1.جذب ثروت :
روزی در یک سخنرانی درباره خوشبختی شرکت کرده بودم.می دانستم سخنران عملآ برای ده سال ورشکست بوده است.می خواستم بدانم چه چیزی برای گفتن دارد.او بسیار خوب صحبت می کرد.بدون شک عده ای از حضار از صحبت های او استفاده کردند،ولی خود او از آنچه یاد می داد سودی نبرده بود.من،خود را معرفی کردم و از او پرسیدم:آیا به اصولی که از آنها صحبت می کند،معتقد است؟اوتأیید کرد.از او پرسیدم: این اصول باعث خوشبختی او شده اند؟در پاسخ گفت:نه کاملآ.علت را از او پرسیدم.جواب داد که فکر می کند که تقدیر او این است که خوشبختی را تجربه نکند.او با اعمال و اعتقادات خود تنگدستی را جذب می کرد.او متوجه نبود که افکار و محیط او تأثیر نا مطلوبی بر او می گذارند.به او گفتم:نیروی حرکت و قدرت های عظیم فکر درباره ثروت،باعث جذب ثروت می شود.ذر نتیجه اگر آرزوی ثروتمند شدن دارید،باید نیروهایی را جذب کنید که به شما در کسب آن کمک کنند.افکار شما شرایط مشابه را جذب می کند.اگر به تهیدستی فکر کنید آن را جذب می کنید.اگر تصمیم بگیرید که در آینده ثروتمند شوید، این فکر را به تمام نیروهای ذهنی خود تلقین می کنید و در عین حال از تمام شرایط بیرونی برای کمک استفاده کرده و در نهایت به ثروت می رسید
2.فقر و ثروت :
هیچ فردی از ابتدا محکوم به فقر نبوده است.وقتی ثروت تحت شرایط مناسب به دست آید زندگی را وسعت می بخشد.از هر چیز می توان هم استفاده خوب و هم استفاده بد کرد.نیروهای ذهنی نیز مانند ثروت می توانند هم در جهت خوب و هم در جهت بد هدایت شوند.با کمی استراحت می توانیم تجدید قوا کنیم.استراحت بیش از حد انسان را بسوی تنبلی،حماقت و آرزوهای خیال پردازانه سوق می دهد.اگر ثروت خود را نا عادلانه از دیگران به دست بیاورید،از نیروهای خود استفاده نا به جا کرده اید.ولی اگر ثروت شما از منابع درست به دست آید،خوشبخت می شوید.از طریق ثروت می توانیم کاری کنیم که باعث ترقی خودمان و دیگران شویم
3.اولین گام به سوی کسب ثروت :
اولین گام به سوی کسب ثروت این است که اطراف خود را با تأثیرات مفید احاطه کنید.محیط رشد دهنده ای برای خود بخواهید،خود را در آن قرار داده و تحت تأثیر آن شکل بگیرید.
4.ثروت،نتیجه تلاش فراوان نیست :
اغلب مردان بزرگ همه اعصار،نسبتآ ثروتمند بوده اند.آنها یا آن را به ارث برده و یا به دست آورده اند.بدون پول نمی توانستند موفق شوند.کسی که در شرایط سخت فیزیکی مشغول کار است،غیر ممکن است ایده آل های بالای کسی را داشته باشد که در رفاه نسبی است.
ثروت معمولآ ثمره موفقیت است،ولی در مجموع نتیجه تلاش فراوان نیست.
هزاران نفر که سخت می کوشند،هرگز ثروت نمی شوند.دیگران با تلاش بسیار کمتر ثروت بسیاری کسب می کنند.دیدن توانایی ها و امکانات پیش رو،گام دیگری به سوی کسب ثروت است.یک مرد می تواند تا آخرین حد توان کوشا باشد.ولی اگر از نیروهای ذهنی خود استفاده نکند،فقط کارگری است تحت فرمان مردی که از نیروهای ذهنی خود در جهت سود و منفعت خود استفاده می کند.
5.فقط از طریق پس انداز در آمد،نمی توان ثروتمند شد :
هیچ کس نمی تواند در مدت عمر معمولی و فقط از طریق پس انداز در آمد خود،ثروتمند شود.عده بسیاری در تمام عمر خود در نهایت صرفه جویی عمل می کنند ولی اینگونه نشاط و انرژی خود را هدر می دهند.مثلآ مردی را می شناسم که پیاده سرکار می رفت.یک ساعت طول می کشید به محل کار خود برسد و یک ساعت هم صرف بازگشت از محل کار به خانه می شد.میتوانست با ماشین این مسیر را طی بیست دقیقه طی کند.او هر روز ده سنت پس انداز می کرد،ولی یک ساعت و نیم را هدر می داد.سرمایه گذاری چندان سودبخشی نبود،جز اینکه زمان صرف شده برای ورزش پیاده روی برای سلامتی او فایده فراوانی داشت.اگر همین میزان زمان را صرف تمرکز در جهت تلاش برای غلبه برمحیط کار ناخوشایندمی کرد،می توانست خود را در مسیر خوشبختی قرار دهد.
6.نتایج زیان ولخرجی در امور زندگی :
یکی از بزرگترین اشتباهات بسیاری از افراد نسل حاضر این است که با افرادی معاشرت می کنند که نمی توانند توانایی های آنها را آشکار کنند یا باعث رشد آن شوند.وقتی جنبه اجتماعی زندگی بیش از حد یک جانبه رشد می کند و اغلب نیز چنین است و تفریح و سرگرمی،انگیزه اصلی زندگی شخص می شود،فرد به جای صرفه جویی عادت به ولخرجی پیدا می کندو به هدر دادن منابع جسمی،ذهنی،روحی و معنوی به جای حفظ آنها عادت می کند.در نتیجه این شخص انگیزه درستی ندارد و قدرت ها و نیروهای خدادادی او رشد نکرده باقی می ماند و در نتیجه در تمام روابط بالاتر زندگی،قضاوت ضعیفی خواهد داشت.ذر اموال و دارایی همیشه ضعیفترین است.اغلب مانند انگل وابسته است و اگر موقعیت استقلال و تولید داشته باشد،بیشتر مصرف کننده خواهد بود و تولید ضعیفی خواهد داشت.ظاهرآ قسمتی جدایی ناپذیر از زندگی غم انگیز این افراد است که قبل از درک نیروها و قوانین سازنده زندگی باید اینگونه دردناک درس بگیرند عده اندکی از اشتباه دیگران درس می گیرند.بیشتر افراد بایدخود تجربه کنند و دانشی را که از این طریق به دست می آورند،در زندگی خود صرف بازسازی کنند
7.آشنایی و معاشرت با افراد با قابلیت و ثروتمند :
اولین و آخرین قدم در کسب ثروت،احاطه کردن خویش با تأثیرات خوب است،یعنی افکار خوب،سلامت کامل،خانه و محیط تجاری خوب و همکاران تجاری موفق.با هر وسیله مجاز ممکن،با افراد با قابلیت آشنا شوید.امواج فکری خود در ارتباط با تجارت را با افکار آنها هماهنگ کنید.این کار معاشرت با شما را دلپذیر کرده و همه به دنبال معاشرت با شما خواهند بود.هنگامی که با افراد ثروتمند معروف و بدون عیب ارتباط دوستی صمیمانه برقرار کردید،سرمایه خود را هر چند اندک،برای سرمایه گذاری به آنها بسپارید و تا زمانی که هوش تجاری برای مدیریت سرمایه خود پیدا کنید،به این کار ادامه دهید.در این زمان از طریق چنین معاشرت هایی،جایگاه خود را در زندگی پیدا می کنید.اگر درست روی فرصت های خود تمرکز و از آنها استفاده کنید،جزو کسانی نخواهید بود که از زندگی کم بهره برده اند.اگر درآمد کافی برای معاش را حفظ کنید و از بخشی از اموال خود در جهت هموار کردن راهی که رفته اید برای دیگران استفاده کنید،بیشتر لذت می برید.جایی در مغزتان نیرویی وجود دارد که شما را از حالت بی تفاوتی خارج کرده و در صور ت استفاده شدن،شما را تا اوج قله موفقیت بالا می برد.
برخی از راز و نکته های فروش موفق
1- با دقت به حرفهای مشتری گوش بدهید :
تحمیل کردن نظر خود به خریدار و تنها اصرار به خرید به جای ارائه کمک از جانب شما به یک بازاریابی مشکل و سخت ختم خواهد شد . هنگامیکه با مشتری به مذاکره می پردازید بر این باور باشید که کالای مورد فروش برای خریدار مشکل گشا است . باز باید به گفته های خریدار گوش دهید . گوش دادن تنها راهیست که می توان کالایی را مطابق شرایط خاص مشتری و طبق سلیقه او عرضه کرد. با تصمیم راسخ بر حل مسائل خریدار قادر خواهید بود اعتماد او را کسب کنید .
2- احساس مشتری را درک کنید :
خود را جای مشتری بگذارید ؛ به طورمثال اگرمشتری عصبانی یا نگران است بهتر است کمی آرامتر و محتاطانه تر با او برخورد کنید .
3- مشتری را دشمن فرض نکنید :
در دنیای تبلیغات ضرب المثلی است که می گوید : " فکر نکنید مشتری احمق است ، مشتری را جزیی از خود بدانید . " در بازاریابی مشتری دشمن شمانیست ، مشتری همزبان و همدل شماست ." هرگز اجازه ندهید خریدار و مشتری از شما ناراضی باشد و نسبت به شما احساس نفرت کند.
4- حواستان را جمع کنید :
هنگامیکه در جریان ویزیت حواستان متوجه جای دیگر و چیز دیگری است ، حواس مشتری را نیز پرت می کنید. مشغله های فکری سبب خواهد شد که روی مشتری اثر نامطلوب بگذارید و کل ملاقات شما خراب و بی نتیجه شود و مشتری به نقطه ضعف شما پی ببرد. همیشه کیف خود را مرتب و منظم نگه دارید و به طوری که به هر چه می خواهید دسترسی داشته باشید . وسایلی که ممکنست در جریان ملاقات با مشتری مورد نیاز واقع شود؛ باید در جهت کمک باشد نه مانع کارتان شود. اگر برای یافتن و ارائه یک بروشور یا کاتالوگ نیاز دارید پنج دقیقه کیف خود را وارسی کنید ، یک جای کار می لنگد .
5- همیشه حرفهای مشتری را یادداشت کنید :
کار بازاریابی را می توان به چهار مرحله تقسیم کرد :
1- یافتن مشتری مناسب
2- ملاقات مذاکره با مشتری
3- ارائه کالا یا توضیح خدمات
4- بستن قرارداد و دریافت سفارش .
مرحله ملاقات با مشتری مهمترین بخش را تشکیل می دهد. در این مرحله است که شما به طور دقیق از نیاز و خواسته او آگاه می شوید و درمی یابید که آیا کالا یا خدمات پیشنهادی شما می تواند مشکل موجود مشتری را رفع کند. همیشه یک دفتریادداشت و قلم آماده داشته باشید.
6- ارتباط خود را با مشتری پیگیری کنید :
روی کاغذ آرم دار شرکت برای مشتری پیام تشکر و قدردانی بفرستید . بگذارید مشتری شما را به خاطر بسپارد و بدین صورت فعالیت های بازرگانی آتی خود را روی روابطی ضابطه دار استوار کنید. ارسال پیامی کوتاه و تایپ شده ، فرستادن بروشور و کاتالوگ جدید .
7- ارتباط خود را با مشتریهای قدیم قطع نکنید:
کاری کنید که مشتریهای قدیمی شما را به خاطر داشته باشند . به ویژه آن دسته از مشتریهایی که برای مدتی طولانی با آنها تماس نداشته اید ( البته منظور از مدت طولانی ، از چند ماه یا چندین سال می باشد ) اغلب اتفاق می افتد که مشتریهای قدیمی به کالا یا خدمات شما نیاز داشته باشند لیکن نمی دانند چگونه با شما ارتباط برقرار کنند .( شما را پیدا کنند)
سوابقی از مشتریان غیر فعال خود تشکلیل دهید ، درفواصل منظم با افراد مسئول این شرکتها تماس بگیرید یا مکاتبه کنید.
8- به این اعتقاد برسید که مشتری کودن نیست :
بازاریاب منتقل کننده اطلاعات به خریدار است . بازاریاب پل ارتباطی میان مصرف کننده و تولید کننده است . شما باید بتوانید اطلاعات مورد نیاز مشتری را بلا فاصله به وی منتقل کنید ، نه آنکه اگر مشتری نتوانست گفته های شما را خوب متوجه شود سر خود را به نشانه افسوس یا به منظور تحقیر وی تکان دهید . ممکن است توضیحات شما قانع کننده نباشد . مشتری را تحت فشار قرار ندهید . سعی کنید تا به مشتری فواید کالا و خدمات خود را نشان دهید .
9 - سعی کنید همیشه در جریان آخرین اطلاعات قرار داشته باشید :
با ملاحظه دقیق مشتری وسعی در درک جریاناتی که در سازمان و تشکیلات مشتری رخ می دهد و علتهای آن ، خواهید توانست دید وسیعتری از محیط و جوی که شرکت شما در آن فعالیت می کند کسب کنید . گزارشات ، نشریات و خبرنامه های متعدد موجود می تواند منابع اطلاعاتی دیگر را تشکیل دهند و اگر در زمینه خاصی ازصنعت و تجارت فعالیت زیاد و مشتریان متعددی دارید ، بد نیست که نشریات و اخبار آن زمینه کاری را تهیه و مطالعه کنید .
یک بازاریاب خوب باید بتواند همواره به سؤالات زیر پاسخ دهد:
a) طرف معامله و کاری مشتریان شما چه کسانی هستند ؟
b) فعالیت رفتاری مشتریان شما چگونه است ؟
c) تفاوت بین خدمات و کالای مشتریان شما با رقبای آنها درچیست ؟
d) مشتریان شما چه میزان سهم بازار را در اختیار دارند ؟
e) جایگاه خود را دربازار چگونه می بینند؟
f) مشتریان شما چگونه موانع سر راه پروژه های خود را بر طرف می سازند ؟
g) چگونه از فرصت های پیش آمده استفاده می کنند ؟
h) آیا تمایل دارند تکنولوژی جدید را در آینده نزدیک به کار گیرند ؟
i) آیا عوامل ذکر شده بر تصمیم خرید مشتری از شما اثر دارد ؟
j) چگونه ؟
10- برای دریافت سفارش از مشتری دستپاچه نباشید :
مراحل بازاریابی را به ترتبیب طی کنید :
1- یافتن مشتری مناسب
2- ملاقات مذاکره با مشتری
3- ارائه کالا یا توضیح خدمات
4- بستن قرار داد و دریافت سفارش .
11- حتی المقدور از شواهد و نمونه ها استفاده کنید :
اشاره کنید به چند شرکت دیگر که به طور موفقیت آمیزبا آنها همکاری نموده اید .
12- بامشتری چاپلوسانه و حقارت آمیز برخورد نکنید :
نیازی نیست خود را در مقابل مشتری کوچک کنید یا اینکه بیش از حد خود را بالا ببرید و با تفاخر رفتار کنید . اثر منفی بر روی کل جریان کار می گذارد .
13- فریب طرحهای بزرگ و پرسود را نخورید :
هیچ عیبی ندارد که به حد کافی و مناسب شوق داشته و به نتیجه کوشش خود امیدوار باشید . اما زمانی که ساعتها و یا شاید روزها وقت خود را صرف می کنید که با پول فلان معامله ( که به جیب خواهید زد ) چه خواهید کرد ، مراقب باشید .این رویاها برای شما هزینه و خرج دارد ، زیرا آنها وقتی را که باید صرف کوشش در یافتن مشتری جدید بنمایید را تلف می نماید .
14 - از پاسخ رد مشتری دل آزرده و ناامید نشوید :
جوابهای رد مشتریان را به خود نگیرید ، آنگاه است که به سوی موفقیت گام بردارید .
15 – در هیچ شرایطی مشتری را دستکم نگیرید :
در تمام ادوار کاری خود همواره مشتری جدید جستجو کنید . در این حرفه هم دوران شکوفایی و طلایی وجود دارد و هم دوران رکود و کسادی . مشتری را به دلیل کم بودن حجم معامله بی اهمیت تلقی نکنید.
10 راز موفقیت در کسب و کار کوچک با استفاده از کارت پستال
شما به عنوان صاحب یک کسب و کار کوچک ممکن است این سوال را از خودتان بپرسید که چرا به جای ابزار تبلیغاتی مثل آگهی در روزنامه محلی از کارت پستال استفاده کنیم؟
اگر تبلیغ در روزنامه و فروشگاه های محل برای شما مفید بوده پس لطفا این کار را متوقف نکنید. اما اگر مثل کسب و کار های کوچک دیگر توانایی پرداخت هزینه این نوع تبلیغات را ندارید، از این راه استفاده کنید.
با این تصور اجازه دهید 10 راز موفقیت در کسب و کار با استفاده از کارت پستال را به شما نشان دهیم:
1- بازاریابی از طریق ارسال کارت پستال بسیار مقرون به صرفه است، حتی برای کسب و کار های کوچک. هزینه پست یک کارت پستال تقریبا 40٪ کمتر از پست یک نامه معمولی است. زیرا در این حالت دیگر نیازی به تا کردن کاغذ ، داخل پاکت کردن و چسب زدن نیست و هزینه خرید پاکت و کاغذ و پرینت کردن وجود ندارد.
2- بازاریابی از این طریق باعث میشود دیگر رقبای شما از این موضوع اطلاعی پیدا نکنند . در صورتی که وقتی شما آگهی تبلیغاتی در روزنامه چاپ می کنید، مطمئنا آنها نیز خبر دار می شوند.
3- از این طریق به آسانی می توانید نتیجه را پیگیری کنید. میتوانید به مشتریان خود بگویید که با همراه داشتن این کارت می توانند از تخفیف ویژه در زمان خرید از فروشگاه شما برخوردار شوند. یا هنگام خرید از سایت اینترنتی شما و یا از طریق تلفن، از کد مخصوص روی کارت استفاده کنند.
4- کارت پستال ها چند منظوره هستند. با یک ارسال شما میتوانید مشتریان بالقوه را پیدا کنید و مشتریان قبلی را بیشتر جذب کنید. کارت پستال چیزی نیست که فقط آن را از طریق پست ارسال کنید، شما میتوانید از آن به عنوان یک کارت بزرگ و یا یک پستر برای معرفی محصولاتتان و همچنین به مانند یک برگه که اطلاعات تقریبی به مشتری می دهد، استفاده کنید.
5- کارت پستال می تواند، شما را به یک نام تجاری معروف تبدیل نماید، کاری که ابزارهای تبلیغاتی دیگر نمیتوانند. اگر به ارسال کارت پستال بطور مدام ادامه دهید؛ شما و کالایتان معروف خواهند شد و به شهرت میرسید.
6- بررسی کارکرد کارت پستال نیز آسان است. کارتها را به گروه مشخصی از افراد ارسال کنید و ببینید چند نفر از آنان پاسخ می دهند. اگر نتیجه رضایت بخش بود، شما میتوانید کارتها را به همه جا ارسال کنید.
7- کارت پستالها وقت مردم را هدر نمی دهد و حتی نیازی نیست که در پاکتی را برای خواندن پیغام شما بازکنند.
8- این کارتها جای زیادی اشغال نمیکنند و مشتری شما میتواند آن را در جیب یا کیف خود جای دهد و حتی آنها می توانند کارت پستال شما را روی در یخچال خود بچسبانند!
9- چاپ این کارت ها چه از طریق پرینتر شخصی خودتان باشد و یا شرکتهای چاپ کارت، بسیار کم هزینه است.
10- بازگرداندن این کارتها نیز آسان است. کافیست از مشتری بخواهید که کارت را به فروشگاه بیاورد و با نشان دادن آن شامل تخفیف میشود. و یا اینکه بر روی هر کارت یک کد رهگیری درج نمایید تا مشتریان با استفاده از آن در سایت اینترنتی شما و یا با ارائه آن به صورت تلفنی از خدمات شما بهره گیرند.
تخفیف از طریق این کارتها یا 10 درصد کاهش قیمت با داشتن کد کارت، ایده است که هم قادر به پیگیری کارتهای خود هستید و هم مشتریان را برای خرید از شما تشویق میکند.
موفقیت بازار شما از راه کارت پستال حتمی است . روزهای موفقی را برایتان آرزومندیم.
مترجم: خانم برجی - با تشکر فراوان از ایشان
در نا امیدی بسی امید است
وودی آلن
کارگردان، تهیه کننده،نویسنده و هنرپیشه مشهور که جوایز بسیاری را در زمینه هنر سینما از آن خود کرده است،در زمینه تولید فیلمهای متحرک در دانشگاه نیویورک سیتی و سیتی کالج نیویورک نه تنها موفق نشد بلکه جزو مردودین این رشته بود. و همینطور در رشته زبان انگلیسی در n.y.u نیز جزو مردودین بود.
الکساندر گراهام بل
گراهام بل.مخترع تلفن، پس از اختراع خود نتوانست اختراع ویژه اش را به دنیای تجارت عرضه کند. او برای یافتن یک پشتیبان برای اجرای نقشه اش تحت فشار بسیار شدیدی قرار داشت. در 1876 او به کمپانی بزرگ وسترن یونیون پیشنهاد داد که در ازای دریافت صد هزار دلار، حقوق انحصاری اختراع ویژه اش را به آنان بفروشد! ولی جالب آنکه رئیس این شرکت بزرگ، پیشنهاد او را رد کرد و در حالی که گراهام بل را با سوالات کوته بینانه خود تحت فشار قرار داده بود به او گفت: تو فکر می کنی این اسباب بازی الکتریکی چه استفاده ای برای شرکت می تواند داشته باشد؟!
وینستون چرچیل
مردی که تا سنین بالا فقط عنوان شهروند پیش کسوت را، آن هم به دلیل سنش داشت در سن 62 سالگی به مقام نخست وزیری رسید. او به اندازه یک عمر کامل و تقریبا بطور دائم،در تلاش برای رسیدن به رتبه های بالا شکست خورد و در نهایت توانست به آنچه می خواست برسد!
کلینت ایستوود
هنرپیشه معروف فیلمهای وسترن که شهرت بسیاری را در سینما از آن خود کرده است در ابتدای کارش نه تنها فرد مطرحی در این رشته نبود بلکه آینده او توسط کمپانی های فیلمسازی، ناامیدکننده پیش بینی شده بود و او را فردی می نامیدند که دندانهای لب پریده دارد و سیب آدم (استخوان جلوی گلو) او بیش از حد بیرون زده است و بیش از حد آرام حرف می زند. این تصویر او در ذهن کمپانی های بزرگ بود!
آلبرت انیشتین
او در مقاطع تحصیلی خود بسیار ضعیف بود. در کلاس اول ابتدایی و امتحان ورودی دانشگاه پلی تکنیک زوریح رد شد! ولی در نهایت یکی از نامدارترین دانشمندان تاریخ شد!
ویلیام فالکنر
کسی که در مقطع متوسطه تحصیلات خود رد شد و کارش فقط پرسه زدن در آمریکا و کانادا بود! او رشته های زیادی را امتحان کرد از جمله نام نویسی برای نیروی هوایی کانادا، سعی کردن برای ورود به دانشگاه، کار کردن بعنوان رئیس پستخانه که در نهایت به خاطر آنکه سر کار و در وقت کاری، خود را به خواندن و مطالعه سرگرم می کرد او را اخراج کردند!
سپس او نویسندگی را امتحان کرد و 5 کتاب تا سال 1930 نوشت ولی حتی از این طریق هم موفق نشد تا خانواده خود را از نظر مالی تامین کند؛ ولی مایوس نشد. در نهایت در سال 1949 موفق به گرفتن جایزه نوبل در رشته ادبیات شد!
هنری فورد
بارها و بارها شکست خورد و تقریبا 5 بار ورشکست شد تا در نهایت موفق شد به آنچه در نظر داشت برسد. جالب آنکه او در ساخت اولین ماشین دست ساز خود فراموش کرده بود دنده عقب را در ماشین تعبیه کند! در سال 1957 وقتی به ماشین ساخت خود مباهات می کرد درهای ماشین بسته نمی شدند و کاپوت ماشین هم باز نمی شد! رنگ ماشین پوسته پوسته شده بود و بوق آن گیر کرده بود و به گونه ای بود که فروشش غیر ممکن بود! ولی بعدها تولیدات او بسیار چشمگیر و مشهور شد. امیدها را می توان افزود و بیمها را می توان کاست. خداوند همیشه تجربیات جدید و شگفت انگیزی برای ما در پرده دارد. اغلب وقتی به نظر می رسد که همه چیز به انتها رسیده و شب به تاریک ترین حد خود نزدیک شده، خداوند معنی متفاوتی را برایمان رقم می زند و معنای این انتها،شروعی تازه است و بشارت دهنده آنکه نور در راهست زیرا که روش های او با روش های ما فرق دارد! اگر او بخواهد در انتهای ناامیدی ها،امیدواری عظیمی در انتظارست.
موفقیت واژه ای است که همه بلا استثنا به دنبال آن هستند و از هر لحاظ که در نظر بگیریم می توانیم موفقیت را معنا کنیم. موفقیت شغلی، موفقیت در زندگی، موفقیت تحصیلی، موفقیت در دوستی و … که همه اینها در یک کلمه جمع میگردند به نام “موفقیت و توفیق” .
برای رسیدن به موفقیت راههای بسیار زیادی را همه روزه از این و آن می شنویم اما بهتر است بهترینها را برای خود جدا کرده و همیشه آویزه ی گوشمان باشد و یا حتی خودمان مبدع راههای مختلف موفقیت باشیم. به هر حال ۸ پیشنهاد را تقدیم می کنم شاید برای شما مفید واقع شود :
۱ – اهداف مشخص و ناب را انتخاب کنیم
به این معنا که هدفی را که انتخاب می کنیم:
الف) تمامی جزئیاتش مشخص باشد ب)قابلیت جزء جزء شدن را داشته باشد ج) مناسب و درخور ما باشد د)در بازه زمانی مشخص شده انجام گیرد
۲ – نقشه ای جامع برای رسیدن به هدف داشته باشیم
باید برای رسیدن به هدف مورد نظر خود راههایی را در نظر گرفته و تمامی جزئیات را به قلم آوریم نه اینکه بی حساب و کتاب وارد حیطه شده و به دنبال هدف خود اینور و آنور رویم. بسیاری از مردم هدف بسیار خوبی را انتخاب می کنند اما نمی دانند چگونه باید به آن دست پیدا کنند. هدف شما مانند گنج است و نقشه، نقشه ی رسید به گنج. پله به پله و قدم به قدم تا رسیدن به هدف از پیش تعیین شده.
۳ – دقیقا برای هر قدم از نقشه وقتی را تعیین کنیم
مثلا هدف ما موفقیت در زمینه ورزش است. ابتدا اضافه وزن خود را باید اصلاح کنیم. خب من با خودم عهد می کنم که تا روز اول فروردین سال ۱۳۸۸ پنج کیلوگرم اضافه وزن خود را اصلاح کنم. سپس مرحله بعدی و همچنین در حین انجام مرحله اول باید همزمان به موارد دیگر نیز پرداخت.
۴ – در میان گذاشتن هدف با عموم
یعنی اینکه هدف خود را با همه خانواده، دوستان، استادان، مربیان و … در میان گذاشته تا با پشتیبانی و دلگرمی انان مواجه شویم که این خود نوعی بارش فکر است.
۵ – پیدا کردن گروه پشتیبان
می توانیم در راستلی هدف خود با گروههای یا دوستان “هم هدف” خود گروهی را درست کرده تا اولا انرژی ما تبدیل به سینرژی شده و ثانیا در صورت بروز کوچکترین خطایی از جانب ما، توسط دوستان سریعا گوشزد شود تا جلوی کجروی گرفته شود.
۶ – هر شکستی را پیروزی دانستن
در راستای نیل به اهداف باید هر شکستی را پله ای جهت رسیدن به پیروزی دانست. چراکه با هر شکست یکی از راههای شکست بسته می شود و احتمال پیروز شدن، در صورت پیدا کردن دلیل شکست بسیار بیشتر از قبل خواهد شد.
۷ – تغییر در خود، ونه در اطرافیان
در صورتی که یک الگو برای همه کار کند و برای شما کار نکند چه دلیلی می تواند داشته باشد ؟ خب حتما مشکل از ماست. پس باید در وضعیت کنونی تغییر ایجاد شود.
۸ – خودمان را باور کنیم که می توانیم
تا زمانی که به خود متکی نباشیم، نمی توانیم اهدافمان را خودمان انتخاب کنیم.
تمام آنهایی که پولدار شدهاند از روز اول این همه سرمایه نداشتند و با استفاده از ذهن اقتصادی خود پول زیادی به دست آوردهاند.
بعضی کارها هستند که حتی بدون سرمایه اولیه میشود انجامشان داد اما لازمه آن تحقیق کردن، وقت گذاشتن و مهمتر از آن عجول نبودن است. پس نگران نباشید، کمی وقت بگذارید و فرصتهای شغلی منطقه زندگی خود را بشناسید. بهدنبال نیازهای منطقه بگردید. برای این کار باید مدتی در محل زندگیتان بچرخید و درددلهای کسبه و مشتریان را بشنوید.
مطمئن باشید این روزها همه بهدنبال یک گوش شنوا میگردند، ایدههای شما از همین درددلها بیرون میآیند، ما هم از همین درددلها و تجربههایی که در از کارشناس و استادهای فن پرسیدیم به نتایج جالبی دست پیدا کردیم. شاید از نظر شما 35 میلیون تومان، پول زیادی برای سرمایهگذاری کردن نباشد اما باور کنید به جای اینکه با این پول و به اضافه پول وامی که از بانک مسکن میگیرید، بروید و دنبال خانه باشید، میتوانید نهایت سودآوری را از این سرمایه به ظاهر کم داشته باشید. 30 میلیون تومان سرمایه زیادی است؛ به شرط اینکه قدرش را بدانید و در راه مناسبی سرمایهگذاری کنید.
ما برای شما پیشنهادهایی را ارائه میدهیم که هرچند صد درصد تضمین سود آوری را نمیدهند اما از آزمون و خطای دیگران با سربلندی بیرون آمدهاند. در حقیقت آنچه در این گزارش میخواهیم بگوییم، حاصل تجربه کسانی است که با همین سرمایه شروع به کار کردهاند. به هر حال یادتان باشد که شما 100 میلیون هم پول داشته باشید و بهترین شیوه سرمایهگذاری را هم بدانید، اگر دانش کافی آن کار و تجربه در آن زمینه را نداشته باشید، فرصتها، محدودیتها و رقبای آن بازار را نشناسید نه تنها سود نمیکنید، بلکه سرمایه اولیه خود را هم بر باد میدهید.
1 - بیاموزید و آموزش دهید
اگر تخصص و سواد کافی برای انجام برخی از فعالیتهای اقتصادی را ندارید، نگران نباشید. در نخستین قدم کمی درباره کارهایی که به تخصص کمتر و مکان محدودتر نیاز دارند، تحقیق کنید. در این تحقیق خود به مقوله سود و فروش خوب دقت کنید. قسمت کمی از سرمایهتان را صرف پرداخت هزینههای کلاسهای تخصصی کنید و حرفهای را بیاموزید. بهطور مثال، طلاسازی یاد بگیرید و بعد یک کارگاه طلاسازی بزنید یا مدتی در همین شغل کارکنید و بعد از چند سال که مهارت لازم را کسب کردید با سرمایهتان یک کارگاه راه بیندازید یا یک کلاس آموزشی. به هرحال میتوانید دنبال هر هنری که دوست دارید بروید، بیاموزید و سپس با همین سرمایه یک دفتر کوچک اجاره کنید و هرچه مهارت کسب کردهاید را آموزش بدهید. این مطمئنترین روش است و شما درصورت موفق نشدن، هیچ ضرری نکردهاید. البته یک راه سادهتر هم وجود دارد که سود خوبی دارد و با این سرمایه به راحتی میشود، راه انداخت. مهمترین موضوع این است که بدانید چه راههایی برای سودآوری شما وجود دارد و آن را راه بیندازید. برای قدم اول سری به خیابان انقلاب بزنید و دقت کنید که مغازههایی که به تکثیر، چاپ، تایپ و... مشغول هستند و تعدادشان هم بالاست، همیشه شلوغ هستند. این کار سرمایه زیادی نمیخواهد و سود خوبی هم دارد. فقط کافی است اگر با کامپیوتر و برنامه آفیس و فتوشاپ آشنایی ندارید به یک دوره کلاس آفیس بروید. کارکردن با دستگاه کپی هم کار سختی نیست. شما میتوانید روزانه بیش از 100 هزار تومان درآمد داشته باشید، بهخصوص اگر محل کارتان در مکان مناسبی مثلا نزدیک مدرسه یا دانشگاه باشد.
2 - بهدنبال مجوز باشید
اگر ایده خاصی به ذهنتان نمیرسد، میتوانید از ایده دیگران استفاده کنید و درصد ایده آنها را سر هر ماه بپردازید. مثلا میتوانید یک گشتی در شهر بزنید و فهرستی از رستورانهای کوچک اما معروف را تهیه کنید. در این زمینه رستورانهای بینالمللی که زیاد گران نیستند مثل رستورانهای عربی یا ترکی مناسب هستند. شما میتوانید مجوز راهاندازی یک شعبه را از آنها بگیرید و ماهانه درصدی از سودتان را به آنها بدهید. یا میتوانید مجوز پیک موتوری بگیرید. تا جایی که میدانیم «پیک بادپا» که در حال حاضر از معتبرترین پیکهاست، این فرصت را در اختیار متقاضیان میگذارد. خب برای این کار فقط کافی است تا مکانی را اجاره کنید و چند پیک موتوری استخدام کنید و البته بیمه اجناس هم فراموش نشود. گرفتن نمایندگی فروش شارژ ایرانسل یا همراه اول و فروش اینترنت پرسرعت نیز گزینههای بعدی هستند که با ریسک پایینتری همراه هستند.
3 - تولیدی راه بیندازید
سرمایه افراد از یک حدی که بالا میرود دوست دارند برای خودشان کسب و کاری راه بیندازند و بهاصطلاح خودشان آقای خودشان باشند اما این کار به این سادگیها نیست و بدون تجربه و دانش کافی نه تنها سودآوری ندارد بلکه ممکن است سرمایه خودتان هم از دست برود. برای مثال خیلیها دوست دارند تولیدی راه بیندازند، بهخصوص آنهایی که مکانی هم برای این کار در اختیار دارند و نیازی نیست تا اجاره محلی برای راهاندازی تولیدی را بدهند. ما به شما پیشنهاد میکنیم اگر که جایی مناسب برای این کار دارید پس از بهدست آوردن دانش و تجربه کسب و کار کوچکی راه بیندازید. بهتر است سراغ کارهای خیلی سخت نروید و مهمتر از همه اینکه فرصتهای محل زندگیتان را بشناسید. شما میتوانید کارگاه تولید جوراب زنانه راه بیندازید که همیشه بازار خودش را دارد. شما با خریدن چند ماشین ساده جوراببافی، میتوانید جورابهای زنانه را به سادگی تولید کنید. جورابهای زنانه بهدلیل مصرفی بودنشان، قیمت مناسب آن و نوع مشتری همیشه بازار پر فروشی دارد و ضمن اینکه کار کردن با این ماشینها بسیار ساده است و قطعات یدکی آن هم به وفور در کشور موجود است و اگر دستگاه خراب شود یک تکنسین داخلی هم میتواند آن را تعمیر کند. جالب است بدانید که ممکن است کارتان بگیرد و حتی به کشورهای همسایه صادرات هم داشته باشید. بله، در حال حاضر جورابهایی که با نام « پارازین » تولید میشوند به برخی از کشورهای همسایه صادر میشوند. شما میتوانید روزانه حداقل 100 هزار تومان از این کار درآمد داشته باشید پس بهتر است تحقیقات کافی انجام بدهید و اگر بازار را مناسب دیدید، برای گرفتن مجوز به صنف جوراببافان بروید. باور کنید اگر کمی تحقیق کنید، کارهای سادهتر و پرسودتری هم پیدا میکنید.
4 - موادغذایی همیشه پرسود است
از آنجایی که خوراک از نیازهای اولیه هر انسانی است پس در هر شرایطی باید این نیاز برآورده شود. به خاطر همین نیاز ساده، این شغل و هر حرفهای که با موادغذایی در ارتباط است، همیشه بازار خودش را دارد و سود بالایی هم دارد. اشتباه نکنید، منظور ما این نیست که بروید و یک کارخانه موادغذایی راه بیندازید، کمی بیشتر فکر کنید. شما میتوانید به خدمات جانبی که کارخانههای موادغذایی نیاز دارند هم فکر کنید و روی آنها سرمایهگذاری کنید. بهطور مثال این روزها صنعت بستهبندی از خود موادغذایی هم بیشتر اهمیت دارد و مردم بیشتر جذب بستهبندیهای خاص و متفاوت میشوند. بهتر است بهدنبال یک یا چند ایده خوب باشید و در یک کارگاه کوچک به بستهبندی با طراحیهای مخصوص خودتان بپردازید. ایمان داشته باشید که اگر در این کار خلاقیت به خرج دهید در کمتر از یک سال فرد ثروتمندی میشوید. این روزها به راحتی میتوان با استفاده از ظرفیت خالی کارخانهها یا کارگاههایی که پروانه بهداشت دارند، حبوبات و ادویهجاتی مثل فلفل، دارچین، زردچوبه و... را بهصورت سفارشی تحویل گرفت و آنها را با بستهبندیهای خود و با برند خاص خودتان در بازار خاصی چون پادگانها، دانشگاهها، بیمارستانها و... توزیع کرد. البته ممکن است کارتان حسابی بگیرد و از یک کارخانه بزرگ، سفارش بستهبندی محصولاتشان را بگیرید. هر گاه گذرتان به میدان راهآهن افتاد، حتما یک سری به مغازههای ظروف یکبار مصرف بزنید و سر صحبت را با مغازهداران این حرفه باز کنید. آنها تنها صنفی هستند که همیشه بازار خاص خودشان را دارند و نگران مشتری و ضرر کردن نیستند. به گفته آنها در این حرفه سودآوری حتمی است به شرط اینکه بتوانید نبض بازار را در دست بگیرید.
5 - یک بوتیک و یک مشاور برندینگ لازم است
ما ایرانیها به سوی هر ایدهای که جالب باشد، ناخود آگاه جذب میشویم و به قول معروف؛ حسابی هم جوزده میشویم. شما باید بهدنبال یک ایده تک باشید. حتما داستان صاحب اصلی « هایدا » یا « آیس پک » را بخوانید. آنها دانشجویان معمولی بودند که با یک ایده جدید که اتفاقا خیلی هم کمخرج بودند، امروزه به دسته میلیاردرها پیوستهاند. اگر راهنمایی ما را میخواهید که باید بگوییم ایده شما بهتر است در راستای خوراکیهایی باشد که اتفاقا ارزان باشند، خاص باشند و اسم زیبایی هم داشته باشند. مثلا ذرت مکزیکی هم ایده جدید بود، هم اسم زیبایی داشت و هم قیمت آن مناسب بود که این روزها این همه طرفدار دارد. بعد از خوراکی، خدمات پوشاک نیز ایده مناسبی است بهخصوص برای افرادی که دنیای مد را خیلی خوب میشناسند. البته منظور ما راه انداختن یک بوتیک صرف نیست بلکه شما باید ایده خاصی هم داشته باشید. بهطور مثال میتوانید از یک کارشناس برندینگ مشاوره بگیرید و به مشتریان خود بگویید که شما یک طراح مد دارید که به آنها مشاوره میدهد. باور کنید این ایده جالبی است که میتواند فروش شما را تا بیش از 50درصد افزایش بدهد. یادتان باشد که جوانها از هیچچیزی بیش از مشاوره گرفتن در امر مد و پوشاک خوشحال نمیشوند و اینگونه برای سوال همیشگیشان یعنی؛ چی بپوشم؟ این مدل به من میآید؟ حالا باید با چی ست بکنم؟ و... جواب مناسبی پیدا میکنند.
6 - کسب و کارهای کوچک پرسود
تمام آنهایی که پولدار شدهاند از روز اول این همه سرمایه نداشتند و با استفاده از ذهن اقتصادی خود پول زیادی به دست آوردهاند. باید پرس و جو کنید و ببینید در محل یا شهر شما چه کاری بازده و سود بیشتری دارد اما همیشه یکسری شغلها به اقتضای زمانه شکل میگیرد که ریسک کمتری دارد و درآمد خوبی هم نصیب افراد میشود. برای مثال میتوانید با این پول نمایندگی ایرانسل و فروش شارژ بگیرید یا اینکه از مخابرات شهرتان نمایندگی فروش اینترنت پرسرعت بگیرید. بیلیارد و تفریحاتی از این قبیل هم با استقبال جوانان روبهرو میشود. یک کار پرسودتر این است که شما بوفه یک مکان ورزشی، بیمارستان، فرهنگسرا، مدرسه، دانشگاه و امثال این مکانها را اجاره کنید. اغلب این مکانها با قیمت مناسبی اجاره داده میشوند و فروش بسیار خوبی هم دارند.
منبع : 3nasl.com