیاسی و اقتصادی لندن نوشته شده است، این موضوع را تایید کرده است. در این تحقیق بهترین مکان و زمان را برای افزایش تفکر مثبت اندیشی در تعطیلات پایان هفته ، در یک روز گرم و آفتابی نزدیکی دریا، بیان کرده است.
در واقع تمامی تحقیقات انجام شده نشان می دهد روحیه مثبت اندیشی و شادی در فضاهای آزاد و باز نسبت به فضاهای بسته افزایش می یابد.
نکته جالب تر این است که بیشترین میزان مثبت اندیشی و شادی بنابر تحقیقات انجام شده در American Meteorological Society در دمای ۱۳٫۹ سانتیگراد به دست می آید.
۶- در هفته ۲ ساعت به دیگران کمک کنید.
ممکن است شما از شنیدن این موضوع متعجب شوید، اما کمک به دیگران در مقایسه با حالتی که چیزی برای خودمان می خریم، ما را بیشتر شاد می کند.
در مطالعه ای که در دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۱۲ انجام شد، شرکت کنندگان در این تحقیق به دو گروه تقسیم شدند. به اعضای هر دو گروه مقداری پول داده شد. به گروه اول گفتند که این پول را برای خود خرج کنند و برای خودشان وسایل بخرند و به گروه دوم گفتند که پول را صرف خرید وسایل و هدایا برای دیگران کنند.
حال به نتیجه تحقیق دقت کنید :
“‘افراد گروهی که برای دیگران خریدی انجام داده بودند هنگام یادآوری این کار احساس شادی بیشتری نسبت به گروه اول احساس می کردند. مهمتر از این موضوع، تمایل بیشتر افراد گروه دوم به شرکت در تجربه مشابه خرید برای دیگران و کمک به آنها در عوض پرداخت پول بود. این موضوع یعنی چرخه ای مثبت جهت کمک و همیاری به دیگران در این افراد شکل گرفته است که خود باعث کمک بیشتر به دیگران می شود. در حالی که در گروه اول این احساس درمقایسه با گروه دوم بسیار کمتر بود.“
بنابراین هیچ تعجبی نیست که چرا میلیونرها و میلیاردرها در مباحث بشردوستانه فعال هستند. شرکت در فعالیت های بشردوستانه موجب افزایش شادی در انسان می شود. این موضوع بارها از منابع مختلف تایید شده است.
کمک به دیگران همیشه به معنای پول خرج کردن برای آنها نیست. شما می توانید برای دیگران زمانصرف کنید. در مطالعه ای که در زوریخ کشور سوئیسانجام شده است، این نظریه تایید شده است که کمک داوطلبانه به دیگران در واقع یکی از راه های رسیدن به مدارج عالی موفقیت در زندگی می باشد.
بنابراین، چند ساعت می بایست برای کمک به دیگران صرف کنیم تا احساس شادی بیشتری در ما ایجاد گردد؟ وب سایت بافر بلاگ در تحقیقی که انجام داده است میزان بهینه کمک به دیگران را ۱۰۰ ساعت در سال یا ۲ ساعت در هفته جهت غنی تر کردن زندگی و افزایش شادی بیان کرده است.
۷- مدیتیشن کنید.
شما نیز ممکن است در خصوص اهمیت مدیتیشن شنیده باشید. حقیقت این است که مدیتیشن در افزایش تمرکز، آرامش، نظم، دامنه دید و همچنین شادی تاثیر گذار است.
در تحقیقی از بیمارستان عمومی ماساچوست که بر روی اسکن مغزی ۱۶ نفر انجام شده است نتایج قبل و بعد از ۸ هفته تمرین گروهی مدیتیشن بیان شده است. بر مبنای این تحقیق پس از پایان شرکت در دوره، بخشی از مغز که مربوط به اعتماد به نفس و مهربانی بود در افرادی که در دوره شرکت کرده بودند رشد کرده و بخش هایی که مربوط به استرس بودند، کوچکتر شده بودند.
بنابراین، شما اکنون منتظر چه هستید؟ در جلسات گروهی مدیتیشن شرکت کنید تا زندگی شادتری داشته باشید.
۸- شکر گذاری را تمرین کنید.
شکرگزاری عبارتست از سپاسگزاری از هر چیز کوچک در زندگی. این موضوع تایید شده است که تمرین شکرگزاری موجب افزایش شادی می شود. در تحقیقی که در این زمینه در مجله روانشناسی جامعه و شخصیت انجام شده است پیشنهاد شده تمرکز خودآگاه بر روی موضوع شکرگزاری انجام گردد تا موجب بهبود احساسات و خصوصیات فردی گردد. بنابراین در خصوص هر موضوع کوچکی در زندگی خود سپاسگزار باشید، زیرا بسیاری از مردم مانند شما خوشبخت نیستند و فرصتهایی مانند آنچه در اختیار شماست را در دست ندارند.
۹- در ازای خرید کالاها و اجناس جدید، برای بدست آوردن تجربیات جدید هزینه کنید.
هرکسی می داند که شادی و خوشحالی با پول خریدنی نیست. اما اگر شما به دنبال هزینه کردن برای جستجوی موفقیت و کامیابی هستید، برای بدست آوردن یک تجربه هزینه کنید، نه برای خرید یک کالای گران قیمت. مطالعه ای که در علوم روانشناسی انجام شده است نشان می دهد کسانی که در تلاش برای خرج کردن پولشان جهت بدست آوردن تجربه ای جدید هستند در مقابل کسانی که پول خود را صرف خرید کالای جدیدی می کنند، اثرات بلندمدت مثبت بهتری دریافت کرده اند. برای مثال شما فرض کنید هزینه ای را که می خواهید صرف خرید یک بوفه جدید کنید را برای سفر به یک مکان جدید در کنار خانواده انجام دهید. به نظر شما کدامیک اثر بیشتری دارند؟ با یادآوری کدام یک از این خاطرات (سفر به یک مکان جدید یا خرید بوفه) احساس شادی بیشتری به شما دست می دهد؟ کدام خاطره در ذهن شما ماندگارتر است؟
پس در استراتژی های زندگی خود جهت خرج کردن پول، این موضوع را مد نظر داشته باشید که برای دریافت تجربیات جدید نیز هزینه کنید.
۱۰- توجه به معنویات را در برنامه هفتگی خود قرار دهید.
مطالعه ای که در مجله مرزهای روانشناسی انجام شده است نشان می دهد افرادی که به طور مرتب و فعال در فعالیت های مذهبی شرکت می کنند، از کسانی که این کار انجام نمی دهند یا نظم و ترتیبی در انجام این کار ندارند، شادتر هستند. این بدان معنی نیست داشتن دین و مذهب، قطعاً موجب افزایش شادی در انسان می شود، اما این تایید شده است که انجام فرایندهای مذهبی موجب افزایش آرامش و تفکر مثبت اندیشی در انسان می شود.
پی نوشت :
در تحقیقی که در دانشگاه هاروارد در خصوص شادی در طول ۷۵ سال در خصوص شادی انجام شده است، نشان می دهد “ تمام آنچه که برای شادمانی مورد نیاز است در عشق خلاصه می شود” . به طور خلاصه، در ۱۰ نکته ای که در این مقاله به آن اشاره شد پس زمینه ای از عشق به چشم می خورد. عشق به خدا، عشق به انسانها و از همه مهمتر عشق به خودمان.
به عنوان یک مربی سلامت روان، من شخصاً اعتقاد دارم که عشق به خود در جامعه امروزی از یاد رفته است. بسیاری از افراد، از جسم و بدن خود غافل هستند و این کار را بیشتر با خوردن غذای زیاد و ورزش نکردن انجام می دهند.
به اعتقاد من همه ما آرزوی داشتن جسمی سالم را در ذهن خود داریم. برخی از ما تلاش می کنیم که به آن برسیم اما موفق نمی شویم. کلید اصلی اینکه به این هدف خود نمی رسیم این است که بر روی مسائل اشتباه تمرکز می کنیم. ما بر روی علوم رفتاری و روانشناسی تمرکز نمی کنیم. همه ما می دانیم که زندگی ما از رفتارهای ما شکل می گیرد، اما باز هم آنها را نادیده می گیریم.
این مقاله با نگاهی به متنی در همین زمینه از وب سایت “Life Hack” نوشته شده است.
در اینجا چهار قانون مهم شادکامی و موفقیت بیان گردیده است. توصیه ما به شما این است که در طول ماه، هر هفته یکی از قانون ها را به کار ببرید و بعد از این، هر روز از این قانون ها استفاده کنید و آنها را در زندگی تان به کار ببرید.
قانون اول: نعمت هایت را بشمارنعمت هایی را که در زندگی داری، بشمار. چرا فقط توجهت را بر روی نداشته هایت متمرکز می کنی و فکرهایت را درهم می ریزی؟ این اولین قانون است. از هم اکنون کاغذ و قلمی بردار و تمام داشته هایت را که خدای مهربان، تقدیمت کرده است، بنویس و به خاطر آنها، خدا را شاکر باش، نعمت شنیدن، صحبت کردن، دیدن و هر چیزی را که داری. تو چیزهای زیادی داری. نعمت های تو از ظرفیتت بیشتر است و تو هرگز به آنها فکر نمی کنی و از آ ها بهره نمی بری. خداوند، این نعمت ها را که با سخاوت به تو اهدا کرده، در نظرت خیلی عادی و معمولی جلوه کرده است.
حتی اکنون، تو از نعمت هایی که می توانند به تو سربلندی و افتخار ببخشند، برخورداری. این ها گنجینه هایی هستند که مانند ابزاری برای ساخت، می توانند آینده بهتر تو را پی ریزی کنند. از امروز شروع کن، ضعف هایی که شکست تو را فراهم می آورند، فقط در فکر تو زندگی می کنند.
فهرست نعمت هایت را دوباره مرور کن، دارایی هایت را حساب کن. تو خیلی از چیزها را داری که دیگران از آن محروم اند. روی این قانون، خوب فکرکن.
قانون دوم: بی نظیر بودنت را جار بزنتو خودت را در قبرستان ناکامی ها و فکرهای منفی، دفن کرده ای و همان طور که دراز کشیده ای، حتی نمی توانی شکست هایت را ببخشی و خودت را با تنفر از خویشتن و متهم سازی خود، نابود سازی و خود را در مقابل دیگران، مقصر می دانی. حالا از قبرستانی که در آن، جز ناکامی و ناامیدی نیست، بیرون بیا و به خودت هر روز بگو: من گنجینه با ارزشی هستم، چون خدای یکتا من را آفریده و در دنیا یکی مانند من خلق نشده است. بی نظیر بودن و نادر بودنت را جار بزن و به آن افتخار کن.
چرا به کسانی که تو را خوار می پندارند، گوش می دهی و از همه بدتر، آنان را باور داری؟
من بی نظیرم و به خودم افتخار می کنم. این را با فریاد، هر روز بگو.
قانون سوم: یک کیلومتر، بیشتر از آن چه باید راه بروی، راه برو تنها عامل دست یابی به موفقیت، آن است که خدمتی بهتر و بیشتر از آن چه از تو انتظار می رود، ارائه دهی. مهم نیست که وظیفه تو چیست. مطمئن ترین راه برای این که خودت را به حد متوسط بکشانی، این است که به اندازه وظیفه ای که برایت مشخص شده است، کار کنی. به این فکر نکن که اگر بیش از دستمزدت کار کنی، به تو اجحاف شده است زیرا اگر پاداش کار تو، امروز به تو بازنگردد، فردا به طور حتم، بازخواهد گشت.
یک کیلومتر، اضافه راه برو. نگران خودت نباش، لیاقت تو بیش از این هاست، آن را به سوی خود بکش. هر خدمتی که انجام می دهی، بی پاداش نخواهد بود و اگر پاداشت را زود دریافت نکردی، نگران مباش زیرا هرچه دیر آید، خوش آید. تو نمی توانی موفقیت را احضار کنی، تو فقط می توانی لیاقت و شایستگی آن را داشته باشی.
قانون چهارم: از نیروی انتخابت، عاقلانه استفاده کنتو حق انتخاب داری، تو می توانی بین شکست و ناامیدی یا شادمانی و کامیابی، یکی را انتخاب کنی. انتخاب با توست، انتخاب، منحصر به فرد توست. تو با قدرت انتخابی که داری، می توانی در شکلی بالاتر، دوباره متولد شوی. به خودت بنگر، به انتخاب هایی فکرکن که تاکنون کرده ای، به لحظه هایی که روی زانو افتاده ای تا فرصت انتخاب دوباره به تو داده شود. آن چه گذشته، گذشته است.
از قدرت انتخابت، عاقلانه سود ببر. به جای تنفر، عشق، به جای ایستایی، پویایی، به جای تأخیر، عمل و به جای فکرهای منفی، فکرهای مثبت را انتخاب کن.
حالا که چهار قانون شادکامی و موفقیت را یاد گرفتی، فراموش نکن که در هر حال آن ها را به کار ببری. دیگر به فکر گذشته نباش، از امروز، امروز لذت ببر و از فردا، فردا. تو توانایی این را داری که شگفتی های عظیمی در زندگی ات به وجود آوری. پتانسیل تو نامحدود است. خودت را همیشه باور کن.
20 توصیه بسیار مهم برای موفقیت مالی
1- مانند الگوی افراد بسیار موفق در رشته ات عمل کن . ببین آن ها چه کار می کنند تو هم همان کار را بکن .
نگرش استاد رابرت کیوساکی:
ربع های نقدینگی چیستند ؟ اکثر افراد جامعه صرف نظر از شغل و کسب و کاری که دارند اغلب با مشکلات مختلف مالی دست به گریبان هستند. و ما تمام کسب و کار ها را بر اساس نوع نگرش صاحبان آن به چهار قسمت تقسیم کرده ایم:
ربع اول Employee یا ربع کارمندی :
افراد شاغل در این گروه به دنبال شغل دائمی و مطمئن با در آمدی متوسط ولی مستمر میباشند ، این دسته از افراد همیشه در حال کار کردن برای دیگران هستند و به ازای میزان کارکردشان دستمزد دریافت میکنند.
این گروه سعی میکنند با بیشتر یا بهتر کار کردنشان درآمدشان را افزایش دهند.
ارزش اصلی این گروه امنیت میباشد ، امنیت در کار ، امنیت در درآمد ، امنیت در دوران بازنشستگی.
ربع دوم Small business dh کسب و کار کوچک :
افراد شاغل در این دسته صاحبان مشاغل خویش فرما و کوچک میباشند ، صاحبان فروشگا ها ، موسسات کوچک ، خرده فروشان و ...
این افراد بر اساس آرمان ها و ارزشهای خود میگویند : اگر میخواهی کاری درست انجام شود خودت انجامش بده و بر این اساس سعی دارند همیشه کار را مستقل انجام دهند. در این گروه بیشترین مسئولیتها بر دوش صاحبان کسب و کار میباشد و کیفیت کار بر اساس میزان توانایی فردی آنهاست.
ارزش این افراد حفظ درآمد متوسط در کسب و کار میباشد.
ربع سوم Big business یا کسب و کار بزرگ :
افرادی مثل بیل گیتس ، این گروه سعی دارند با راه اندازی بنگاهها ، شرکتها ، و موسسات بزرگ به درآمدی ایده آل برسند ، افراد مدیر در این گروه حداقل ۵۰۰ کارمند را در خدمت شرکت خود دارند و سعی میکنند با استفاده از تعدادی افراد خبره ، توانمند و با تجربه کارهای شرکت خود را انجام دهند و به صورت گروهی به درآمدی بالا برسند.
شعار افراد این گروه این است : سیستم مناسب ، شبکه کار گروهی قوی ، استفاده از باهوش ترین و بهترین افراد ، دقیقا بر خلاف گروه دوم که میخواهند خودشان همه کارها را انجام دهند.
ربع چهارم Investorُs یا گروه سرمایه گذاران :
افراد مربوط به این گروه با شناسایی بازارها ، مطالعات دقیق ، معاملات ، تغیرات بازار ، بورسها و با سرمایه گذاریهای کوچک و بزرگ سعی میکنند از پولشان بهترین استفاده را میکنند. این گروه سعی دارند از پول ، پول بسازند.
این گروه بر این باورند : سرمایه گذاری مناسب و به موقع مساوی است با سود بالا و باورنکردنی.
دسته چهارم از پول بیشترین استفاده را میبردند ، دسته سوم از افراد و کار گروهی بیشترین سود را میبردند اما دسته اول و دوم در خدمت این دو گروه هستند.
تفاوت اصلی سمت را ست و چپ :
سمت چپ : تلاش میکنند تا با کار سخت درآمدی مناسب داشته باشند ، درآمدی همراه با امنیت ، آنها میکوشند تا از طریق کار بیشتر درآمد خود را افزایش دهند.
سمت راست : آنها منظورشان از درآمد چیز دیگریست، آنها سعی میکنند با کار و تلاش به استقلال مالی برسند ، آنها به دنبال آزادی مالی هستند و نمیخواهند تا آخر عمر خود را درگیر شغلی خاص کنند و تا آخر عمر در حال کار کردن باشند.
1.جذب ثروت :
روزی در یک سخنرانی درباره خوشبختی شرکت کرده بودم.می دانستم سخنران عملآ برای ده سال ورشکست بوده است.می خواستم بدانم چه چیزی برای گفتن دارد.او بسیار خوب صحبت می کرد.بدون شک عده ای از حضار از صحبت های او استفاده کردند،ولی خود او از آنچه یاد می داد سودی نبرده بود.من،خود را معرفی کردم و از او پرسیدم:آیا به اصولی که از آنها صحبت می کند،معتقد است؟اوتأیید کرد.از او پرسیدم: این اصول باعث خوشبختی او شده اند؟در پاسخ گفت:نه کاملآ.علت را از او پرسیدم.جواب داد که فکر می کند که تقدیر او این است که خوشبختی را تجربه نکند.او با اعمال و اعتقادات خود تنگدستی را جذب می کرد.او متوجه نبود که افکار و محیط او تأثیر نا مطلوبی بر او می گذارند.به او گفتم:نیروی حرکت و قدرت های عظیم فکر درباره ثروت،باعث جذب ثروت می شود.ذر نتیجه اگر آرزوی ثروتمند شدن دارید،باید نیروهایی را جذب کنید که به شما در کسب آن کمک کنند.افکار شما شرایط مشابه را جذب می کند.اگر به تهیدستی فکر کنید آن را جذب می کنید.اگر تصمیم بگیرید که در آینده ثروتمند شوید، این فکر را به تمام نیروهای ذهنی خود تلقین می کنید و در عین حال از تمام شرایط بیرونی برای کمک استفاده کرده و در نهایت به ثروت می رسید
2.فقر و ثروت :
هیچ فردی از ابتدا محکوم به فقر نبوده است.وقتی ثروت تحت شرایط مناسب به دست آید زندگی را وسعت می بخشد.از هر چیز می توان هم استفاده خوب و هم استفاده بد کرد.نیروهای ذهنی نیز مانند ثروت می توانند هم در جهت خوب و هم در جهت بد هدایت شوند.با کمی استراحت می توانیم تجدید قوا کنیم.استراحت بیش از حد انسان را بسوی تنبلی،حماقت و آرزوهای خیال پردازانه سوق می دهد.اگر ثروت خود را نا عادلانه از دیگران به دست بیاورید،از نیروهای خود استفاده نا به جا کرده اید.ولی اگر ثروت شما از منابع درست به دست آید،خوشبخت می شوید.از طریق ثروت می توانیم کاری کنیم که باعث ترقی خودمان و دیگران شویم
3.اولین گام به سوی کسب ثروت :
اولین گام به سوی کسب ثروت این است که اطراف خود را با تأثیرات مفید احاطه کنید.محیط رشد دهنده ای برای خود بخواهید،خود را در آن قرار داده و تحت تأثیر آن شکل بگیرید.
4.ثروت،نتیجه تلاش فراوان نیست :
اغلب مردان بزرگ همه اعصار،نسبتآ ثروتمند بوده اند.آنها یا آن را به ارث برده و یا به دست آورده اند.بدون پول نمی توانستند موفق شوند.کسی که در شرایط سخت فیزیکی مشغول کار است،غیر ممکن است ایده آل های بالای کسی را داشته باشد که در رفاه نسبی است.
ثروت معمولآ ثمره موفقیت است،ولی در مجموع نتیجه تلاش فراوان نیست.
هزاران نفر که سخت می کوشند،هرگز ثروت نمی شوند.دیگران با تلاش بسیار کمتر ثروت بسیاری کسب می کنند.دیدن توانایی ها و امکانات پیش رو،گام دیگری به سوی کسب ثروت است.یک مرد می تواند تا آخرین حد توان کوشا باشد.ولی اگر از نیروهای ذهنی خود استفاده نکند،فقط کارگری است تحت فرمان مردی که از نیروهای ذهنی خود در جهت سود و منفعت خود استفاده می کند.
5.فقط از طریق پس انداز در آمد،نمی توان ثروتمند شد :
هیچ کس نمی تواند در مدت عمر معمولی و فقط از طریق پس انداز در آمد خود،ثروتمند شود.عده بسیاری در تمام عمر خود در نهایت صرفه جویی عمل می کنند ولی اینگونه نشاط و انرژی خود را هدر می دهند.مثلآ مردی را می شناسم که پیاده سرکار می رفت.یک ساعت طول می کشید به محل کار خود برسد و یک ساعت هم صرف بازگشت از محل کار به خانه می شد.میتوانست با ماشین این مسیر را طی بیست دقیقه طی کند.او هر روز ده سنت پس انداز می کرد،ولی یک ساعت و نیم را هدر می داد.سرمایه گذاری چندان سودبخشی نبود،جز اینکه زمان صرف شده برای ورزش پیاده روی برای سلامتی او فایده فراوانی داشت.اگر همین میزان زمان را صرف تمرکز در جهت تلاش برای غلبه برمحیط کار ناخوشایندمی کرد،می توانست خود را در مسیر خوشبختی قرار دهد.
6.نتایج زیان ولخرجی در امور زندگی :
یکی از بزرگترین اشتباهات بسیاری از افراد نسل حاضر این است که با افرادی معاشرت می کنند که نمی توانند توانایی های آنها را آشکار کنند یا باعث رشد آن شوند.وقتی جنبه اجتماعی زندگی بیش از حد یک جانبه رشد می کند و اغلب نیز چنین است و تفریح و سرگرمی،انگیزه اصلی زندگی شخص می شود،فرد به جای صرفه جویی عادت به ولخرجی پیدا می کندو به هدر دادن منابع جسمی،ذهنی،روحی و معنوی به جای حفظ آنها عادت می کند.در نتیجه این شخص انگیزه درستی ندارد و قدرت ها و نیروهای خدادادی او رشد نکرده باقی می ماند و در نتیجه در تمام روابط بالاتر زندگی،قضاوت ضعیفی خواهد داشت.ذر اموال و دارایی همیشه ضعیفترین است.اغلب مانند انگل وابسته است و اگر موقعیت استقلال و تولید داشته باشد،بیشتر مصرف کننده خواهد بود و تولید ضعیفی خواهد داشت.ظاهرآ قسمتی جدایی ناپذیر از زندگی غم انگیز این افراد است که قبل از درک نیروها و قوانین سازنده زندگی باید اینگونه دردناک درس بگیرند عده اندکی از اشتباه دیگران درس می گیرند.بیشتر افراد بایدخود تجربه کنند و دانشی را که از این طریق به دست می آورند،در زندگی خود صرف بازسازی کنند
7.آشنایی و معاشرت با افراد با قابلیت و ثروتمند :
اولین و آخرین قدم در کسب ثروت،احاطه کردن خویش با تأثیرات خوب است،یعنی افکار خوب،سلامت کامل،خانه و محیط تجاری خوب و همکاران تجاری موفق.با هر وسیله مجاز ممکن،با افراد با قابلیت آشنا شوید.امواج فکری خود در ارتباط با تجارت را با افکار آنها هماهنگ کنید.این کار معاشرت با شما را دلپذیر کرده و همه به دنبال معاشرت با شما خواهند بود.هنگامی که با افراد ثروتمند معروف و بدون عیب ارتباط دوستی صمیمانه برقرار کردید،سرمایه خود را هر چند اندک،برای سرمایه گذاری به آنها بسپارید و تا زمانی که هوش تجاری برای مدیریت سرمایه خود پیدا کنید،به این کار ادامه دهید.در این زمان از طریق چنین معاشرت هایی،جایگاه خود را در زندگی پیدا می کنید.اگر درست روی فرصت های خود تمرکز و از آنها استفاده کنید،جزو کسانی نخواهید بود که از زندگی کم بهره برده اند.اگر درآمد کافی برای معاش را حفظ کنید و از بخشی از اموال خود در جهت هموار کردن راهی که رفته اید برای دیگران استفاده کنید،بیشتر لذت می برید.جایی در مغزتان نیرویی وجود دارد که شما را از حالت بی تفاوتی خارج کرده و در صور ت استفاده شدن،شما را تا اوج قله موفقیت بالا می برد.