راز موفقیت

رازهای زندگی و موفقیت از زبان بزرگان ! اسرار موفقیت در زندگی را بهتر بشناسید ؟!

راز موفقیت

رازهای زندگی و موفقیت از زبان بزرگان ! اسرار موفقیت در زندگی را بهتر بشناسید ؟!

قانون جذب عشق چیست؟

آموزش قانون جذب,دوره قانون جذب,قانون جذب در روابط


عشق باشید تا عشق جذب کنید!

 


قانون جذب عشق چیست؟

آیا می‌توان قانون جذب عشق را وارد زندگی کرد؟

 


می‌گوید وقتی خواب هستید می‌توانید افکار هوشیارتان را متوقف کنید، اما هرگز نمی‌توانید جلوی احساستان را بگیرید، زیرا زنده بودن به معنای احساس زندگی است. آیا در خواب هم می‌شود از قانون جذب عشق استفاده کرد؟


احساسات لحظه به لحظه شما مهمتر از هر چیز دیگریست، زیرا احساس فعلی شماست که زندگی‌تان را رقم می‌زند.


هر چه احساس بهتری داشته باشید، زندگی نیز بهتر می‌شود و هر چه احساس بدتری داشته باشید اینقدر در مشکلات فرو می‌روید تا احساستان را تغییر دهید.


چرا احساس خوب اینقدر مهم است؟

وقتی احساس خوبی دارید، افکارتان نیز ناخودآگاه خوب است. نمی‌توانید احساس خوبی داشته باشید و در عین حال افکارتان منفی باشد! و بر عکس غیر ممکن است احساس بدی داشته باشید و در همان حال افکارتان خوب باشد. وقتی از خود عشق ساطع می‌کنید دارید از قانون جذب عشق استفاده می‌کنید.


راهنمایی با دقیق‌ترین درجه:

احساس شما یک راهنمای دقیق از چیزی است که از خود بروز می‌دهید. وقتی احساس خوبی دارید دیگر لزومی ندارد نگران چیزی باشید زیرا افکار، گفتار، و اعمالتان خوب خواهد بود. تنها با داشتن احساسی خوب می‌توانید تضمین کنید که دارید عشق می‌بخشید، و تمام آن عشق باید به شما بازگردد!


 


خوش باش که هر که راز داند                        


داند که خوشی، خوشی کشاند


شیرین چون شکر تو باش شاکر


شاکر هر دم شکر ستاند


مولانا


 


قانون جذب عشق

از طریق محبت، تشویق، حمایت، قدرشناسی، یا هر احساس خوب دیگری به سایرین عشق بدهید، همان عشق به شما بازمی‌گردد و خود را چندین برابر می‌کند، و عشق را در هر مقوله‌ی دیگری از زندگی‌تان، از قبیل سلامتی، ثروت، شادی، و شغل وارد می‌کند.


اگر از طریق عیب‌جویی، خشم، ناشکیبایی، یا هر احساس بد دیگری نسبت به سایرین احساس منفی بدهید، و همان حس منفی دریافت خواهید کرد، تضمین می‌کنم! و هنگامی که نیروی منفی بازمی‌گردد، خود را چندین برابر می‌کند، نیروی منفی بیشتری جذب می‌کند، و بر باقی زندگی‌تان تاثیر می‌گذارد.


 



در این فایل صوتی به قانون جذب و سوء برداشتی که درباره‌ی این قانون وجود دارد را بررسی کردم.


 


آیا همین حالا ازقانون جذب عشق همین استفاده می‌کنم؟

شما همین حالا می‌توانید بگویید در روابطتان چه داده‌اید. اگر رابطه‌ای عالی است، بدین معناست که شکرگزاری و عشقی که می‌دهید از نیروی منفی و گلایه‌های شما از آن رابطه بیشتر است. اگر رابطه‌ای بغرنج و پر کشمکش است، بدین معناست که احساسات منفی که ناخواسته و یا شاید حتی خواسته بروز می‌دهید بیشتر از عشق است.


 

چگونه همین حالا از قانون جذب عشق استفاده کنم؟

می‌توانید همین حالا با جستجوی چیزهایی که در آن شخص دوست دارید، ارزش قائلید، و قدر می‌شناسید، هر رابطه‌ای را تغییر دهید. وقتی آگاهانه تلاش می‌کنید تا بیشتر از آن‌که به موارد منفی توجه کنید، دنبال چیزهایی که دوست دارید بگردید، معجزه‌ای رخ خواهد داد. به نظرتان انگار در شخص دیگر اتفاقی باورنکردنی رخ داده است. اما این نیروی عشق است که این موارد منفی را از بین برده است.

ویژگی‌های افرادی که هوش احساسی دارند !

روزنامه دنیای اقتصاد - ترجمه آناهیتا جمشیدنژاد: سایت TalentSmart پژوهشی بر بیش از یک میلیون نفر انجام داده و دریافته است که عملکرد بهتر توسط افرادی انجام می‌شود که هوش احساسی بالاتری دارند.

(دقیقا 90 درصد عاملان). نشان هوش احساسی کنترل داشتن بر خود است؛ مهارتی که با متمرکز نگه داشتن و ایجاد پیشرفت در شما، بهره‌وری را بالا می‌برد.

ویژگی‌های افرادی که هوش احساسی دارند.
متاسفانه کنترل خود، مهارتی مشکل برای تکیه بر آن است. کنترل خود برای اکثر افراد بسیار زودگذر است به‌طوری که مارتین سالیگمن و همکارش در دانشگاه پنسیلوانیا پژوهشی بر دو میلیون نفر از افراد انجام دادند و از آنها خواستند تا توانایی‌های خود را در 24 مهارت مختلف رتبه‌بندی کنند، کنترل خود امتیاز بسیار پایینی به‌دست آورد.

کنترل خود تلاشی برای رسیدن به یک هدف است و ضعف در آن تنها یک شکست است. اگر شما در تلاشید تا از یک بسته چیپس بعد از شام فرار کنید، چون می‌خواهید چند کیلو وزن کم کنید و شب‌های دوشنبه و سه‌شنبه موفق به این کار می‌شوید، ولی روز چهارشنبه با خوردن چهار وعده خوراکی‌های حاوی کالری بالا و مواد مغذی کم اغوا شده‌اید، شکست شما نسبت به موفقیتتان بیشتر نمود پیدا می‌کند. در واقع دو قدم به جلو و چهار قدم به عقب برداشته‌اید. از آنجا که کنترل خود امری است که همه ما می‌توانیم از آن استفاده کنیم؛ کارهایی را که افراد با هوش احساسی بالا انجام می‌دهند تا خودشان را بهره‌ور و قدرتمند نگه‌ دارند، بیان می‌کنم. آنها هوشیارانه این 12 نوع رفتار را به‌کار می‌برند، چون می‌دانند مفید خواهد بود. برخی بدیهی هستند، باقی غریزی‌اند اما همه آنها به شما کمک خواهند کرد تا شکست‌های آزاردهنده را به حداقل برسانید و بهره‌وری خود را افزایش دهید.

آنها خودشان را می‌بخشند

احساس شدید از خودبیزاری و نفرت یک چرخه معیوب در شکست کنترل خود است. این احساسات به‌طور نمونه منجر به اغماض بیش از حد در رفتار متخلفانه می‌شود. وقتی اشتباهی مرتکب می‌شوید، بسیار ضروری است که خودتان را ببخشید و به راهتان ادامه دهید. اینکه اشتباهات چه احساسی در شما ایجاد می‌کنند را نادیده نگیرید؛ اما در آن غوطه‌ور نشوید. به‌جای آن توجه خود را معطوف به این کنید که برای بهبود خودتان در آینده چه کاری می‌خواهید انجام دهید.

شکست‌ها می‌توانند اعتماد به نفس شما را از بین ببرند و این باور را که شما نتایج بهتری در آینده به‌دست خواهید آورد دشوار خواهند کرد. در اکثر مواقع شکست‌ها از پذیرش ریسک و تلاش برای به‌دست آوردن هدفی که دشوار است ناشی می‌شوند. افراد دارای هوش احساسی می‌دانند که موفقیت در توانایی آنها در مواجهه با مشکلات نهفته است و تا زمانی که آنها در گذشته سیر می‌کنند، این امر میسر نخواهد شد.

هر چیزی که ارزش به‌دست آوردن داشته باشد شما را ملزم می‌کند ریسک آن را بپذیرید. نمی‌توانید به ناکامیابی‌ها اجازه دهید تا شما را از باور به توانایی‌تان برای رسیدن به موفقیت بازدارد. زمانی که در گذشته سیر می‌کنید، گذشته شما زمان حالتان می‌شود و شما را از حرکت به سمت جلو بازمی‌دارد.

تا زمانی که چیزی را واقعا نخواهند، «بله» نمی‌گویند

پژوهش‌های انجام شده در دانشگاه کالیفرنیا در سانفرانسیسکو نشان می‌دهد هرچقدر «نه» گفتن برای شما دشوارتر باشد، احتمال اینکه با استرس کاری، خستگی و حتی افسردگی روبه‌رو شوید، بیشتر خواهد بود و همه اینها کنترل خود را دشوارتر خواهند کرد. توانایی «نه» گفتن حقیقتا چالش مهمی برای کنترل خود برای بسیاری از مردم است. «نه» کلمه قدرتمندی است که نباید از به‌کار بردن آن هراسی داشته باشید. وقتی زمان نه گفتن است، افراد دارای هوش احساسی بالا از عباراتی نظیر «فکر نکنم بتوانم» یا «مطمئن نیستم» اجتناب می‌کنند. نه گفتن به تعهدات جدید، تعهدات قبلی شما را محترم می‌شمارد و به شما فرصتی می‌دهد تا با موفقیت آنها را به اتمام برسانید. فقط به خودتان یادآوری کنید که اکنون نه گفتن یکی از نشانه‌های کنترل بر خود است که باعث می‌شود از اثرات منفی پذیرش تعهدات بالاتر اجتناب کنید و در آینده بتوانید کنترل بر خود را افزایش دهید.

به دنبال کمال نیستند

افراد دارای هوش احساسی، رسیدن به کمال را به‌عنوان هدف خود در نظر نمی‌گیرند چون می‌دانند وجود ندارد. انسان ذاتا جایزالخطا است. زمانی که رسیدن به کمال هدف شما است، همواره با احساس سرزنش‌آمیزی از شکست باقی می‌مانید که باعث می‌شود از تلاشتان دست بردارید یا از آن بکاهید. شما از تلف کردن وقتتان برای تاسف خوردن بر شکست‌ها و ناکامی‌های خود و آنچه باید به‌طور متفاوت انجام می‌دادید و به جلو حرکت می‌کردید، دست برمی‌دارید، به داشته‌های خود و آنچه در آینده به‌دست خواهید آورد افتخار می‌کنید.

بر راه‌حل‌ها تمرکز می‌کنند

جایی که توجه‌تان را جلب می‌کند، حالت یا گرایش احساسی شما را تعیین می‌کند. زمانی که بر مشکلاتی که با آنها مواجه هستید متمرکز می‌شوید، احساسات منفی ایجاد می‌کنید و آنها را گسترش می‌دهید در نتیجه مانع از کنترل خود می‌شوید. تمرکز بر اعمالی که باید انجام دهید تا خودتان و شرایط پیرامونتان را بهتر کنید، موجب می‌شود تا احساس سودمندی فردی در خودتان بیابید که احساسات مثبت ایجاد می‌کند و عملکرد را بهبود می‌بخشد. افراد دارای هوش احساسی توجه خود را بر مشکلات نخواهند گذاشت، چون می‌دانند وقتی بر راه‌حل‌ها تمرکز می‌کنند، تاثیرگذارتر خواهند بود.

از پرسش «چه می‌شد اگر؟» اجتناب می‌کنند

عبارت «چه می‌شد اگر؟» آتش استرس و نگرانی را شعله‌ورتر می‌کند که برای کنترل بر خود بسیار مضر است. مسائل می‌توانند از هزاران مسیر متفاوت حل شوند و اکثر مواقع شما وقت خود را صرف نگرانی در مورد احتمالات می‌کنید و زمان کمتری برای عمل کردن و بهره‌ور ماندن می‌گذارید. (بهره‌ور ماندن موجب آرامش شما می‌شود و متمرکز نگهتان می‌دارد.) افراد مولد می‌دانند که پرسیدن «چه می‌شد اگر؟» آنها را به جایی خواهد برد که نمی‌خواهند. البته، برنامه‌ریزی سناریو یک تکنیک برنامه‌ریزی استراتژیک ضروری و موثر است. کلید تشخیص در اینجا تشخیص تفاوت تفکر مبتنی بر نگرانی و تفکر استراتژیک است.

مثبت‌نگر باقی می‌مانند‌

تفکرات مثبت به شما کمک می‌کنند تا با تمرکز بر توجه مغز به پاداش‌هایی که برای تلاشتان دریافت خواهید کرد، کنترل خود را تمرین کنید. باید با انتخاب آگاهانه مسائل مثبت جهت فکر کردن، به مغز سرگردان خود اندکی کمک کنید. هر تفکر مثبتی موجب می‌شود تا توجه‌تان را دوباره متمرکز کنید. وقتی مسائل خوب پیش می‌روند و شرایطتان خوب است، کنترل خود نسبتا ساده است برعکس وقتی مسائل بد پیش می‌روند و ذهن شما غرق در تفکرات منفی می‌شود، کنترل بر خود یک چالش است. در این گونه مواقع، به روزی که سپری کرده‌اید فکر کنید و اتفاقات مثبتی را که افتاده‌اند یا خواهند افتاد، هر چقدر هم که کوچک باشند شناسایی کنید. اگر نمی‌توانید بر اتفاقات جاری تامل کنید، از گذشته درس بگیرید و به آینده فکر کنید. نکته مهم این است که باید چیزهای مثبتی داشته باشید تا در صورت بروز تفکرات منفی توجهتان را به سمت آنها جلب کنید. بنابراین تمرکزتان را از دست نمی‌دهید.

به غذا خوردن اهمیت می‌دهند

این مورد را در طبقه‌بندی‌تان وارد کنید، مخصوصا اگر در کنترل غذا خوردن مشکل دارید. وقتی کوشش می‌‌کنید تا کنترل بر خود را اعمال ‌کنید، مغز شما به‌شدت گلوکز می‌سوزاند. وقتی قند خون شما پایین است، ممکن است تسلیم انگیزش‌های مخرب شوید. غذاهای قنددار سطح قند خون شما را به سرعت بالا می‌برند و بعد از آن موجب خستگی و آسیب‌پذیری شما در برابر رفتارهای آنی و بدون فکر قبلی می‌شوند. خوردن چیزی که سوخت اندکی برای بدنتان فراهم می‌کند، مثل حبوبات یا گوشت، روزنه‌ای از کنترل بر خود به شما خواهد داد. بنابراین زمانی که گرسنه هستید و در اجتناب از یک بسته شکلات مشکل دارید، اگر می‌خواهید شانسی برای مبارزه داشته باشید، اطمینان یابید که به جای آن چیز دیگری می‌خورید.

به خواب خود اهمیت می‌دهند

این مورد به حدی مهم است که من نمی‌توانم به قدر کافی درباره اهمیت خواب در افزایش هوش احساسی و به‌دست آوردن تمرکز و کنترل بر خود بگویم. زمانی که شما می‌خوابید مغزتان استراحت می‌کند، اتفاقات روزانه را یا ذخیره می‌کند یا دور می‌ریزد (در نتیجه موجب خواب دیدن می‌شود) به‌طوری‌که شما هوشیارانه بیدار می‌شوید. زمانی که شما درست نمی‌خوابید، کنترل بر خود، توجه و خاطرات همگی کاهش می‌یابند. کاهش خواب روزانه هورمون استرس را در شما بالا می‌برد؛ حتی اگر اکنون محرک تنش‌زا نداشته باشید. اینها همگی عامل اصلی کاهش بهره‌وری هستند. کاهش خواب بهره‌وری شما را در طول روز کاهش می‌دهد پس آسوده‌تر بخوابید.

زمانی که خسته‌اید، توانایی مغز شما برای جذب گلوکز به شدت کاهش می‌یابد. این امر کنترل عوامل ناگهانی که تمرکز شما را برهم می‌زنند دشوار می‌سازد. علاوه‌بر این بدون خواب کافی احتمالا اشتیاق برای خوردن غذاهای قندی برای جبران سطوح پایین گلوکز خواهید داشت. بنابراین اگر در تلاش هستید تا کنترل بر خود را در غذا خوردنتان اعمال کنید، هر شب راحت بخوابید.

ورزش می‌کنند

روزانه 10 دقیقه ورزش کردن می‌تواند اسید گاما آمینوبوتیریک (GABA)(یک انتقال‌دهنده عصبی که مغزتان را آرام می‌کند و در مقابل تنش‌ها قدرتمند نگه می‌دارد)آزاد کند.

ورزش‌های ذهنی می‌کنند

در واقع ورزش‌های ذهنی به مغزتان آموزش می‌دهد تا یک ماشین کنترل نفس باشد. هر تکنیک ساده‌ای مثل تمرکز حداقل به میزان پنج دقیقه در روز  خودآگاهی را در شما بهبود می‌بخشد و توانایی مغز را برای مقاومت در برابر تنش‌های مخرب بالا می‌برد.  

با خود حرف‌های منفی نمی‌زنند

قدم بزرگ در تمرین کنترل بر خود این است که با خودتان حرف‌های منفی نزنید. هرچقدر بیشتر فکرهای منفی کنید، به آنها قدرت بیشتری می‌دهید. بیشتر فکرهای منفی ما تنها یک فکر ساده هستند و نه حقیقت. وقتی افکار منفی و بدبینانه را باور می‌کنید صدایی از درون می‌گوید: اکنون زمان توقف و ثبت آنها است. در واقع آنچه را که انجام می‌دهید متوقف کنید و آنچه را که به آن می‌اندیشید ثبت کنید. به این‌گونه فرصتی می‌یابید تا سرعت افکار منفی را کاهش دهید. منطقی‌تر خواهید شد و در ارزیابی درستی آنها با ذهنی باز تصمیم می‌گیرید.

 شما می‌توانید شرط ببندید هر زمان که از کلماتی چون «هرگز» «بدترین»و غیره استفاده می‌کنید، گفته‌هایتان درست از آب درنخواهند آمد. اگر حرف‌های شما وقتی که روی کاغذند هنوز به واقعیت نزدیک باشند، آنها را به یک دوست یا همکار مورد اعتماد بدهید و ببینید که آیا او با شما موافق است یا نه. آنگاه حقیقت قطعا پدیدار خواهد شد.

 با مجزا کردن افکارتان از حقایق آنها را شناسایی و برچسب می‌زنید و این امر موجب می‌شود تا از چرخه منفی‌گرایی رهایی یابید و به سمت یک چشم‌انداز جدید مثبت حرکت کنید.

این استراتژی‌ها را عملی می‌کنند

مهم‌ترین نکته برای یادآوری این است که شما باید این استراتژی‌ها را به فرصتی برای عمل کردن تبدیل کنید. این به آن معنی است که به‌جای آنکه تسلیم تنش‌ها شوید، لحظاتی که برای کنترل بر خود تلاش می‌کنید را می‌شناسید و به این استراتژی‌ها نگاه می‌کنید و قبل از تسلیم شدن فرصتی به آنها می‌دهید. 

فرد خلاق و باهوش چطور آدمی است؟

روزنامه قانون: افراد سخت کوشی که هرگز شوخ‌طبعی را فراموش نمی‌کنند، اطلاعات عمومی بالایی دارند. و در موقعیت‌های دشوار زندگی به گونه‌ای انعطاف دارند و با دید متفاوتی به هستی می‌نگرند که گویی از جهان دیگری آمده‌اند. وقتی شروع به فکر کردن می‌کنند، آن چنان تخیل می‌کنند که گویی از تمام شرط و شروط‌های دنیای واقعی آزادند. در متون روان‌شناسی از این افراد بعنوان افراد خلاق نام می‌برند، افرادی که بخش عمده‌ای از وقت خود را صرف توجه دقیق به اطراف خود می‌کنند و از این طریق سوژه‌های جدیدی برای فکر کردن پیدا می‌کنند. بسیار کنجکاو بوده و به طور مستمر در جستجوی موضوعات پیچیده، جدید و ناشناخته و عجیب هستند. 

به همین سبب آن‌ها در مقایسه با افرادی که از توانایی خلاقیت کمتری برخوردار هستند، سوالات بیشتر و پیچیده تری را مطرح می‌کنند. افراد خلاق علی رغم استنباط دیگران، بسیار فعال نبوده، و در واقع در مقایسه با دیگران اگرچه ضرورتا بسیار باهوش نیستند اما نحوه تفکر و شیوه حل مسئله آن‌ها آنقدر متفاوت و خارق العاده هست که طبقه جداگانه‌ای به آن‌ها اختصاص داده شده است. بنابراین اگرچه هوش یکی از پیش نیاز‌های خلاقیت است و پایین بودن درجه هوشی فرد معمولا به پایین قرار گرفتن خلاقیت منجر می‌شود اما هوش سرشار نیز دلالت بر خلاق بودن شخص نمی‌کند. 

فرد خلاق چطور آدمی است؟

خلاقیت در زندگی روزمره دارای اهمیت است خلاقیت منحصر به آثار بزرگ هنری یا اختراعات نیست بلکه در کلیه مسائل زندگی می‌توان خلاقیت را مشاهده نمود. در گذشته به خلاقیت جنبه اسرار‌آمیز می‌دادند و آن را قابل آموزش نمی‌دانستند در حالی که این دیدگاه مردود است و خلاقیت را می‌توان آموزش داد.  یکی از شیوه‌های مهم و بحث انگیز در آموزش تفکر خلاق، روش تحریک مغزی یا بارش فکری است. 

تحریک مغزی به معنای ایجاد یک گردهمایی است که از طریق آن اعضا می‌کوشند راه حلی برای یک مساله به‌خصوص از طریق به اشتراک گذاشتن تمام ایده‌ها بیابند. بارش فکری بهترین فرصت را برای ایده یابی فراهم می‌کند زیرا وقتی یکی از اعضا ایده‌ای را مطرح می‌کند برای سایر افراد گروه ایده‌هایی را تداعی می‌کند و زنجیره‌ای از افکار و ایده‌های خلاق شکل می‌گیرد. علاوه بر این، نوعی رقابت در افراد گروه ایحاد می‌شود که منجر به تلاش بیشتر افراد برای طرح ایده‌های خلاق می‌گردد. البته اعضای گروه در جلسات گروهی بارش فکری به قوانین خاصی پای بند هستند، که در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم: 

انتقاد ممنوع است. در پروش خلاق افراد مختار هستند تا ایده‌های خود را بدون هر گونه ترس و نگرانی از مورد تمسخر و یا نقد قرار گرفتن با سایر اعضای گروه به اشتراک بگذارند. 

کمیت بیشتر بهتر است. ارائه هر چه بیشتر افکار موجب می‌شود که راه حل‌ها و ایده‌های بیشتری طرح شود و دامنه انتخاب وسیع‌تر گردد. به عبارتی کمیت بیشتر کیفیت را بدنبال خواهد داشت. 

ترکیب و اصلاح ایده مهم است. اغلب اوقات وقتی دو یا چند چیز با هم ترکیت شوند نتیجه حاصله چیزی بیش از هر کدام از اجرا است. در مورد افکار و ایده‌ها نیز این امر می‌تواند صادق باشد. یعنی می‌توان از ترکیب افکار ایده‌های جدیدی به وحود آورد بنابراین شرکت کنندگان جلسه تحریک مغزی همراه با بیان ایده‌های خویش می‌توانند به ترکیب ایده‌ها بپردازند و راه‌های جدیدی پیشنهاد کنند. 

در جلسات بارش فکری رهبر گروه نقش حساسی دارد. او باید با تاکید بر اجرای قوانین جلسه بدون اینکه ایده‌ای را تکذیب یا تایید نماید به تنها به جمع آوری عقاید بپردازد و از منشی جلسه بخواهد تمام ایده‌ها را یادداشت کند. پس از پایان وقت جلسه می‌توان به ارزیابی ایده‌ها پرداخت و ایده‌های خوب را غربال کرد.  موضوعات بارش فکری باید مشخص و خاص باشد و جنبه کلی نداشته باشد. همچنین باید مسائلی که نیاز به داوری و قضاوت ندارد را در بر گیرد. علاوه بر این، در جلسه بارش فکری باید مسائلی مطرح شود که بیش از دو تا سه ماه راه حل دارد. 

روش ارتباط اجباری

در این روش، با مربوط ساختن دو امری که معمولا هیچ ارتباطی به هم ندارند، مفهوم تازه‌ای به دست می‌آید که زمینه‌ای برای ایده یابی و ایجاد تفکر خلاق می‌گردد. آسان‌ترین راه برای انجام این شیوه استفاده از جدول است. اشیا و تصورات و افکار در سمت چپ جدول به ترتیب نوشته می‌شود، اشیا و تصورات دیگر در بالای جدول، نقطه تلاقی هر کدام ترکیب و مفهوم تازه‌ای است که بسیاری اوقات ایده بخش می‌باشد. 

داستان‌ها

داستان‌ها می‌توانند محرک ارزشمندی برای تفکر خلاق باشند. همه داستان‌ها تا حدی ذهن شنونده یا خواننده را به خلق مجدد داستان یا اندیشیدن درباره داستان وا می‌دارد. در صورتی که در طی داستان از سوالاتی استفاده شود که ذهن فرد را به تفکر وا دارد. سوال بعد چه اتفاقی افتاد جزء آن سوالاتی است که در هر جایی از داستان برای ایجاد تفکر درباره راه حل‌های جدید استفاده می‌شود. 

نقاشی

نقاشی روشی شگفت انگیزی برای مشاهده پذیر کردن جریان تفکر است. ممکن است برای کودک بیان تفکر در قالب واژه آسان نباشد اما او همواره می‌تواند برای بیان تصویری تفکرات خود تلاش کند و در این صورت متوجه می‌شود که درک هر چیزی از طریق تصویر آسان‌تر است. 

سیال سازی ذهنی

در این روش واژه تحریک کننده‌ای ارائه می‌شود و از کودکان خواسته می‌شود تا هر فکر، ایده، اطلاعات یا خاطره‌ای را که در مورد این کلمه به ذهنشان خطور می‌کند منعکس کنند. این عمل باعث کشف می‌شود. کودکان یاد می‌گیرند تا تجربیات خود را با دیگران به دور از نگرش انتقادی به اشتراک بگذارند و از این طریق در تجربیات دیگران شریک شوند. 

شک و تردید

برای ایجاد تفکر خلاق لازم است، مفروضات قبلی شکسته شوند چرا که لازمه تفکر خلاق تغییر یا تجدید ساختار هر الگویی است. اگرچه ممکن است فرد جواب سوالی را بداند ولی باز فرد بپرسد چرا؟ هدف این روش ایجاد شکاکیت نیست، بلکه مهم است که شخص بداند توسط فرض‌ها زندانی نمی‌شود.

می‌خواهید زندگی شادتری داشته باشید ؟؟؟

دوست دارید چه کسی باشید؟ چطور زندگی کنید؟ چطور وقت بگذرانید؟ این‌ها سوالاتی است که برای شاد‌تر زندگی کردن باید جواب آن‌ها را بدهید. اگر شما تصمیم‌تان را گرفته‌اید و می‌خواهید زندگی شادتری داشته باشید، با عملی‌کردن پیشنهادهای ما سعی کنید خودتان را بیشتر بشناسید و برای رسیدن به این هدف تلاش کنید.



بالاخره یک روز هر کدام از ما در یک نقطه از زندگی‌مان می‌ایستیم و به این فکر می‌کنیم که چطور بعد از این همه سال و این همه تلاش هنوز خوشحال نیستیم. خیلی از ما می‌خندیم، با کسانی که دوست‌شان داریم مسافرت می‌رویم، موفقیت‌های کاری و تحصیلی به دست می‌آوریم اما باز هم روزی روی آن نقطه می‌ایستیم و به این فکر می‌کنیم که خوشحال نیستیم. خیلی از ما با وجود موفقیت‌های بسیار خوشحال نیستیم و بدتر این‌که حتی نمی‌توانیم برای خوشحال نبودن‌مان یک دلیل پیدا کنیم. اما شاید اگر در تمام این سال‌ها، هدفمان را می‌شناختیم و مهم‌تر از آن خودمان را می‌شناختیم، خیلی بیشتر از این به شادی نزدیک می‌شدیم. شاد بودن و شاد زندگی کردن راه‌های بسیاری دارد. راه‌حل‌هایی که برآورده‌کردن بسیاری‌ از آن‌ها تنها از خودمان بر می‌آید. اگر شما تصمیم‌تان را گرفته‌اید و می‌خواهید زندگی شادتری داشته باشید، با عملی‌کردن پیشنهادهای ما سعی کنید خودتان را بیشتر بشناسید و برای رسیدن به این هدف تلاش کنید. 




  دلیلی برای شادی بسازید

آیا کارتان عذاب‌تان می‌دهد؟ آیا وقت‌تان را آنطور که دوست دارید، می‌گذرانید و از این موضوع لذت می‌برید؟ سعی کنید میزان شادی‌تان را تخمین بزنید. یکی از راه‌های ساختن و اداره‌کردن یک زندگی هدفمند این است که خلأ‌های زندگی‌تان را تشخیص دهید و برای کامل کردن‌شان دست به کار شوید.«دبرنا» که سال‌هاست در مورد موفقیت می‌نویسد به زنان پیشنهاد می‌کند که از خود این سوال را بپرسند: «چه چیزی مرا شاد می‌کند؟» او معتقد است بسیاری از آدم‌ها در پاسخ دادن به این سوال ناتوانند. «دبرنا» پیشنهاد می‌کند که افراد چند دقیقه‌ای برای پاسخ دادن به این سوال وقت بگذارند و حداقل 3 موضوع اصلی که آن‌ها را با تمام وجود خوشحال می‌کند را یادداشت کنند. قدم بعدی از نظر او پیدا کردن مانع است. او پیشنهاد می‌کند که چند روز بعد از شناختن اصلی‌ترین راه‌های شاد‌بودن، افراد به این فکر کنند که چه چیزهایی آن‌ها را از این شادی محروم کرده است. شناخت مانع می‌تواند به شما برای از بین بردنش کمک کرده و شما را به شادی واقعی نزدیک‌تر کند. 



برای چند لحظه هم که شده خودتان به شکلی که هر روز در خیابان‌ها ظاهر می‌شوید یا در کنار خانواده‌تان وقت می‌گذرانید را فراموش کنید. سعی کنید خودی که در درون‌تان پنهان شده را بیشتر بشناسید و ببینید که چه نیازهایی برای شاد بودن دارد.



  می‌خواهید چه کسی باشید؟ 

به این فکر کنید که دوست دارید چه آدمی باشید و چطور زندگی‌ای را برای خودتان بسازید. این موضوع می‌تواند به شما بیشتر از تک‌تک آرزو‌های‌تان کمک کند. این‌که شما دوست دارید خودتان را در چه شرایطی ببینید، می‌تواند راهنمایی موثر برای رسیدن شما به آن شرایط باشد. اول خودتان را ارزیابی کنید و ببینید که چه کسی هستید و بعد به این فکر کنید که چقدر با آنچه دوست دارید باشید، تفاوت دارید. ممکن است این تفاوت‌ها زیاد باشد اما نترسید و فقط به این فکر کنید که برای کم‌کردن این فاصله چه قدم‌هایی باید بردارید. از طرف دیگر شما نیاز دارید که آرزو‌های‌تان را بازبینی کنید. دلیلی ندارد شما به خاطر نرسیدن به آرزوهای 10سال پیش‌تان افسرده شوید. سعی کنید خود امروزتان را بشناسید و نه خود 10 سال پیش‌تان را. امروز و در این لحظه چطور آدمی هستید؟ چه آرزویی دارید و به‌دنبال چه آینده‌ای می‌گردید؟ اگر بتوانید پاسخ این سوالات را پیدا کنید کمی اوضاع بهتر می‌شود و راه رسیدن به آرزو‌های‌تان هم هموار‌تر می‌شود. 



  از تغییر نترسید

روزهای سخت یکی از بخش‌های طبیعی هر زندگی‌ هستند. به‌خاطر تجربه‌های تلخ‌تان از روزهای تغییر کردن نترسید. در مقابل اجازه دهید این تغییرات به زندگی شما شکل دهد و در خدمت شاد‌تر شدن شما باشد. ریسک پذیری آن هم در حدی که به زندگی شما آسیب نزند جزئی ضروری برای زندگی شماست. قرار نیست نسنجیده خودتان را در معرض سختی‌هایی قرار دهید که امکان پشت سر گذاشتن‌شان را ندارید. بلکه باید با سنجیدن دقیق موقعیت و توانایی‌هایتان برای ایجاد تغییراتی که دوست دارید قدم بردارید. 



  دنبال احساسات‌تان بگردید 

اگر احساسات‌تان را جدی بگیرید، می‌توانید به موفقیت نزدیک‌تر شوید. زندگی‌تان را کاوش کرده و سعی کنید چیزهایی که به شما لذت می‌دهد را از ذهن‌تان پیدا کنید. روان‌شناسان برتر دنیا به شما پیشنهاد می‌کنند، برای شروع بیشتر مراقب خودتان باشید. ‌‌با ورزش کردن، رژیم غذایی سالم و تمرین‌های مراقبت از ذهن می‌توانید ذهن و بدن‌تان را آرام و سالم نگه دارید. دومین قدم او این است که آنچه شما را واقعا هیجان زده یا حتی منزجر می‌کند را بشناسید. روان شناسان به شما پیشنهاد می‌کنند، برای شناخت بهتر خود و آرزو‌های‌تان به این سوالات پاسخ دهید:

 از بیان کدام یک از علایق، امیال یا احساسات‌تان می‌ترسید یا دوست دارید پنهان‌شان کنید؟ 
 چه ویژگی را در خودتان بیشتر از هر چیز دوست دارید؟ 
 انجام چه کارهایی می‌تواند به شما لذت ببخشد؟ 
 چطور می‌توانید دنیا را برای خود و اطرافیان‌تان جای بهتری بکنید؟ 
 چه چیزی مانع شما در رسیدن به آرزو‌های‌تان می‌شود؟ 



  عاشقانه کار کنید

این‌که کارتان را دوست داشته باشید و از مسیر پیشرفت‌تان راضی باشید، می‌تواند به شما برای رضایت از زندگی کمک کند. علاقه به کار و تلاش برای ارتقای وضعیت زندگی و همین طور پیشرفت‌کردن می‌تواند به شما اشتیاق حرکت کردن بدهد و شما را نسبت به آینده امیدوار کند. این موضوع زندگی شما را پر از هیجان خواهد کرد و به شما این حس را خواهد داد که امروزتان با دیروزتان فرق می‌کند. کار کردن به هر قیمتی این حس را در شما ایجاد نخواهد کرد بلکه شما باید تلاش کنید سراغ کاری بروید که دوستش دارید و می‌تواند زندگی شما را از احساسات مثبت پر کند. قرار نیست کاری که عاشقش می‌شوید بی‌عیب و نقص باشد. آن کار هم ممکن است به شما فشارهایی وارد کند، گاهی آزرده‌تان کند و این فکر را به ذهن‌تان بیاورد که کاش کنارش می‌گذاشتم. اما همه این فکر‌ها را کنار بگذارید و به این فکر کنید که پیشرفت در کاری که دوستش دارید چه حسی به شما می‌دهد و چه تغییری در زندگی‌تان ایجاد می‌کند. 



  صبور باشید
پیدا کردن یک هدف خوب برای زندگی و رسیدن به آن، اتفاقی نیست که یک شبه بیفتد. وعده‌هایی که به‌خودتان می‌دهید را باور داشته باشید و نگران این‌که قدم‌هایتان در رسیدن به این هدف‌ها کند است، نباشید. می‌توانید برای رسیدن به این هدف 3 نوع برنامه‌ریزی داشته باشید؛ برنامه‌ریزی کوتاه مدت، بلندمدت و میان مدت. برای پیروی از این برنامه‌ریزی‌ها باید مسیر رسیدن به هدف‌تان را تقسیم بندی کنید. می‌توانید اولویت‌های‌تان را فهرست و براساس اهمیت شماره‌بندی کنید. حالا می‌بینید در چه زمان‌هایی باید به چه موضوعاتی رسیدگی کنید. برنامه‌ریزی بلندمدت هدف اصلی شما را در بر می‌گیرد. قرار است در سال‌های آینده به چه وضعیتی برسید و چه دستاورد‌هایی داشته باشید؟ 

بعد از پاسخ دادن به این سوال باید ابزارهای رسیدن به هدف‌تان را مشخص و سعی کنید برنامه‌ریزی‌تان را کمی تقسیم بندی شده‌تر کنید. این بخش جزو برنامه‌ریزی میان مدت شما خواهد بود اما برای رسیدن به آن برنامه هم نیازمند تدارکاتی در یک زمان کوتاه‌تر هستید. در حال حاضر و در ماه‌های آینده به چه برنامه‌ریزی احتیاج دارید؟ نخستین قدم‌های‌تان را مشخص و سعی کنید در دوره‌ای کوتاه به آن اولین‌ها برسید.
منبع : مجله اینترنتی برترین ها 

چگونه به فردی خلاق و استعداد تبدیل شوم؟

فرهنگ مدرن اغلب به خلاقیت، به عنوان یک موهبت طبیعی و ذاتی برای افراد نگاه می‌کند. هنرمندان همیشه با عباراتی مانند "شما بسیار با استعداد هستید” مورد ستایش قرار می‌گیرند، اما در حقیقت، استعداد و مهارت در کنار کمی تلاش و کوشش امکان‌پذیر است.
وب سایت پونیشا: فرهنگ مدرن اغلب به خلاقیت، به عنوان یک موهبت طبیعی و ذاتی برای افراد نگاه می‌کند. هنرمندان همیشه با عباراتی مانند "شما بسیار با استعداد هستید” مورد ستایش قرار می‌گیرند، اما در حقیقت، استعداد و مهارت در کنار کمی تلاش و کوشش امکان‌پذیر است. خلاقیت، مهارتی است که باید یاد گرفته شود، مورد تمرین و آموزش قرار بگیرد و به تدریج توسعه پیدا کند. تردستی و شعبده بازی نیاز به تمرین دارند همان‌طور که موج‌سواری، کدنویسی و حتی رانندگی نیاز به تمرین دارند. خلاقیت هم از این قاعده مستثنی نیست. وقتی شما خلاقیت را به بخشی از زندگی روزمره‌ی خود تبدیل می‌کنید، امکان رشد بیشتری را برای آن فراهم خواهید کرد. اما چگونه خلاقیت را به بخشی از زندگی روزمره‌ی خود تبدیل خواهید کرد؟ در این قسمت، به ارائه‌ی ۸ پیشنهاد در این باره می‌پردازیم و شما می‌توانید حتی از ۱۰ دقیقه آینده شروع به کار کنید.

به کمک این روش ها به فرد خلاق‌تری تبدیل شوید
۱- بی‌هدف به کشیدن و یا نوشتن چیزی بپردازید.

اگرچه در مدرسه بارها و بارها به ما تذکر داده شده است که این کار را انجام ندهیم و به کلاس درس توجه کنیم و حتی ممکن بوده که به خاطر این کار توبیخ شده باشیم، اما اکنون زمان آن فرا رسیده که این کار را دوباره انجام دهیم. این کار، برخلاف تفکرات عمومی، به معنای نداشتن تمرکز نیست. بلکه در حقیقت، می تواند به شما کمک کند تا در زمان حال حضور داشته باشید و خود را در فعالیتی که ممکن است در حال تغییر جهت از آن هستید درگیر کنید.

سونی بروان، نویسنده‌ی کتاب "انقلاب خط‌خطی کردن” به این نکته اشاره می‌کند که برخی از بزرگترین متفکران، از هنری فورد گرفته تا استیو جابز از این روش به منظور جرقه‌ای برای بروز خلاقیت استفاده می‌کردند. این روش می‌تواند به بهبود حافظه‌ی یادآوری و فعال شدن گذرگاه های عصبی منحصربه‌فرد بپردازد و به ایجاد بینش‌های جدید و مسیرهای شناختی منجر شود. برخی از شرکت‌ها حتی به تشویق کارکنان خود به منظور انجام این کار در طول ملاقات‌ها می‌پردازند.

۲- در کلاسهایی ثبت‌نام کنید که قبلا هیچ‌گاه در آن‌ها شرکت نکرده‌اید.

خلاقیت، در زمانی که شما خود را به خارج از منطقه‌ی امن خود هدایت می‌کنید و چیزهای جدیدی یاد می‌گیرید ، شکوفا می‌شود. بسیاری از جوامع به ارائه‌ی کلاس‌های آموزشی برای بزرگسالان می‌پردازند. این کلاس‌ها معمولا بسیار غیررسمی و خودمانی هستند که مبتدیان بسیاری در این کلاس‌ها شرکت می‌کنند. شما می‌توانید نقاشی، سفالگری یا نجاری را امتحان کنید. یا یادگیری یک زبان جدید، استفاده از ابزارهای تازه و یا کلاس‌های آشپزی را به لیست خود اضافه کنید.

۳- محیط مناسبی را برای خود ایجاد کنید.

حقیقت این است که هر فردی (حتی شما) می‌تواند خلاق باشد. شما نیاز به یک محیط مناسب، در کنار وجود محرک‌ها و حمایت دارید. گوگل برای سرزنده نگه داشتن کارکنان خود به ارائه‌ی خدماتی برای آن‌ها از جمله زمین والیبال ساحلی و نوشیدنی رایگان می‌پردازد، در واقع تشکیلاتی که به پارک بازی بزرگسالان شباهت بسیاری دارد. هدف اصلی، ایجاد محیطی است که به کارکنان اجازه می‌دهد تا برای بیان ایده‌های خلاقانه و حتی غیرمنطقی احساس آرامش و راحتی کنند. کسب و کاری که برای خلاقیت ارزش قائل است، نیاز دارد تا به بهترین شکل عمل کند تا بتواند به پرورش یک محیط خلاقانه و امن بپردازد که در آن ایده‌های غیرمعمول مورد ستایش قرار می‌گیرند و با خلاقیت تغذیه می‌شوند.

۴- یک دفترچه‌ی نقاشی یا دفترچه‌ی شعر برای خود تهیه کنید .

طراحی کردن روش بسیار مناسبی برای حفظ حافظه و استفاده‌ی ساختاری از زمانی است که ممکن است صرف موارد دیگری مانند مکالمات تلفنی کم ارزش شود. یک کتاب طراحی کوچک و کم‌وزن تهیه کنید که به راحتی در کیف شما جا شود، هر زمانی که وقت آزاد دارید، حتی اگر بسیار کوتاه باشد، شروع به طراحی کنید، مثلا زمانی که منتظر قهوه‌ی خود هستید، به طراحی نمک‌دان روی میز و یا روزنامه‌های مچاله شده داخل مترو بپردازید.

در ابتدا ممکن است نسبت به طراحی‌های خود ناامید شوید ، اما هرچه بیشتر طراحی کنید، بهتر خواهید شد. بهتر است بیش از حد به تجزیه و تحلیل نتایج ناشی از طراحی خود نپردازید، بهتر است تنها برای لذت بردن از روند طراحی، به کار خود ادامه دهید نه برای دستیابی به نتایج عالی. خلاقیت از انجام فعالیت نشات می‌گیرد، بنابراین اگر تنها چندین دقیقه در روز را به طراحی کردن اختصاص دهید، به افزایش خلاقیت در محل کار خود نیز منجر خواهید شد.

به کمک این روش ها به فرد خلاق‌تری تبدیل شوید
۵- وسایل سرگرمی را بر روی میز کار خود قرار دهید.

بسیاری از شرکت‌های طراحی خلاق، به تشویق کارکنان خود برای قرار دادن اسباب بازی‌ها و وسایل سرگرمی، از لگوها گرفته تا خمیرهای بازی، بر روی میز کارشان می‌پردازند. ساختن چیزی به وسیله‌ی نیروی فیزیکی و به کمک دست‌، برخلاف تایپ کردن با کیبورد، می‌تواند به عنوان روحیه‌ی نوآورانه‌ای که شما به آن نیاز دارید عمل کند.

۶- خود را در داستان‌های کوتاه غرق کنید.

داستان‌های کوتاه شکلی از نوشتار است که از بخش‌های بسیار کوتاه تشکیل شده است. سعی کنید خواندن یک داستان‌های کوتاه را امتحان کنید. به یک اجتماع آنلاین بپیوندید، یا داستان خودتان را در محل کار بنویسید. لازم نیست به خودتان سخت بگیرید یا این داستان را در جایی به اشتراک بگذارید. این تنها فرصتی است که به کمک آن می‌توانید ایده‌های خلاقانه‌ی خود را پرورش دهید.

۷- تست ۳۰ دایره را انجام دهید.

این تمرین خلاقانه‌ی عالی توسط یکی از محققان به نام باب مک‌کیم به وجود آمده است و در سخنرانی تیم بروان در TED talk به نام "خلاقیت و بازی” نیز به آن اشاره شده است. بر روی یک ورق کاغذ، ۳۰ دایره بکشید. حالا در عرض یک دقیقه ، هر یک از این دایره‌ها را به یک چیز مختلف تبدیل کنید. به عنوان مثال، یک دایره می‌تواند خورشید باشد یا دایره‌ی دیگر می‌تواند کره‌ی زمین باشد. شما در یک دقیقه می‌توانید به خلق چند نمونه بپردازید؟ (در بررسی نهایی کمیت را به کیفیت ترجیح دهید.)

نتیجه: بیشتر افراد به سختی می‌توانند این تعداد را به ۳۰ عدد برسانند. بیشتر به خاطر اینکه ما به عنوان بزرگسالان، تمایل داریم تا خودمان به ویرایش کارهایمان و انتقاد کردن از آن‌ها بپردازیم. کودکان به سادگی، به کشف ممکن‌ها، بدون نقد کردن خود می‌پردازند، در حالی که بزرگسالان بیشتر به خود سخت می‌گیرند.

۸- نقش بازی کنید.

نقش بازی کردن می‌تواند به شما کمک کند تا به توسعه‌ی راه‌حل‌های جدید برای مشکلات کنونی، با قرار دادن خود در جای مشتری یا مراجعه کننده بپردازید. حتی اگر پیش از این برای وارد شدن به طرز فکر مشتریان خود تلاش کرده باشید، نقش بازی کردن به صورت فیزیکی با همکاران نیز می‌تواند به ایجاد افشاگری‌های قدرتمند و ارائه‌ی راه‌حل‌هایی برای پروژه‌ی شما منجر شود. همانند کودکان، نقش بازی کردن یکی از روش‌هایی است که به شکوفا شدن تصورات ما منجر می‌شود، این نقش بازی کردن، از پختن شیرینی گرفته تا جنگیدن با افراد بد و یا جستجو در جنگل‌هایی در حیاط پشتی ذهن شما را شامل می‌شود. زمان آن فرا رسیده است تا قدرت بازی را بازگردانید.
منبع : مجله اینترنتی برترین ها 

۱۰ راهکار برای شروعی موفق

در زندگی هر شخص صاحب کسب وکار، یک روز ، با یک سری از ملاقاتها واحترامات تحت الفظی پرشده است . وقتی شما اولین برخورد با مشتری یا هم قطار خود را داشته باشید می خواهید که در مسیر درستی گام بردارید . انجام این عمل ، اولین برخورد وملاقاتهای پس از آن را به خوبی وآسانی میسر می سازد. قدمهای نادرست ، تلاش سختی جهت جبران احتیاج دارد. انرژی خود را برای بعد حفظ کنید واین استراتژی های آسان را جهت یک شروع موفق بکار برید.

۱ -هر گاه شخصی را ملاقات می کنید، بایستید.
این مورد به شما اجازه می دهد که با شخص مخاطب در یک حد برابر قرار بگیرید. با باقی ماندن در صندلی خود ، پیغامی با مضمون اینکه ” تصور نمی کنید که شخص مقابل به اندازه کافی توجیهی جهت زحمت ایستادن داشته باشد ” انتقال می دهید .اگر خود را در موقعیتی می بینید که نمی توانید بایستید ، ( مانند زمانی که پشت گلدانی با شاخه های بزرگ هستید !!) عذر خواهی کنید وتوضیح دهید . برای مثال می توانید بگویید : مرا ببخشید نایستادم . برگهای این گلدان مانع دید من می شوند .
۲ – لبخند بزنید .
احساسات ظاهری شما گویا تر از کلمات می باشند . به نحوی نگاه کنید که شما از ملاقات دیگران ، بدون توجه به آن چیزی که در ذهن دارید خرسند هستید . برای شخصی که زودتر از شما می ایستد ، لبخندی روی صورت بیاورید .
۳ – تماس چشمی داشته باشید .
نگاه کردن به اشخاصی که شما ملاقات می کنید ، بیانگر توجه وجلب نظر شما به آنهاست . اگر نگاه شما در جای دیگری باشد ، بیان می کنید که به دنبال شخص دیگری جهت پیشبرد میل تان هستید .
۴ – بی درنگ خود را معرفی نمایید .
۵- وقتی لازم است ، شرحی شامل اینکه که هستید بیان کنید .
کافی نیست که به فرض بگویید: ” سلام .من ماری جونز هستم .” اطلاعات بیشتری بدهید :”سلام من ماری جونز هستم .من برای شرکت … فعالیت می کنم .”
۶ – استوار دست بدهید .
بعنوان احترام دست خود را دراز کنید. شخصی که ابتدا دست خود را دراز می نماید احساس آسودگی واطمینان می نماید . مطمئن باشید که بخش احترامات فیزیکی شما حرفه ای است . به نحوی دست ندهید که استخوان مچ خرد شود یا خیلی شل دست ندهید . اگر در دست دادن با خانمها وآقایان دستپاچه شدید از آن صرفه نظر کنید .
۷ – یاد بگیرید که چگونه یک معارفه روان داشته باشید .
در کسب وکار شما همیشه اشخاص با اهمیت کم را به اشخاص مهم معرفی می کنید . روش این کار به این ترتیب است که ابتدا نام افراد مهم را ذکر کنید ، به دنبال آن با کلمات :” میل دارم معرفی کنم …” وسپس نام افراد دیگر را ذکر کنید. مطمئن شوید که مطالبی درباره هر شخص بگویید تا دیگران بدانند چرا آنها را معرفی می نمایید ومقداری اطلاعات خواهید داشت که با کدام شخص شروع به گفتگو نمایید .
۸ – تشخیص دهید که کدام شخص مهمتر است .
مشتری یا دورنمای کسب وکار مهمتر از رئیس شماست .فقط به خشنودی رئیس خود چشم نداشته باشید .
۹ – به اسامی در ملاقاتها توجه نمایید .
بسیار متعارف است که فکر کنید چه چیزی می خواهید بگویید وبه دیگران تمرکز نکنید . اگر شما تمرکزداشته باشید وهنگامی که نامی را می شنوید ، تکرار کنید شانس بالاتری از قبل دارید .
۱۰ – اسامی کوچک اشخاصی را که برای دفعه دوم می بینید با اجازه خودشان بکار برید .
همه اشخاص نمی خواهند در جلسات ابتدایی به صورت غیر رسمی نامیده شوند . بهتر است در مسیر رسمی اشتباه کنید تا اینکه دیگران را با چوب وچماق بزنید .هدف شما در بین چند دقیقه ابتدایی ملاقات با اشخاص دیگر دادن احساس راحتی به آنها وسهولتی است که آنها بخواهند با شما کار کنند وقتی شما برای آن برخوردهای بحرانی ابتدایی قوانین دلگرم کننده ای را رعایت کنید شما یک شروع محکم برای یک ارتباط سود بخش در دراز مدت را خواهید داشت .

منبع : مجله تجربیات کاربردی کارآفرینان – روزنامه تفاهم

۱۰ روش علمی و عملی برای شادی بیشتر

۱- بیشتر ورزش کنید.

یکی از بیشترین تحقیقاتی که در سال جاری در انجام شده است، در خصوص اهمیت ورزش کردن در زندگی انسانها می باشد. تحقیقی علمی در کتاب “The happiness advantage principles performance” اهمیت ورزش در میزان شادی انسانها را تایید کرده است.

به طور خلاصه، دراین تحقیق به سه گروه از مردم که دارای بیماری افسردگی  بودند پرداخته شده است. گروه اول بوسیله دارو، گروه دوم ورزش و گروه سوم با ترکیبی از دارو و ورزش تحت درمان قرار گرفتند. نتیجه درمان عبارت بود از :

Running at the fitness clubپس از شش ماه هر سه گروه به منظور بازگشت بیماری افسردگی مورد بررسی قرار گرفتند. از گروه اول که با دارو تحت درمان قرار گرفته بودند، ۳۸% شرایط بازگشت به بیماری افسردگی را داشتند. از گروهی که با هر دو روش ورزش و دارو تحت درمان قرار گرفته بودند ۳۱% در معرض ابتلای مجدد به بیماری افسردگی بودند. عجیب ترین آمار مربوط به کسانی بود که بوسیله ورزش کردن درمان شده بودند. تنها ۹% از این بیماران شرایط بازگشت بیماری افسردگی را داشتند.

این تحقیق نشان داد ورزش کردن تاثیر زیادی در کاهش اثرات افسردگی داشته است.

مطالعه دیگری که در مجله Health Psychology انجام شده است، نشان داده افرادی که ورزش می کنند شادتر هستند زیرا احساس بهتری نسبت به جسم خود دارند.

تمام شواهد نشان دهنده آن است که یکی از نتایج ورزش کردن داشتن زندگی شاد است. پس منتظر چه هستید؟ همین حالا شروع به ورزش کنید. با مقدار کم آغاز کنید و کم کم ورزش را جزو یکی از عادات اصلی خود در زندگی کنید تا شادتر باشید.

 

۲- با کیفیت بیشتری بخوابید.

اManSleeping1نسانها تقریباً ۱/۳ (یک سوم) یا ۳۴% از طول عمر خود را می خوابند. پس شما نمی توانید اهمیت خواب را در زندگی انسانها نادیده بگیرید.  تحقیقی جالب که در سال ۲۰۱۱ از سوی مرکز تحقیقات BPS در خصوصاهمیت خواب (چرت) بعد از ظهر منتشر شده است، تاثیر کیفیت خواب را بر میزان شادی انسان نشان داده است. این تحقیق نشان می دهد کسانی که مدتی را در بعد از ظهر می خوابند (چرت می زنند) افکار منفی کمتری را در مقایسه با افکار مثبت جذب می کنند.

این تحقیق همچنین بیان می کند که کمبود خواب (کمتر از ۸ ساعت در شبانه روز) باعث دریافت افکار منفی بیشتر و در مقابل افزایش کیفیت خواب (نه افزایش زمان خواب) موجب بهبود و تقویت دریافت افکار مثبت می شود. به عبارتی دیگر یک خواب با کیفیت موجب مثبت تر شدن افراد و در نتیجه شادمان تر شدن آنها می شود.

 

 ۳- گوشی تلفن همراه خود را زمین بگذارید.

talking_on_cell_phoneمطالعه ای در دانشگاه ایالت کنت بر روی بیش از ۵۰۰ دانشجو انجام شده است نشان می دهد استفاده بیش از حد از تلفن همراه با نمرات پایین تر، اضطراب بیشتر و شادی کمتر رابطه دارد.

به طور خلاصه پی بردن به این رابطه بدین شکل است که زمان زیادی صرف استفاده از تلفن همراه به منظور کاوش در شبکه اینترنت، پیامهای دوستان در شبکه های اجتماعی و موارد مشابه در عوض مطالعه دروس دانشگاهی می شود و در نتیجه نمرات دانشجویان افت می کند. از سویی دیگر نگرانی ناشی از دست دادن اطلاعات نظیر پیامهای دوستان باعث افزایش اضطراب در فرد می شود. تمام این موارد باعث کاهش شادی در فرد می شود.

در زندگی، انسانها همواه به رعایت تعادل و میانه روی توصیه شده اند. استفاده از فناوری های جدید نیز از این موضوع مستثنی نیستند. استفاده بیش از حد همین فناوری های نو نیز تاثیر قابل توجهی در کاهش میزان شادی انسان می گذارد. بنابراین گوشی تلفن همراه خود را به کناری بگذارید تا میزان شادی شما افزایش یابد.

 

۴- زمان بیشتری را برای فعالیتهای اجتماعی در نظر بگیرید.

Large Group of Happy People standing together.امکان دارد شما در این خصوص مواردی را قبلاً شنیده باشید، اما یکی از پنج آرزو و افسوس افراد قبل از مرگ در تحقیقی که درروزنامه گاردین چاپ شده است،صرف زمان بیشتر و در تماس بودن با افراد خانواده و دوستان می باشد.

دن گیلبرت، پروفسور رشته روانشناسی از دانشگاه هاروارد این موضوع را این چنین بیان می کند :

ما زمانی که خانواده داریم، شاد هستیم. ما زمانی که دوستانی در اطرافمان هستند، شاد هستیم. تقریباً تمامی کارها و چیزهایی که باعث شادمانی ما می شوند، در واقع تمامی اینها راه هایی جهت افزایش تعداد آشنایان و دوستان ما هستند.

از سویی دیگر، افزایش میزان روابط اجتماعی نه تنها باعث افزایش شادمانی در شما می شود، موجب افزایش ثروت شما نیز می شود. مطالعه ای که در مجله Socio-Economics انجام شده است، میزان افزایش ثروت را برای کسانی که روابط اجتماعی خود را افزایش داده اند در حدود ۱۳۰٫۰۰۰$ در سال تخمین زده است.

از این رو، هم اکنون با پسرعموی خود که در شهر دیگری زندگی می کند تماس بگیرید. این کار شما را شادتر می کند. شک نکنید.

 

۵- زمان بیشتری را در فضای آزاد صرف کنید.

a-walk-in-the-park2آقای شان آکورکسی که سخنرانیهایی در دانشگاههای هاروارد و مدرسه تجارت وارتان داشته است، در کتاب مزایای شادی نوشته است که ۲۰ دقیقه حضور در فضای باز و در هوای خوب مثبت اندیشی را تقویت کرده، همچنین موجب بهبود عملکرد حافظه انسان و بهبود تفکرات انسان می شود.

مطالعه دیگری که در مدرسه علوم سیاسی و اقتصادی لندن نوشته شده است، این موضوع را تایید کرده است. در این تحقیق بهترین مکان و زمان را برای افزایش تفکر مثبت اندیشی در تعطیلات پایان هفته ، در یک روز گرم و آفتابی نزدیکی دریا، بیان کرده است.

در واقع تمامی تحقیقات انجام شده نشان می دهد روحیه مثبت اندیشی و شادی در فضاهای آزاد و باز نسبت به فضاهای بسته افزایش می یابد.

نکته جالب تر این است که بیشترین میزان مثبت اندیشی و شادی بنابر تحقیقات انجام شده در American Meteorological Society در دمای ۱۳٫۹ سانتیگراد به دست می آید.

 

۶- در هفته ۲ ساعت به دیگران کمک کنید.

6ممکن است شما از شنیدن این موضوع متعجب شوید، اما کمک به دیگران در مقایسه با حالتی که چیزی برای خودمان می خریم، ما را بیشتر شاد می کند.

در مطالعه ای که در دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۱۲  انجام شد، شرکت کنندگان در این تحقیق به دو گروه تقسیم شدند. به اعضای هر دو گروه مقداری پول داده شد. به گروه اول گفتند که این پول را برای خود خرج کنند و برای خودشان وسایل بخرند و به گروه دوم گفتند که پول را صرف خرید وسایل و هدایا برای دیگران کنند.

حال به نتیجه تحقیق دقت کنید :

‘افراد گروهی که برای دیگران خریدی انجام داده بودند هنگام یادآوری این کار احساس شادی بیشتری نسبت به گروه اول احساس می کردند. مهمتر از این موضوع، تمایل بیشتر افراد گروه دوم به شرکت در تجربه مشابه خرید برای دیگران و کمک به آنها در عوض پرداخت پول بود.  این موضوع یعنی چرخه ای مثبت جهت کمک و همیاری به دیگران در این افراد شکل گرفته است که خود باعث کمک بیشتر به دیگران می شود. در حالی که در گروه اول این احساس درمقایسه با گروه دوم بسیار کمتر بود.

HelpingOthers بنابراین هیچ تعجبی نیست که چرا میلیونرها و میلیاردرها در مباحث بشردوستانه فعال هستند. شرکت در فعالیت های بشردوستانه موجب افزایش شادی در انسان می شود. این موضوع بارها از منابع مختلف تایید شده است.

کمک به دیگران همیشه به معنای پول خرج کردن برای آنها نیست. شما می توانید برای دیگران زمانصرف کنید. در مطالعه ای که در زوریخ کشور سوئیسانجام شده است، این نظریه تایید شده است که کمک داوطلبانه به دیگران در واقع یکی از راه های رسیدن به مدارج عالی موفقیت در زندگی می باشد.

بنابراین، چند ساعت می بایست برای کمک به دیگران صرف کنیم تا احساس شادی بیشتری در ما ایجاد گردد؟ وب سایت بافر بلاگ در تحقیقی که انجام داده است میزان بهینه کمک به دیگران را ۱۰۰ ساعت در سال یا ۲ ساعت در هفته جهت غنی تر کردن زندگی و افزایش شادی بیان کرده است.

 

۷- مدیتیشن کنید.

شما نیز ممکن است در خصوص اهمیت مدیتیشن شنیده باشید. حقیقت این است که مدیتیشن در افزایش تمرکز، آرامش، نظم، دامنه دید و همچنین شادی تاثیر گذار است.Girl relaxing on green meadow

در تحقیقی از بیمارستان عمومی ماساچوست که بر روی اسکن مغزی ۱۶ نفر انجام شده است نتایج قبل و بعد از ۸ هفته تمرین گروهی مدیتیشن بیان شده است. بر مبنای این تحقیق پس از پایان شرکت در دوره، بخشی از مغز که مربوط به اعتماد به نفس و مهربانی بود در افرادی که در دوره شرکت کرده بودند رشد کرده و بخش هایی که مربوط به استرس بودند، کوچکتر شده بودند.

بنابراین، شما اکنون منتظر چه هستید؟ در جلسات گروهی مدیتیشن شرکت کنید تا زندگی شادتری داشته باشید.

 

۸- شکر گذاری را تمرین کنید.

شکرگذاریشکرگزاری عبارتست از سپاسگزاری از هر چیز کوچک در زندگی. این موضوع تایید شده است که تمرین شکرگزاری موجب افزایش شادی می شود. در تحقیقی که در این زمینه در مجله روانشناسی جامعه و شخصیت  انجام شده است پیشنهاد شده تمرکز خودآگاه بر روی موضوع شکرگزاری انجام گردد تا موجب بهبود احساسات و خصوصیات فردی گردد. بنابراین در خصوص هر موضوع کوچکی در زندگی خود سپاسگزار باشید، زیرا بسیاری از مردم مانند شما خوشبخت نیستند و فرصتهایی مانند آنچه در اختیار شماست را در دست ندارند.

 

 

۹- در ازای خرید کالاها و اجناس جدید، برای بدست آوردن تجربیات جدید هزینه کنید.

Travelهرکسی می داند که شادی و خوشحالی با پول خریدنی نیست. اما اگر شما به دنبال هزینه کردن برای جستجوی موفقیت و کامیابی هستید، برای بدست آوردن یک تجربه هزینه کنید، نه  برای خرید یک کالای گران قیمت. مطالعه ای که در علوم روانشناسی انجام شده است نشان می دهد کسانی که در تلاش برای خرج کردن پولشان جهت بدست آوردن تجربه ای جدید هستند در مقابل کسانی که پول خود را صرف خرید کالای جدیدی می کنند، اثرات بلندمدت مثبت بهتری دریافت کرده اند. برای مثال شما فرض کنید هزینه ای را که می خواهید صرف خرید یک بوفه جدید کنید را برای سفر به یک مکان جدید در کنار خانواده انجام دهید. به نظر شما کدامیک اثر بیشتری دارند؟ با یادآوری کدام یک از این خاطرات (سفر به یک مکان جدید یا خرید بوفه)  احساس شادی بیشتری به شما دست می دهد؟ کدام خاطره در ذهن شما ماندگارتر است؟

پس در استراتژی های زندگی خود جهت خرج کردن پول، این موضوع را مد نظر داشته باشید که برای دریافت تجربیات جدید نیز هزینه کنید.

 

۱۰- توجه به معنویات را در برنامه هفتگی خود قرار دهید.

مطالعه ای که در مجله مرزهای روانشناسی انجام شده است نشان می دهد افرادی که به طور مرتب و فعال در فعالیت های مذهبی شرکت می کنند، از کسانی که این کار انجام نمی دهند یا نظم و ترتیبی در انجام این کار ندارند، شادتر هستند. این بدان معنی نیست داشتن دین و مذهب، قطعاً موجب افزایش شادی در انسان می شود، اما این تایید شده است که انجام فرایندهای مذهبی موجب افزایش آرامش و تفکر مثبت اندیشی در انسان می شود.

 

 

پی نوشت :

در تحقیقی که در دانشگاه هاروارد در خصوص شادی در طول ۷۵ سال در خصوص شادی انجام شده است، نشان می دهد  تمام آنچه که برای شادمانی مورد نیاز است در عشق خلاصه می شود” . به طور خلاصه، در ۱۰ نکته ای که در این مقاله به آن اشاره شد پس زمینه ای از عشق به چشم می خورد. عشق به خدا، عشق به انسانها و از همه مهمتر عشق به خودمان.

به عنوان یک مربی سلامت روان، من شخصاً اعتقاد دارم که عشق به خود در جامعه امروزی از یاد رفته است. بسیاری از افراد، از جسم و بدن خود غافل هستند و این کار را بیشتر با خوردن غذای زیاد و ورزش نکردن انجام می دهند.

به اعتقاد من همه ما آرزوی داشتن جسمی سالم را در ذهن خود داریم. برخی از ما تلاش می کنیم که به آن برسیم اما موفق نمی شویم. کلید اصلی اینکه به این هدف خود نمی رسیم این است که بر روی مسائل اشتباه تمرکز می کنیم. ما بر روی علوم رفتاری و روانشناسی تمرکز نمی کنیم. همه ما می دانیم که زندگی ما از رفتارهای ما شکل می گیرد، اما باز هم آنها را نادیده می گیریم.

این مقاله با نگاهی به متنی در همین زمینه از وب سایت “Life Hack” نوشته شده است.

چهار قانون شادکامی و موفقیت

در اینجا چهار قانون مهم شادکامی و موفقیت بیان گردیده است. توصیه ما به شما این است که در طول ماه، هر هفته یکی از قانون ها را به کار ببرید و بعد از این، هر روز از این قانون ها استفاده کنید و آنها را در زندگی تان به کار ببرید.

قانون اول: نعمت هایت را بشمارنعمت هایی را که در زندگی داری، بشمار. چرا فقط توجهت را بر روی نداشته هایت متمرکز می کنی و فکرهایت را درهم می ریزی؟ این اولین قانون است. از هم اکنون کاغذ و قلمی بردار و تمام داشته هایت را که خدای مهربان، تقدیمت کرده است، بنویس و به خاطر آنها، خدا را شاکر باش، نعمت شنیدن، صحبت کردن، دیدن و هر چیزی را که داری. تو چیزهای زیادی داری. نعمت های تو از ظرفیتت بیشتر است و تو هرگز به آنها فکر نمی کنی و از آ ها بهره نمی بری. خداوند، این نعمت ها را که با سخاوت به تو اهدا کرده، در نظرت خیلی عادی و معمولی جلوه کرده است.

حتی اکنون، تو از نعمت هایی که می توانند به تو سربلندی و افتخار ببخشند، برخورداری. این ها گنجینه هایی هستند که مانند ابزاری برای ساخت، می توانند آینده بهتر تو را پی ریزی کنند. از امروز شروع کن، ضعف هایی که شکست تو را فراهم می آورند، فقط در فکر تو زندگی می کنند.

فهرست نعمت هایت را دوباره مرور کن، دارایی هایت را حساب کن. تو خیلی از چیزها را داری که دیگران از آن محروم اند. روی این قانون، خوب فکرکن.

قانون دوم: بی نظیر بودنت را جار بزنتو خودت را در قبرستان ناکامی ها و فکرهای منفی، دفن کرده ای و همان طور که دراز کشیده ای، حتی نمی توانی شکست هایت را ببخشی و خودت را با تنفر از خویشتن و متهم سازی خود، نابود سازی و خود را در مقابل دیگران، مقصر می دانی. حالا از قبرستانی که در آن، جز ناکامی و ناامیدی نیست، بیرون بیا و به خودت هر روز بگو: من گنجینه با ارزشی هستم، چون خدای یکتا من را آفریده و در دنیا یکی مانند من خلق نشده است. بی نظیر بودن و نادر بودنت را جار بزن و به آن افتخار کن.

چرا به کسانی که تو را خوار می پندارند، گوش می دهی و از همه بدتر، آنان را باور داری؟ 
من بی نظیرم و به خودم افتخار می کنم. این را با فریاد، هر روز بگو.

قانون سوم: یک کیلومتر، بیشتر از آن چه باید راه بروی، راه برو تنها عامل دست یابی به موفقیت، آن است که خدمتی بهتر و بیشتر از آن چه از تو انتظار می رود، ارائه دهی. مهم نیست که وظیفه تو چیست. مطمئن ترین راه برای این که خودت را به حد متوسط بکشانی، این است که به اندازه وظیفه ای که برایت مشخص شده است، کار کنی. به این فکر نکن که اگر بیش از دستمزدت کار کنی، به تو اجحاف شده است زیرا اگر پاداش کار تو، امروز به تو بازنگردد، فردا به طور حتم، بازخواهد گشت. 

یک کیلومتر، اضافه راه برو. نگران خودت نباش، لیاقت تو بیش از این هاست، آن را به سوی خود بکش. هر خدمتی که انجام می دهی، بی پاداش نخواهد بود و اگر پاداشت را زود دریافت نکردی، نگران مباش زیرا هرچه دیر آید، خوش آید. تو نمی توانی موفقیت را احضار کنی، تو فقط می توانی لیاقت و شایستگی آن را داشته باشی.
 

قانون چهارم: از نیروی انتخابت، عاقلانه استفاده کنتو حق انتخاب داری، تو می توانی بین شکست و ناامیدی یا شادمانی و کامیابی، یکی را انتخاب کنی. انتخاب با توست، انتخاب، منحصر به فرد توست. تو با قدرت انتخابی که داری، می توانی در شکلی بالاتر، دوباره متولد شوی. به خودت بنگر، به انتخاب هایی فکرکن که تاکنون کرده ای، به لحظه هایی که روی زانو افتاده ای تا فرصت انتخاب دوباره به تو داده شود. آن چه گذشته، گذشته است.

از قدرت انتخابت، عاقلانه سود ببر. به جای تنفر، عشق، به جای ایستایی، پویایی، به جای تأخیر، عمل و به جای فکرهای منفی، فکرهای مثبت را انتخاب کن.

حالا که چهار قانون شادکامی و موفقیت را یاد گرفتی، فراموش نکن که در هر حال آن ها را به کار ببری. دیگر به فکر گذشته نباش، از امروز، امروز لذت ببر و از فردا، فردا. تو توانایی این را داری که شگفتی های عظیمی در زندگی ات به وجود آوری. پتانسیل تو نامحدود است. خودت را همیشه باور کن.

زندگی کن ...

 داستان عبرت آموز برای همه ما ، امیدوارم همه عبرت بگیریم .


زندگی کن...


 

هنوز هم بعد از این همه سال، چهره‌ی ویلان را از یاد نمی‌برم. در واقع، در طول سی سال گذشته، همیشـه روز اول مـاه کـه حقوق بازنشستگی را دریافت می‌کنم، به یاد ویلان می‌افتم ...


ویلان پتی اف، کارمند دبیرخانه‌ی اداره بود. از مال دنیا، جز حقوق اندک کارمندی هیچ عایدی دیگری نداشت. ویلان، اول ماه که حقوق می‌گرفت و جیبش پر می‌شد، شروع می‌کرد به حرف زدن ... 


روز اول ماه و هنگامی‌که که از بانک به اداره برمی‌گشت، به‌راحتی می‌شد برآمدگی جیب سمت چپش را تشخیص داد که تمام حقوقش را در آن چپانده بود. 


ویلان از روزی که حقوق می‌گرفت تا روز پانزدهم ماه که پولش ته می‌کشید، نیمی از ماه سیگار برگ می‌کشید، نیمـی از مـاه مست بود و سرخوش. 


من یازده سال با ویلان هم‌کار بودم. بعدها شنیدم، او سی سال آزگار به همین نحو گذران روزگار کرده است. روز آخر کـه من از اداره منتقل می‌شدم، ویلان روی سکوی جلوی دبیرخانه نشسته بود و سیگار برگ می‌کشید. به سراغش رفتم تا از او خداحافظی کنم. 


کنارش نشستم و بعد از کلی حرف مفت زدن، عاقبت پرسیدم که چرا سعی نمی کند زندگی‌اش را سر و سامان بدهد تا از این وضع نجات پیدا کند؟ 


هیچ وقت یادم نمی‌رود. همین که سوال را پرسیدم، به سمت من برگشت و با چهره‌ای متعجب، آن هم تعجبی طبیعی و اصیل پرسید: کدام وضع؟ 


بهت زده شدم. همین‌طور که به او زل زده بودم، بدون این‌که حرکتی کنم، ادامه دادم: 

همین زندگی نصف اشرافی، نصف گدایی!!! 

ویلان با شنیدن این جمله، همان‌طور که زل زده بود به من، ادامه داد: 

تا حالا سیگار برگ اصل کشیدی؟ 

گفتم: نه ! 

گفت: تا حالا تاکسی دربست گرفتی؟ 

گفتم: نه ! 

گفت: تا حالا به یک کنسرت عالی رفتی؟ 

گفتم: نه ! 

گفت: تا حالا غذای فرانسوی خوردی؟ 

گفتم: نه ! 

گفت: تا حالا یه هفته مسکو موندی خوش بگذرونی؟ 

گفتم: نه ! 

گفت: خاک بر سرت، تا حالا زندگی کردی؟ 

با درماندگی گفتم: آره، .... نه، ... نمی دونم !!! 


ویلان همین‌طور نگاهم می‌کرد. نگاهی تحقیرآمیز و سنگین .... 


حالا که خوب نگاهش می‌کردم، مردی جذاب بود و سالم. به خودم که آمدم، ویلان جلویم ایستاده بود و تاکسی رسیده بود. ویلان سیگار برگی تعارفم کرد و بعد جمله‌ای را گفت. جمله‌ای را گفت که مسیر زندگی‌ام را به کلی عوض کرد. 


ویلان پرسید: می‌دونی تا کی زنده‌ای؟ 

جواب دادم: نه ! 

ویلان گفت: پس سعی کن دست کم نصف ماه رو زندگی کنی

چه می سازی؟!



باد می وزد...  

                 می توانی در مقابلش هم دیوار بسازی هم آسیاب... 

                                                                                                 تصمیم با توست !!