راز موفقیت

رازهای زندگی و موفقیت از زبان بزرگان ! اسرار موفقیت در زندگی را بهتر بشناسید ؟!

راز موفقیت

رازهای زندگی و موفقیت از زبان بزرگان ! اسرار موفقیت در زندگی را بهتر بشناسید ؟!

راز میلیونرهای خودساخته:

شما در این مطلب با رازهای راز میلیونرهای خودساخته آشنا می شوید

افراد ثروتمند و میلیونر خود ساخته باهوش تر و برتر از شما نیستند. اما آنها از یک سری اسرار ویژه برای ثروتمند شدن بهره گرفته اند که شما نیز میتوانید با پیروی از آنها حداقل کسب و کار خود را رونق بخشید.

news millionaire 2180298c راز میلیونرهای خودساخته

راز میلیونرها-موفق باشی

1- رویاهای بزرگی در سر داشته باشید. افکار بزرگ زندگی شما را متحول خواهد ساخت.

۲- یک تصویر خاص از مقصد مسیر خود در ذهن تان ترسیم کنید. هر اندازه این تصویر مشخص تر و خاص تر باشد امکان دستیابی شما به آن بیشتر خواهد بود.

۳- به گونه ای رفتار کنید که گویی شما مالک کسبو کارتان میباشید. ولو آنکه برای شخص و شرکت دیگری کار میکنید. این نگرش شما بذرهای موفقیت و استقلال شغلی را در سرنوشت شما خواهد کاشت.

۴- شغل خود را دوست داشته باشید. چنانچه به آن علاقه مند نمیباشید آن را رها کنید. با “نه” گفتن به شغلی که تنها برای پول انجامش میدهید شغل دلخواه خود را همچون آهن ربا جذب خود خواهید کرد.

۵- یک گروه خوش فکر تشکیل دهید. با افرادی که متعهد به ایجاد یک شغل بزرگ هستند جلسه تشکیل دهید. اندیشه ها و ایده های خود را با یکدیگر در میان بگذارید و از یکدیگر پشتیبانی کنید.

۶-همواره ضوابط اخلاق کاری را رعایت کنید.

۷- پیشرفت و بهبودی دائم و بی وقفه در شغل خود را سر لوحه اعمال خود قرار دهید. همیشه به علم خود بیفزایید.

۸- به شغل خود بعنوان یک خدمت رسانی بنگرید. یاری رساندن به دیگران کسب و کار شما را رونق خواهد بخشید.

۹- از تمام جزئیات و ریزه کاریهای شغل خود آگاهی یابید. این پیشه شماست.

۱۰- مترصد فرصتها باشید. هر لحضه ممکن است بر در شما بکوبد. آیا شما آماده هستید؟

۱۱- تناسب اندام خود را حفظ کنید. ذهن توانمند جسم نیرومندی پدید می آورد. بدن ضعیف معلول ذهن ضعیف میباشد. سلامت جسمانی و روانی شما اساس موفقیت شما در زندگی میباشد.

۱۲- زندگی خود را اولویت بندی کنید. ابتدا کارهای مهم تر را به انجام رسانید.

۱۳- پیش از آنچه مشتری انتظار دارد به وی خدمت ارائه دهید. این عمل اعتماد سازی کرده و مشتریان شما را افزایش میدهد.

۱۴- فرد منظبطی باشید. زندگی خود را از فعالیتها و افرادی که موجبات پیشرفت و بالنگی شما را فراهم می آورند، پر کنید. فعالیتهایی که بر زندگی شما اثر منفی می گذارند را از خود دور سازید.

۱۵- نخست به خودتان پرداخت کنید. این نخستین قانون متمولان است. پس انداز را هیچگاه فراموش نکنید.

۱۶- هر از چند گاهی تنهایی را تجربه کنید. در زمان تنهایی به ندای درون و اندیشه های ذهن خود گوش فرا دهید و برنامه ریزیهای خلاقانه کنید.

۱۷- بسوی برتری گام بردارید. بهترین را ارج دهید و به کمتر از آن قانع نباشید.

۱۸- صداقت و درستکاری بهترین سیاست است. خود و خواسته های خود را بشناسید و آنها را همیشه صادقانه بیان دارید.

۱۹-در روند تصمیم گیری سریع عمل کرده و در تغییر آنها کند و آهسته باشید.

۲۰- شکست گزینه شما نخواهد بود. تمام افکار شما باید بر موفقیت متمرکز باشد. شما باید موفق گردید.

۲۱- در دستیابی به اهدافتان مصمم باشید. پافشاری سرسختانه اعتماد بنفس شما را تقویت کرده و شما را به پیروزی نهایی نزدیک میکند.

۲۲-بر خلاف جریان آب شنا کنید.هیچگاه از ایده ها،عقاید و رویکردهای نو نهراسید.

۲۳-بروی فرصتها تمرکز کنید و نه بروی موانع.

۲۴- سه عنصر ترس، پشت گوش اندازی و تنبلی را از زندگی خود بیرون اندازید.

۲۵-به خاطر داشته باشید اغلب افرادی که در کنار شما زندگی میکنند از پیشرفت و ثروتمند شدن شما خوشنود نخواهند شد و ممکن است در این مسیر مرتبا شما را از دستیابی به اهدافتان دلسرد سازند. تنها به اهداف خود بیندیشید و آنها را نادیده بگیرید.

۲۶- یاد بگیرید خودخواه باشید. خودخواهی به معنی نادیده گرفتن حقوق دیگران نیست. بلکه به مفهوم ارج نهادن به خواسته ها و آرزوهای خودتان و مقدم دانستن آنها بر خواسته های دیگران است.

۲۷-حال اگر فرد بد شانسی نباشید حتما پولدار میشوید!

مجله اینترنتی موفق باشی

بازاریابی چندسطحی: یک روش توزیع مؤثر

فرض کنید شرکتی داریم و قصد داریم محصولات خود را بفروشیم. مسلما انتخاب های متفاوتی داریم. اما هر روشی که انتخاب کنیم در نهایت باید این دو کار را به موازات یکدیگر انجام دهیم:


۱. توزیع ذهنی محصولات: یعنی مشتریان را از وجود محصولات مطلع کنیم و آنها را تشویق به خرید کنیم.

۲. توزیع فیزیکی محصولات: یعنی از طریق یک شبکه توزیع کارآمد، محصولات را در معرض دید مشتریان قرار دهیم.


برای انجام این دو کار، روشهای مختلفی وجود دارد که در زیر به هر کدام می پردازیم.


 


روش اول: شبکه توزیع معمولی

روش اول این است که این دو کار را به روشی انجام دهیم که اکثر شرکت ها عمل می کنند. در این روش همانگونه که در شکل ۱ می بینید برای توزیع ذهنی محصولات، از تبلیغات گسترده رسانه ای بهره می بریم تا مشتریان با مارک جدید کم کم آشنا شده و آن را بخواهند. از طرف دیگر هم، محصولاتمان را از طریق یک شبکه توزیع متشکل از عمده فروشان، نمایندگی ها و فروشگاه ها در معرض دید مشتریان قرار می دهیم. (هم می توانیم خودمان این شبکه را بسازیم و هم اینکه از یک شبکه ی آماده استفاده کنیم.)


 شبکه توزیع معمولی

شکل ۱: اطلاع رسانی و تبلیغات از طریق رسانه های تبلیغاتی و فروش از طریق کانالهای توزیع


اصلی ترین مشکل این روش این است که باید متحمل هزینه های بسیار بالایی برای تبلیغات شویم آن هم زمانی که هنوز حتی یک کالا هم نفروخته ایم.


اصلی ترین حسن این روش هم این است که کاملا شناخته شده است و تقریبا می دانیم که با چه چیزی روبرو خواهیم شد.


 


روش دوم: فروش مستقیم (تک سطحی)

راه دوم این است که از فروش مستقیم استفاده کنیم. در این روش همانگونه که در شکل ۲ می بینید شرکت ما محصولات را به قیمت فروشنده(کمتر از قیمت خریدار)، به فروشنده ای می فروشد (فروشنده ای که مغازه ای ندارد) و آن فروشنده خودش مستقیما به سراغ مشتریها می رود و محصولات را به آنها به قیمت خریدار می فروشد و از مابه التفاوت این دو قیمت سود می کند. (دایره های بزرگ فروشندگان مستقیم هستند. دایره های کوچک مشتری ها هستند، یعنی افرادی که محصولات را می خرند و فروشنده نیستند.)


فروش مستقیم تک سطحی


شکل ۲: فروش مستقیم (تک سطحی)


در این روش، چه برای تبلیغات (توزیع ذهنی) و چه برای پخش محصولات (توزیع فیزیکی)، دیگر خبری از رسانه های عمومی و عمده فروشان و فروشگاهها نیست بلکه هر دوی این فرایندها توسط فروشندگان مستقیم انجام می شود. به عبارت دیگر، بخشی از هزینه هایی که قرار بود صرف تبلیغات و شبکه توزیع شود را به صورت پورسانت به فروشنده های مستقیم می دهیم. در اینجا بسته به تعداد مشتریانی که می خواهیم پوشش دهیم باید فروشنده مستقیم بگیریم. در ضمن توجه داشته باشید که فروشنده مستقیم به استخدام شرکت در نمی آید بلکه بطور مستقل کار می کند.


از مهمترین مزایای این روش، این است که امکان معرفی محصولات بطور رو در رو به مشتری وجود دارد. این امر هم در فروش کالا بسیار موثر است و هم امکان گرفتن فیدبک دقیق از مشتریان را فراهم می کند.


 


روش سوم: فروش مستقیم (چند سطحی)

این روش، همان فروش مستقیم است اما با یک تفاوت. البته همین یک تفاوت، تغییر زیادی در کل کار ایجاد می کند. تفاوت در اینجا است که در این روش همانطور که در شکل ۳ پیدا است، شرکت از فروشندگان می خواهد که خودشان فروشندگان دیگری را انتخاب کنند و برای همکاری به شرکت معرفی کنند.


فروش مستقیم چند سطحی

شکل ۳: فروش مستقیم چند سطحی(بازاریابی چند سطحی)


همانطور که در شکل ۳ می بینید شرکت ابتدا فروشنده ۱ را می پذیرد و محصولات را با قیمت فروشنده (مثلا ۹۰۰۰ تومان) به وی می دهد تا او نیز به قیمت خریدار (مثلا ۱۰۰۰۰ تومان) به مشتریها بفروشد. سپس فروشنده ۱ می تواند فروشندگان ۲ و ۳ و ۴ را به شرکت معرفی کند تا شرکت طبق روال معمول، محصولات را به آنها هم به قیمت فروشنده (۹۰۰۰ تومان) بدهد تا آنها هم بتوانند از فروش هر محصول به قیمت خریدار (۱۰۰۰۰ تومان)، سود کنند(۱۰۰۰ تومان). بعلاوه، شرکت از محل فروش هر کدام از فروشندگان ۲ و ۳ و ۴ درصدی را بعنوان سود به فروشنده ۱ می دهد چون فروشنده ۱ آنها را به شرکت معرفی کرده و به آنها آموزش داده که چگونه بفروشند. حالا فروشندگان ۲ و ۳ و ۴ هم می توانند فروشندگان جدیدی را به شرکت معرفی کنند. مثلا فروشنده ۲ می تواند فروشندگان ۵ و ۶ و ۷ و ۸ را معرفی کند و طبق روال قبل، این افراد جدید هم محصولات را به قیمت فروشنده از شرکت می گیرند و به قیمت خریدار می فروشند و فروشنده ۲ هم درصدی از فروش آنها را به صورت سود دریافت می کند. . به این روش تبلیغ و فروش کالا، بازاریابی چندسطحی یا فروش مستقیم چندسطحی می گویند.


 


بعضی از خصوصیات جالب این روش:

 


1. شایسته سالاری: فروشنده ۲ می تواند نسبت به فروشنده ۱ درآمد بیشتری کسب کند. یعنی در این ساختار، هر فردی که بالاتر قرار دارد یا زودتر کارش را شروع کرده لزوما درآمد بیشتری ندارد. بلکه درآمد بیشتر، نصیب کسانی می شود که سازمانشان فروش بیشتری انجام داده است.


 


 ۲. روشی مؤثر برای تبلیغ: این روش، یکی از موثرترین روشها برای جا انداختن یک مارک ناشناخته است. ما آنقدر به مارک های معتبر اطمینان داریم که اغلب براحتی حاضر نمی شویم مارک های ناشناخته را حتی امتحان کنیم. اما زمانی که پیشنهاد امتحان کردن یک مارک ناشناخته، توسط یکی از آشنایان و دوستان به ما داده شود احتمال امتحان کردن آن بسیار بالا می رود. و همین امتحان کردن، راه ورود به قلب و ذهن مشتری است.


«موثرترین پیشنهاد برای خرید یک کالا، پیشنهادی است که از طرف یکی از نزدیکان مشتری به وی ارائه شود.»


 


3. تقسیم عادلانه ی ثروت: در این روش، پولی که در روش های قبلی به تعداد کمی عمده فروش و مغازه دار می رسید، حالا بین تعداد بسیار زیادی از توزیع کنندگان و حتی خود مشتریها تقسیم می شود (چون مشتریها هم با عضو شدن در شبکه می توانند محصولات را با تخفیف بخرند). در واقع می توان گفت در این روش، ثروت عادلانه تر توزیع می شود.


 



مهمترین جمله ای که مدیرها باید مرتبا به زبان بیاورند

تشکر کردن کار ساده ای است و به راحتی بر زبان جاری می شود ولی قدرت باورنکردنی مخصوصا در محل کار دارد. چنانچه در محل کار خود مسئول ارشد هستید یا در موقعیت مدیریتی قرار دارید، نشان دادن قدردانی و تشکر شما به تیم زیر دستتان می تواند بیشتر از پرداخت پول باعث ایجاد انگیزه و وفاداری در کارمندان تان شود.  ماری کی اش در قسمت بازرگانی دانشگاه هاروارد در این زمینه می گوید: «دو چیز است که انسان ها بیشتر از روابط عاطفی و پول خواستار آن هستند و آن تأیید شدن و تشویق شدن است.

دانشگاه هاروارد، راهنمایی های در این زمینه ارائه می دهد:

  • هر هفته زمانی را بابت نشان دادن و تأیید کردن کار خوب پرسنل خود کنار بگذارید.
  • هر وقت که توانستید با دست خط خود یادداشت تشکر بنویسید. به کار بردن سلیقه شخصی ارزش بیشتری را نشان می دهد.
  • در خفا، تنبیه کنید و در جمع، تشویق کنید. برای تشویق کردن در جمع وقت بگذارید.
  • فرهنگ تشکر کردن را پرورش دهید.
  • به عنوان مدیر همیشه نسخه ای از ایمیل های مربوطه را به ناظرین ارشد بفرستید.

 

چرا بعد از زمان دانشگاه دوست پیدا کردن سخت می شود؟

آخرین زمانی که دوست جدید پیدا کردید، چه زمانی بود؟ البته منظور از دوست، کسی است که بسیار با او صمیمی باشید و در لحظات خاص و بسیار حساس به او زنگ می زنید و با او صحبت می کنید، نه کسی که سرکار با او آشنا شدید و فقط در محل کار با هم صحبت می کنید. اگر سن ۳۰ را رد کرده باشید احتمالا متوجه این مسئله شده اید که دوست پیدا کردن در این سن سخت می شود. در اینجا می خواهیم به دلیل این مسئله بپردازیم.

  • زمان کافی نداشتن

می توان اولین دلیل را زمان کافی نداشتن برای دوست پیدا کردن، دانست. اگر شاغل باشید حداقل هفته ای ۵۰ ساعت کار می کنید، اگر متأهل هستید و بچه دارید و مسئولیت های بیشتری دارید و … به طور کل زمان کمی برای کارهای دیگر خواهید داشت. در تحقیقی که به عمل آمده میزان وقت آزاد اکثریت زنان بین سنین ۲۵ و ۵۴ کمتر از ۹۰ دقیقه در روز گزارش شده است و ۲۹ % آنها کمتر از ۴۵ دقیقه در روز وقت آزاد داشته اند. این حتی برای دیدن یک فیلم سینمایی هم زمان کافی نیست چه برسد به دوست پیدا کردن و با دوست وقت گذراندن.

طبق نظریه روانشناسان: «زمانیکه افراد به میانسالی نزدیک می شوند روزهای اکتشافات جوانی به پایان می رسند. برنامه ریزی ها فشرده می شود و اولویت ها تغییر می کنند و برای دوست شدن نکته سنج تر می شوند.  دیگر مانند ۲۰ سالگی نمی توان دوست صمیمی پیدا کرد. در این سن باید به داشتن و یا یافتن دوستانی که موقعیتی هستند اکتفا کرد.»

حتما بعد از زمان دانشگاه با افراد زیادی در محل کار، در همسایگی و در موقعیت هایی مانند جلسات اولیا و مربیان در مدرسه بچه ها، آشنا شده اید. شاید با آنها رابطه خوب داشته باشید و شماره تلفن رد و بدل کرده اید، ولی به نظر می رسد یک مانع نامرئی بین شما و آنها برای صمیمی شدن وجود دارد. دلیل آن مشخص است ما به اندازه کافی وقت نداریم با دوستان صمیمی که از بچگی با آنها دوست بودیم، در تماس باشیم چه برسد به اینکه در این سن، کسی را برای صمیمی شدن بیازماییم و بعد یک رابطه صمیمی و نزدیک را با او برقرار کنیم.

طبق نظریه روانشناسان: «زمانیکه افراد به سن میانسالی می رسند دیگر تمایل به تعامل با افراد زیاد را ندارند و دوست دارند با همان دوستان صمیمی که از قبل دارند در تماس باشند. دلیل آن این است که در انسان ها یک ساعت درونی وجود دارد که در مواقع خاص به صدا در می آید که یکی از این موقعیت ها، رسیدن به ۳۰ سالگیست. این سن یادآور این است که افق زندگی کمی کوچکتر شده است و باید کمی از اکتشافات دست کشید و تمرکز را بر حال و همین جا گذاشت.»

  • دوست پیدا کردن  در بزرگسالی، دیگر یک نیاز نیست

 

دلیل دیگری که وجود دارد این است که وقتی جوان تر هستیم، دوست پیدا کردن یک ضرورت است. از زمان کودکستان تا فارغ التحصیلی از دانشگاه، دوست پیدا کردن یکی از مهم ترین توسعه های شخصیتی و اجتماعی ما محسوب می شود؛ حتی می توان گفت انتخابی نیست بلکه اجباری است. ما برای اینکه بفهمیم چه تناسبی با دیگران داریم، چطور موقعیت های اجتماعی را هدایت کنیم و چه کسانی در لحظات خاص به ما کمک می کنند (مانند لحظاتی که در مدرسه بچه های زورگو اذیت تان می کنند یا در روابط گیج کننده قرار می گیرید)، باید دوست پیدا کنیم.

البته زمانیکه در مدرسه هستیم اینطور به مسئله نگاه نمی کنیم و خالی از هر گونه تبعیض و به صورت تقریبا غیر ارادی با دیگران دوست می شویم مثلا فقط به این دلیل که برای چند ساعتی بر روی یک نیمکت در کنار کس دیگری نشسته ایم.

وقتی به بزرگسالی می رسیم و وارد دنیای واقعی می شویم، دیگر برای فهمیدن اینکه چه کسی هستیم نیازی به دوست نداریم.

در بزرگسالی چه کار می توان کرد تا دوست پیدا کنیم؟

برای افرادیکه به دنبال دوست جدید هستند مانند کسانیکه به شهر جدیدی نقل مکان کرده اند، شغل عوض کرده اند یا از دوستان قدیمی دور افتاده اند، می توان گفت با یک چالش رو در رو هستند. همه ما به حدی مشغول هستیم که دیگر کمتر از قبل به سه ضرورت دوست صمیمی پیدا کردن طبق نظریه جامعه شناسان فکر می کنیم. این سه ضرورت: رابطه نزدیک، تعاملات تکراری و ناخوشایند، و جائیکه افراد اجازه دهند حفاظ های شخصیتی خود را کنار بگذارند (مانند دانشگاه).

ولی آیا تمام این موارد به این معنی است که دیگر در سن ۳۰ سالگی نمی توانیم با کسی دوست شویم؟ مسلما خیر به این معنی نیست که امکان دوست پیدا کردن نداریم.  دوستی مانند تسمه نقاله است، شاید فقط به این نیاز داریم که نگرش خود را به دوستی تغییر دهیم. در هر صورت شما باید به دوست پیدا کردن در این سن و در این دنیا با ذهنیت جدید خود فکر کنید. به بیرون بروید با کسانی که علایق مشابهی با شما دارند معاشرت کنید، در کلاس های ورزشی یا مثلا در تیم های ورزشی شرکت کنید، یک سرگرمی جدید برای خودتان درست کنید یا حتی سفر کنید و در سفر با کسی آشنا شوید. کار دیگری که می توانید انجام دهید این است که مهمان نواز باشید و در خانه خود ساعت های شادی را مثلا برای صرف شام با دوست جدیدتان برنامه ریزی کنید و کاری کنید تا مکان مناسب برای یکی از آن ضرورت های دوست یابی میسر شود که همان کنار گذاشتن حفاظ های شخصیتی است.

در هر صورت ساختن بنای دوستی نیازمند تلاش و سرمایه گذاری عاطفی است. حتی اگر آدم خجالتی باشید باز هم پتانسیل دوستی در شما وجود دارد چرا که مهم نیست در چه مرحله ای از زندگی هستید، دوست شدن گاهی با شانس توأم است و بدون اینکه انتظارش را داشته باشید اتفاق می افتد.

البته با وجود تمام سختی هایی که ممکن است دوست پیدا کردن در این سن داشته باشد، مزیت هایی را نیز به همراه دارد:

  • دوستی های جدید را می توانید بیشتر بر اساس علایق مشترک جدید بنا کنید. علایقی که سابقا مثلا در دوران مدرسه یا دانشگاه در شما وجود نداشته است.
  • برای دوست پیدا کردن محدودیتی ندارید، می توانید جدا از محدودیت سنی، در اینترنت یا حتی در محدوده های محلی خود، دوست پیدا کنید.
  • دوستی های جدید آرامش بخش تر خواهند بود چراکه به عنوان بزرگسال می دانید از دوستانتان چه می خواهید.
  • از وقت گذرانی خود با دوستان جدید قدر دان تر خواهید بود چرا که دیگر مانند زمان دانشگاه وقت زیادی برای با هم بودن نخواهید داشت.

در واقع هر چقدر آگاهی شما بالاتر رود کیفیت رابطه تان در دوستی قوی تر خواهد شد و به مرور زمان با ادامه دوستی به رابطه بسیار عمیقی خواهید رسید.

چطور از تنهایی لذت ببریم و بهترین بهره وری را داشته باشیم؟

افراد کمی از تنهایی لذت می برند، برخی احساس می کنند اگر تنها باشند از جامعه طرد شده اند. علی رغم این احساسات و تعریف عام از تنهایی، تنها بودن، اعتماد به نفس و اتکای به نفس را زیاد می کند، ، و کمک می کند تا خود را بهتر بشناسید. چنانچه تنهایی شما را می ترساند، حوصله تان را سر می برد، یا اصلا از تنهایی خوشتان نمی آید؛ با خواندن این پست می توانید نگرش تان را نسبت به تنهایی تغییر دهید و از زمان تان بیشتر لذت ببرید.

شما هم مانند سایرین، بر این باور هستید که اگر در تنهایی اسیر شده اید و تنها مانده اید مثل این است که دچار نوعی بیماری شده اید؛ حتی اگر شخصی باشید که تنهایی را دوست دارید. به طور مثال چون تنها هستید از رفتن به سینما خودداری می کنید یا ترجیح می دهید به جای نهار خوردن در خانه، با دوستان یا همکاران نهار بخورید. ما بیشتر وقت خود را در بیرون با سایرین صرف می کنیم چراکه نمی دانیم در تنهایی باید چطور وقت خود را با خودمان بگذرانیم. با کمی وقت گذاشتن و کار کردن روی خودتان، می توانید از اوقات تنهایی خود لذت ببرید.

گرایش به درون (بازگشت به خود)

 

تنهایی که می تواند ترسناک باشد می تواند به ما کمک کند. وقتی تنها هستید کسی کنارتان نیست تا حواس شما را پرت کند، بنابراین فرصت این را دارید تا به درون خود سفر کنید. البته شما هم مثل سایرین دوست ندارید لحظات این چنینی را تجربه کنید. این جمله را حتما شنیده اید که «خودتان بدترین دشمن خودتان هستید» این جمله بر این دلالت دارد که ما شدیدترین و خشن ترین انتقادات را از خودمان می کنیم و آنقدر که با بقیه خوب هستیم با خودمان این رابطه خوب را نداریم. این احساس دقیقا به این دلیل است که به درون خود توجه نمی کنیم. بنابراین اگر بازگشت به خود را تجربه کنید و به درون خود سفر کنید بهترین احساس را راجع به خود خواهید داشت. طبق نظریه روانشناسان «با صرف زمان در این مورد که هسته باورهای ما راجع به خودمان، سایرین، و دنیایمان چیست می توانیم به بینش بزرگتری راجع به فکر و کارکرد ذهن دست پیدا کنیم. زمان تنهایی به ما کمک می کند تا در سکوت، بدون سر و صدای سایرین، شروع به بررسی چمدان احساسات خود بکنیم.»

به جای ایراد گرفتن از رفتارهای فعلی تان یا نگرانی در مورد آینده، به درون خود چشم بدوزید و در مورد اعتقادات و اولویت های خود فکر کنید. با صرف کمی وقت به اقدامات مثبت خود در روز یا هفته سپری شده بیندیشید. زمانیکه ضعف های شخصی تان را تجزیه و تحلیل می کنید، به این فکر کنید که چطور می توانید آنها را تقویت کنید. درست است که وقتی چیزی حواس ما را پرت نمی کند، افکار منفی اولین چیزی هستند که به ذهن ما هجوم می آورند؛ ولی نگران نباشید فقط کافی است به این افکار نزدیک شوید آنوقت خواهید دید زمان تنهایی بهترین زمان برای حل همین مسائل است و به جای اینکه با خودتان در مورد نقاط ضعف تان دوئل کنید، با سفر به درون، خودتان را بهتر خواهید شناخت. پس چمدان عقاید و احساسات را بردارید و چشم هایتان را ببندید.

در اوقات تنهایی هر کاری که می خواهید می توانید انجام  دهید

 

 

برخی افراد، تنهایی را کسل کننده می دانند و به همین دلیل از تنهایی متنفر هستند. وقتی با دیگران هستیم می توانیم از انجام یک فعالیت لذت بخش بهره مند شویم. ولی وقتی تنها هستیم، به طور کامل با کاری که داریم تنها می مانیم. زمانیکه این شرایط برای من پیش می آید، برای انجام کاری که دارم مکانی را انتخاب می کنم که قبلا به آنجا نرفته ام و زمانیکه برنامه خاصی ندارم به گشت و گذار در آن مکان می پردازم و همیشه اتفاقی جالب نظرم را جلب می کند. در این حالت نه تنها یک چیز جدید را امتحان می کنم بلکه آن را بدون نظر سایرین تجربه خواهم کرد.

طبق نظریه روانشناسان: «تأثیر نظر دیگران نقش بسیار بزرگی در ایجاد گرایش ها و احساسات خوب و بد در ما دارد. تنها بودن، تمامی این تعصبات را که دیگران بر نظرات ما پیاده می کنند از بین می برد. ایجاد کردن یک باور در مورد چیزی، اگر با دیگران به اشتراک گذارده نشود، تصویر روشن تری از آن باور را به ما می دهد و آنوقت است که می دانیم چه چیزی را می خواهیم و چه چیزی را دوست داریم. مثال بارزی که در این زمینه وجود دارد انتخاب شریک زندگی مان است. فرض کنید برای این مورد نظر دوستمان را بپرسیم مسلما اگر به نظر آنها برای شکل گیری زندگی مان تکیه کنیم، سایه تعصبات و نظرات آنها در هر لحظه بر ترجیجات و نظرات ما گسترده می شود. خطری که این حالت برای ما دارد این است که ما کسی را که برای زندگی مان مناسب است نادیده می گیریم و تمرکز خود را بر روی نظرات مردم و پذیرش های جامعه خود می گذاریم.»

همین مثال در مورد اکثر کارهایی که انجام می دهیم صادق است. اگر شما هم مانند اکثریت باشید حتما تنها به سینما نمی روید حتی اگر احساس کنید با دوستانتان از تماشای فیلم لذت نمی برید باز هم ترجیح می دهید تنها به سینما نروید. چه دوست داشته باشید و چه دوست نداشته باشید نظر سایرین در دایره اجتماعی تان بر نظر شما تأثیر می گذارد به صورتیکه حتی ممکن است از تماشای فیلمی که دوستتان از آن لذت نمی برد، دست بردارید. ولی اگر فیلم را به تنهایی ببینید به شما اجازه می دهد بدون تأثیر نظر سایرین راجع به فیلم فکر کنید. این کار نه تنها لذت شما را از تماشای فیلم بیشتر می کند بلکه تصویر دقیق تری را از آنچه که لذت می برید و آنچه که برای شما اهمیت دارد برای تان ایجاد می کند.

بیشتر به خودتان متکی می شوید

تنهایی بیشتر، مساوی است با اتکای به نفس بیشتر. اگر نمی توانید در مورد انجام کارهایتان روی کسی حساب کنید، باید یاد بگیرید خودتان کارهایتان را انجام دهید. البته همه ما گاهی به همدیگر نیاز داریم، اما زمان تنهایی به ما کمک می کند بین کمک گرفتن از دیگران و تکیه کردن بر خودمان یک تعادل برقرار کنیم. چنانچه از دسته افرادی هستید که بدون کمک دیگران نمی توانند کاری انجام دهند بهتر است از راه حل تنهایی استفاده کنید. طبق نظریه روانشناسان: «وابسته بودن زیاده از حد به دیگران، باعث می شود مهارت های ضروری زندگی را یاد نگیرید. تنها بودن باعث می شود خود را مجبور کنید تا کارهای تان را انجام دهید و همین کار، بهترین روش برای شروع آزادی از روابط بدون حد و مرز و نا مشخص است. حتی اگر نتیجه کاری که انجام دادید رضایت بخش نبود، واقعیت موجود این است که سعی کرده اید این کار را خودتان انجام دهید و کمک نگرفتن از دیگران احساس راحتی بیشتری را در انجام کارهای بعدی به شما می دهد.»

به یاد داشته باشید که تعادل را حفظ کنید

اگر چه تمام صحبت هایی که در این پست با هم داشتیم در مورد تنهایی و صرف زمان تنهایی بود، ولی همیشه نیاز به تعادل هست. ما نمی توانیم بدون دیگران به زندگی ادامه دهیم، حالا چه این تعاملات با دیگران سطحی باشد چه صمیمی، باز هم نیاز به این تعادل وجود دارد. طبق نظریه روانشناسان: «مسلما همه ما می دانیم منزوی بودن و جدا بودن از اجتماع خطرناک است، بنابراین باید بین تنهایی و فعالیت های اجتماعی به صورتیکه مناسب با شخصیت و منش خودتان باشد، تعادل برقرار کنید. به قول امرسون هدف از تنهایی، عقب نشینی از دنیا نیست، بلکه آماده سازی برای برگشت مؤثرتر به دنیاست.»

تنها بودن به معنی بی بهره بودن از ارتباطات انسانی نیست، امروزه می توان از طریق تکنولوژی نیز با دیگران در ارتباط بود؛ اگرچه تکنولوژی به مزایای تنهایی صدمه می زند. طبق نظریه روانشناسان: «تکنولوژی در ارتباط با دیگران به ما کمک می کند ولی تنها بودن را برای ما مشکل می کند. در دنیای امروز شما می توانید در خانه خود بنشینید و در فعالیت های اجتماعی به شدت فعال باشید. این حالت هم یک چالش است و هم یک فرصت، و هنوز ما نمی دانیم این وضعیت چطور ما را تغییر می دهد.»

فقط خودتان می توانید حد و حدود این تعادل را مشخص کنید، این کار را می توانید با موثر بودن در اوقات تنهایی انجام دهید بعد از این حالت است که می توانید تشخیص دهید چه مقدار تنهایی و چه مقدار فعالیت اجتماعی برای شما لازم است. مسلما نمی خواهید تبدیل به آدمی تنها شوید ولی این را هم نمی خواهید تا وارد روابط بدون حد و مرز با دیگران شوید. در هر صورت اگر فعالیت های اجتماعی و تنهایی را با هم در آغوش بگیرید، می توانید مشتاقانه به انجام کارهایتان بپردازید.  

 

منبع: lifehacker

موفقیت در واقع یک خط پیچ در پیچ است تا یک خط راست.

با این حال که به واقعیت واقف هستیم باز هم تمایل داریم به موفقیت به صورت یک خط صاف نگاه کنیم که از پایین ترین نقطه شروع می شود و به بالاترین نقطه ختم می شود. ولی موفقیت در واقع یک خط پیچ در پیچ است تا یک خط راست.

دلیل اینکه دوست داریم موفقیت را یک خط صاف تصور کنیم این است که خط صاف، ساده و مشخص است، این حالت، موفقیت را ممکن و روشن نشان می دهد. ولی واقعیت، یک چنین دیدگاهی را به موفقیت ندارد. شاید یک خط پیچ در پیچ به نظر به هم ریخته بیاید و فهمیدنش سخت باشد، اما شکست ها، قدم های اشتباه، بدشانسی ها و همه چیزهایی که ممکن است باعث دلسردی شما در طول راه شود را در نظر می گیرد و حساب می کند. در هر صورت هر طور که موفقیت را تعریف می کنید انتظار به هم ریختگی هایی را داشته باشید ولی بدانید که در نهایت به موفقیت مورد نظر خواهید رسید. 

فروش مستقیم چند سطحی و رکود اقتصادی

بر اساس آمار و ارقام گزارش شده در بسیاری از کشور ها در هنگام ایجاد یک بحران اقتصادی شرکت های فروش مستقیم چند سطحی از کمترین نرخ کاهش رشد و حتی در برخی موارد از افزایش رشد برخوردار بوده اند.این علت را باید در ماهیت کار آفرینی این حرفه بررسی کرد.در هنگام بحران اقتصادی مطمئنا شمار زیادی از افراد شغل خود را از دست خواهند داد و این حرفه به علت ویژگی های خاص خود مورد توجه این افراد قرار میگیرد.برخی از ویژگی ها عبارتند از : عدم نیاز به سرمایه گذاری ، عدم نیاز به جا و مکان مشخص برای انجام تجارت و در کنار این موارد پتانسیل کسب درآمد بالا منجر به گرایش این افراد در شرایط بحران اقتصادی به سمت این تجارت می شود .
در کشور چین که به تازگی فروش مستقیم چند سطحی در آن کشور قانونمند شده است ،هم اکنون بعد از گذشت 5 سال از نظر میزان فروش از طریق این شیوه ، این کشور در رتبه سوم بعد از کشور آمریکا و ژاپن قرار گرفته است.بر اساس گزارش china daily در چهاردهمین نشست آکادمیک که توسط پروفسور Chen Derfa در رابطه با فروش مستقیم چند سطحی که در پکن برگزار شد وضعیت این حرفه را بعد از گذشت 5 سال مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
نتایج بدست آمده با توجه به قوانین سخت و محکم دولت در این شرایط بحران اقتصادی بسیار حیرت آور بوده رئیس گروه new Eva Herlth اعلام کرد نرخ رشد این شرکت بسیار بالا تر از نرخ رشد متوسط این صنعت در سال آینده خواهد بود.
Andy Tsui دانشجوی فوق لیسانی دانشگاه پکن در این نشست نرخ رشد شرکت Amway (با سابقه ترین شرکت فروش مستقیم چند سطحی در دنیا)و نرخ رشد اقتصادی جهان را از سال 1971 تا 2008 مورد مطالعه و بررسی قرار داد.یافته ها بر این اساس بود که هرگاه اقتصاد جهانی دچار رکود شده است ، فروش این شرکت رو به افزایش بوده است.

بازاریابی شبکه‌ای از کجا نشات می‌گیرد؟

از آنجا که بازاریابی شبکه‌ای مانند مسابقه موش‌دوانی نیست، شما هرگز با پشت سر نهادن دیگران جلو نمی‌افتید. مسیر موفقیت در بازاریابی شبکه‌ای از طریق قدرت دادن به دیگران است. شما بدون کمک کردن به دیگران در جهت موفقیت، به موفقیت نخواهید رسید، بلکه در واقع با کمک به افراد بیشتر، موفق‌تر خواهید شد.
اگر شما دنبال راهی هستید که سریع ثروتمند شوید، بازاریابی شبکه‌ای واقعا نمی‌تواند کمکی به شما بکند. با این حال اگر تمایل دارید دو تا پنج سال پاره وقت و سخت کار کنید، واقعا می‌توانید تامین مالی مادام‌العمر ایجاد کنید. از آنجا که ساعات کاری آن انعطاف‌پذیر است، این امکان را ایجاد می‌کند که شما شغل‌ خود را حفظ کنید. این امر بازاریابی شبکه‌ای را به کسب و کاری ایده‌آل تبدیل کرده است.

برگرفته از کتاب علم بازاریابی شبکه‌ای؛ رندی گیج

* در جایی از قول رندی گیج خواندم کسی که کمتر از ده میلیون دلار دارایی داشته باشد، فقیر است! شما خودتان محاسبه کنید منظور رندی گیج از ثروتمند چیست.

ازاریابی شبکه ای چگونه کار می کند

ازاریابی شبکه ای چگونه کار می کند ؟ مردم نیاز دارند تا مهارتهای لازم برای موفقیت در دنیای تجارت را یادگرفته وکنترل زندگی خود را به دست گیرند. می توانید این فرصت را به آنان معرفی کرده و برای همیشه زندگی آنان را تغییر دهید. • آنها با خرید محصول مورد علاقه خود?تجارت خود را آغاز می کنید. • محصول را استفاده نموده و به دیگران توصیه می کنید . • سپس به جلسات آموزشی لیدرها و دیگر بازاریابان دعوت می شوند ویاد می گیرند تا چگونه باورهای خودرا بزرگتر کرده و انگیزه لازم برای موفقیت و عمل را در خود ایجاد کنند. • سپس به تدریج خود استاد این مهارت ها خواهند شد وآموزش آن را نیز به دیگران آغاز خواهند کرد. • و شما تا زمانیکه مجموعه آنها به رشد خود ادامه دهد درآمد مضاعف خواهید داشت حتی اگر خودتان بازنشسته شده باشید. شما شایسته این پاداش بزرگ هستید چرا که به افراد بیشماری کمک کرده اید.