راز موفقیت

رازهای زندگی و موفقیت از زبان بزرگان ! اسرار موفقیت در زندگی را بهتر بشناسید ؟!

راز موفقیت

رازهای زندگی و موفقیت از زبان بزرگان ! اسرار موفقیت در زندگی را بهتر بشناسید ؟!

5 دلیل که باعث میشود پولدار نشویم ... یا چرا مردم پولدار نمی‌شوند؟

 

«چرا مردم پولدار نمی‌شوند؟» در کشوری مثل کشور ما، با فرصت‌هایی که پیش رویمان است، چرا فقط تعداد کمی از افراد هستند که با استقلال مالی بازنشسته می‌شوند؟
وب سایت مردمان - ترجمه زینب آرمند: «چرا مردم پولدار نمی‌شوند؟» در کشوری مثل کشور ما، با فرصت‌هایی که پیش رویمان است، چرا فقط تعداد کمی از افراد هستند که با استقلال مالی بازنشسته می‌شوند؟ اخیراً پاسخ این سوال را پیدا کرده‌ام. به نظر من اینها ۵ دلیل اصلی است که جلوی پولدار شدن افراد را می‌گیرد.

۵ دلیل که باعث میشود پولدار نشویم
کی، من؟

مهمترین این دلایل، این است که هیچوقت برایشان اتفاق نمی‌افتد. فرد متوسط در خانواده‌ای بزرگ شده است که هیچوقت کسی که پولدار باشد را نمی‌شناخته و ندیده است. به مدرسه می‌رود و با آدمهایی معاشرت می‌کند که پولدار نیستند. با آدم‌هایی کار می‌کند که پولدار نیستند. هیچ الگوی پولداری روبروی خود ندارد. اگر این برای شما هم پیش ‌آمده است، البته تا سن بیست سالگی، می‌توانید به یک فرد بالغ و کامل در جامعه تبدیل شوید اما هیچوقت برایتان پیش نیامده که بفهمید شما هم می‌توانید یکی از افراد ثروتمند جامعه شوید.

به همین دلیل است که کسانیکه در خانواده‌هایی که والدینشان پولدار هستند به دنیا می‌آیند، احتمال اینکه در بزرگسالی افرادی ثروتمند شوند بسیار بیشتر است. بنابراین اولین دلیل اینکه چرا بیشتر ما پولدار نمی‌شویم این است که هیچوقت برایمان اتفاق نمی‌افتد. و البته، اگر هیچوقت برایمان اتفاق نیفتد، آنوقت هیچکدام از قدم‌های لازم برای به واقعیت تبدیل کردن آن را برنخواهیم داشت.

تصمیم بگیرید!

دومین دلیل که باعث می‌شود پولدار نشویم این است که هیچوقت برای آن تصمیم نمی‌گیریم. حتی اگر فردی کتاب بخواند، در جلسات سخنرانی شرکت کند، یا با افرادیکه از نظر اقتصادی موفق بوده‌اند نشست و برخاست کند، تا زمانیکه برای متفاوت شدن تصمیم نگیرد، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. اگر برای برداشتن اولین قدم‌ها تصمیم نگیرد، همان جا که هستید خواهید ماند. اگر به انجام کارهایی که همیشه می‌کنید، ادامه دهید، به همان جایی خواهید رسید که  همین امروز هستید.

دلیل اصلی عدم موفقیت و شکست این است که اکثریت آدم‌ها برای موفق شدن تصمیم نمی‌گیرند. هیچوقت یک تعهد محکم و روشن یا یک تصمیم قطعی برای پولدار شدن نمی‌گیرند. دلشان می‌خواهد و قصدش را دارند و آرزو می‌کنند که یک روز پولدار شوند. دعا می‌کنند و دعا می‌کنند که پول زیاد به دست بیاورند اما هیچوقت تصمیم نمی‌گیرند که، «من می‌خواهم که پولدار بشم!» این تصمیم قدم مهمی برای رسیدن به استقلال مالی است.

شاید فردا

سومین دلیل پولدار نشدن آدمها انداختن کار امروز به فرداست. آدمها همیشه برای شروع نکردن کاری که لازم است برای رسیدن به استقلال مالی انجام دهند، بهانه دارند. همیشه ماه خوبی نیست، فصل خوبی نیست یا سال خوبی برای شروع نیست. وضعیت و شرایط اقتصادی در صنعت خوب نیست، بازار کساد است یا باید ریسک کنند یا امنیت خودشان را زیر پا بگذارند. شاید سال بعد.

برای به تعویق انداختن کارها همیشه دلیل هست. درنتیجه، ماه به ماه و سال به سال این کار را عقب می‌اندازند تا جاییکه دیگر دیر می‌شود. حتی اگر برای یک نفر اتفاق بیفتد که بتواند پولدار شود، تصمیمش را هم بگیرد اما برای وارد عمل شدن امروز و فردا کند، همه برنامه‌هایش آینده روشنی نخواهند داشت.

۵ دلیل که باعث میشود پولدار نشویم
هزینه‌اش را بپردازید

چهارمین دلیل اینکه مردم معمولاً فقیر بازنشسته می‌شوند، چیزی است که اقتصاددان‌ها به آن تاخیر پاداش می‌گویند. اکثریت زیادی از افراد وسوسه می‌شوند که هر یک ریال آخرشان را هم خرج کنند و حتی باز هم قسطی خرید کنند. اگر نمی‌توانید پاداشتان را به تاخیر بیندازید و خودتان را در خرج کردن هر پولی که درمی‌آورید محدود نکنید، نمی‌توانید پولدار شوید. اگر نتوانید صرفه‌جویی را بعنوان یک عادت طولانی‌مدت تمرین کنید، برایتان غیرممکن خواهد بود که به استقلال مالی برسید. همانطور که دبلیو. کلمنت استون می‌گوید، «اگر نمی‌توانید پول پس‌انداز کنید، بذر سربلندی در شما نیست.»

چشم‌انداز بزرگتر را ببینید

پنجمین دلیل که باعث می‌شود افراد فقیر بازنشسته شوند، به اندازه بقیه دلایل مهم است. این دلیل نداشتن چشم‌انداز زمانی است. در یک تحقیق طولانی‌مدت که توسط دکتر ادوارد بانفیلد در دانشگاه هاروارد در دهه پنجاه میلادی انجام گرفت و در سال ۱۹۶۴ در مجله The Unheavenly City به چاپ رسید، دلایل تحرک اقتصادی-اجتماعی روبه‌بالا بررسی شد. او می‌خواست بداند چطور می‌توان پیشبینی کرد که یک خانواده یا فرد به سمت بالا در حرکت است یا خیر و اینکه گروه‌های اقتصادی-اجتماعی در نسل بعد ثروتمندتر خواهند شد یا خیر.

همه این تحقیقات او را به یک عامل رساند که باعث شد نتیجه‌گیری کند که درست‌تر از سایر عوامل در پیشبینی موفقیت است. آنها آن را چشم‌انداز زمان نامیدند. تعریف آن میزان زمانی است که برای برنامه‌ریزی فعالیت‌های روزانه و گرفتن تصمیمات مهم زندگی‌هایتان اختصاص می‌دهید.

یک نمونه از چشم‌انداز درازمدت عادت متداول خانواده‌های سطح‌بالای انگلستان برای ثبت‌نام فرزندانشان در دانشگاه آکسفورد یا کمبریج به محض متولد شدن آن کودک است، حتی بااینکه ممکن است به هجده یا نوزده سالگی نرسد. به این چشم‌انداز درازمدت در عمل می‌گویند. زوج جوانی که ۱۵۰ هزار تومان در ماه خود  را برای هزینه تحصیل فرزند خود کنار می‌گذارند، زوجی با چشم‌انداز زمانی درازمدت هستند. آنها حاضرند برای اطمینان از گرفتن نتیجه بهتر در طولانی‌مدت، در کوتاه‌مدت خود را قربانی کنند. افرادیکه چشم‌انداز درازمدت دارند در مسیر زندگی‌شان رشد اقتصادی خواهند داشت.

میلیاردرهای آمریکا در کجا به دنیا آمدند؟ + عکس

زندگی ثروتمندان می تواند الگوی مناسبی برای پیشرفت باشد. با مطالعه پیشینه خانوادگی آنها، آشکارا می بینیم که در اغلب موارد، افراد موفق جهان زندگی کاملا معمولی داشته اند و ثروت و دارایی آنها نتیجه سال ها تلاش، پشتکار و البته خلاقیت است.
ماهنامه معیشت: زندگی ثروتمندان می تواند الگوی مناسبی برای پیشرفت باشد. با مطالعه پیشینه خانوادگی آنها، آشکارا می بینیم که در اغلب موارد، افراد موفق جهان زندگی کاملا معمولی داشته اند و ثروت و دارایی آنها نتیجه سال ها تلاش، پشتکار و البته خلاقیت است. به همین دلیل، محل تولد و شرایط ابتدایی  برخی از ثروتمندترین افراد جهان را به شما معرفی کرده ایم و در ادامه وضعیت فعلی آنها را نیز مورد بررسی قرار داده ایم. مشاهده مسیر طی شده توسط این  افراد می تواند در ابتدای سال جدید، روحیه و انگیزه شما را برای پیشرفت بیشتر کند.

بیل گیتس 
میلیاردرهای آمریکا در کجا به دنیا آمدند؟

محل تولد: سیاتل

ثروت: 76 میلیارد دلار


بیل گیتس در 28 اکتبر 1955 در سیاتل متولدشده است. اگرچه گیتس مایکروسافت را در آلبوکرک، نیومکزیکو تاسیس نمود، در سال 1979 شرکت را به سیاتل منتقل کرد. تلاش های این مرد موفق در مایکروسافت تا سال 2008، شرکتی 340 میلیارد دلاری را به وجود آورده است. امروز گیتس در عمارتی بسیار بزرگ زندگی می کند. از آنجا که سرمایه شخصی او 76 میلیارد دلار است، این عمارت 66 میلیون دلاری بخش بسیار کوچکی از دارایی های او است. با داشتن وقت آزاد بیشتر، توجه گیتس به موسسه بیل و ماتیلدا گیتس معطوف شده است که بر روی پروژه های بهداشت جهانی، از جمله دانه های مقاوم در برابر خشکسالی و واکسن مالاریا سرمایه گذاری کرده است.



وارن بافت
میلیاردرهای آمریکا در کجا به دنیا آمدند؟

محل تولد: اوماها، نبراسکا

ثروت: 62 میلیارد دلار


وارن بافت از جمله الهام بخش ترین مردان موفق در آمریکا است. ریشه های خانوادگی و محل تولد او به اوماها باز می گردد. بافت کار خود را با فروش نوشیدنی و تحویل روزنامه آغاز کرد. این سرمایه گذار جوان، اولین سرمایه گذاری خود را در سن 14 سالگی آغاز کرد. او 40 جریب زمین را خریداری کرده و سپس آن را اجاره داد و به این طریق میزان قابل توجهی پول به دست آورد. بافت در ادامه به دانشگاه پنسیلوانیا رفت و پس از دو سال به دانشگاه نبراسکا منتقل شد. 

او برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد به دانشگاه کلمبیا رفت و پس از فارغ التحصیلی به کار در شرکت کارگزاری پدرش مشغول شد. امروزه این مرد ثروتمند علی رغم سرمایه 62 میلیارد دلاری خود همچنان در یک خانه پنج خوابه معمولی زندگی می کند که در سال 1958 با قیمت 31 هزار دلار خریداری کرده است. او به صرفه جویی و دقت در سرمایه گذاری مشهور است.



لری الیسون
میلیاردرهای آمریکا در کجا به دنیا آمدند؟

محل تولد: شهر نیویورک

ثروت: 47.5 میلیارد دلار


پیش از تاسیس اوراکل (یکی از بزرگ ترین شرکت های نرم افزاری جهان) لری الیسون در محله سطح پایین در شیکاگو زندگی می کرد. این محله قدیمی و فرسوده مکانی نامناسب و جرم خیز بود. اما الیسون در نهایت این محله را ترک کرد و به یک میلیاردر تبدیل شد. البته روند تولید ثروت او بدون لغزش هم نبوده است. 

البسون پیش از مهاجرت به کالیفرنیا وارد دو دانشگاه ایلی نویز و شیکاگو شده و از هر دو آنها اخراج گردید. اما تحول بزرگ در زندگی او زمانی اتفاق افتاد که در سال 1977 کار خود را در شرکت امپکس رها کرد و اوراکل را تاسیس نمود. الیسون امروز ثروتی 47.5 میلیارد دلاری دارد و زندگی او رویای شمار زیادی از آمریکایی ها است.



جف بزوس
میلیاردرهای آمریکا در کجا به دنیا آمدند؟

محل تولد: آلبوکرک

ثروت: 47 میلیارد دلار


ثروت خالص جف بزوس 47 میلیارد دلار است. بنیان گذار آمازون در آلبوکرک متولد شد، اما اولین بار به عنوان یک سرمایه گذار بانکی وال استریت در شرکت D.E. Shaw & Co شناخته شد. اگرچه او در این شرکت در مسیر پیشرفت قرار داشت. کار خود را در سال 1994 رها کرد تا به رویای خرده فروشی آنلاین تحقق بخشد. نتیجه این رویا شرکت عظیم آمازون است. بزوس برای دنبال نمودن رویای خود به سیاتل مهاجرت کرد و در آنجا، شرکت شرایط بهتری را برای پیشرفت مجموعه تازه ایجاد نمود. بزوس پس از جذب 1 میلیون دلار سرمایه، خانه ای در شهر اجاره کرد و فروشگاه آنلاین خود را در گاراژ این خانه راه اندازی نمود.



چارلز کُخ
میلیاردرهای آمریکا در کجا به دنیا آمدند؟

محل تولد: ویچیتا، کانزاس

ثروت: 41 میلیارد دلار


شاید این دو برادر صنعت گر و ثروتمند، یعنی چارلز و دیوید کخ، در خانواده ای از طبقه بالای جامعه متولد شده باشد، اما پدرشان آنها را مجبور به انجام کارهای سختی مانند شیردوشی گاو، حفر چاه و علف چینی می کرد. در طول ماه ها بسیار گرم تابستان، این دو برادر روزهای خود را با کار در مزارع سپری می کردند، در حالی که همسالان آنها مشغول بازی در باشگاه های محلی بودند. 

چارلز در سن 11 سالگی به مدرسه شبانه روزی فرستاده شد، اما او با وجود زندگی سخت در دوران کودکی، به موفقیت های بزرگی دست یافت. برادران کخ در مقام پنجمین ثروتمندان آمریکا جای دارند و سرمایه هر یک از آنها 41 میلیارد دلار برآورد شده است.



دیوید کخ
میلیاردرهای آمریکا در کجا به دنیا آمدند؟

محل تولد: ویچیتا، کانزاس

ثروت: 41 میلیارد دلار


در حالی که چارلز کخ به عنوان مدیرعامل موسسه کخ فعالیت می کند، برادر او دیوید معاون اجرایی شرکت است. دیوید ثروتمندترین ساکن شهر نیویورک است که به همراه برادر خود 115 میلیارد دلار سهام در موسسه کخ را تحت تملک دارند. آنها همچنین لابی کنندگان شناخته شده ای هستند که بیش از 900 میلیون دلار در امور مختلف هزینه کرده اند و زندگی مرفه و درخشانی را سپری می کنند.



مارک زوکربرگ
میلیاردرهای آمریکا در کجا به دنیا آمدند؟

محل تولد: دابز فری، نیویورک

ثروت: 40.3 میلیارد دلار


ثروت خالص مارک زوکربرگ حدود 40.3 میلیارد دلار برآورد شده است. بنیانگذار و مدیرعامل فیسبوک در دابز فری متولد شد، به ماساچوست مهاجرت کرد و در هاروارد تحصیل نمود. در سال 2004، از هاروارد اخراج شد و شرکت تازه تاسیس فیسبوک را به پالوآلتو در کالیفرنیا منتقل کرد؛ جایی که شبکه رسانه اجتماعی فیسبوک به شهرت بین المللی دست یافت. 

گزارش شده است که مارک زوکربرگ و همسرش، دکتر پریسیلا چان، در حال ساخت عمارتی 10 میلیون دلاری در سانفرانسیسکو هستند. از آن زمان حدود 1.5 میلیون دلار برای ساخت بخش های دیگر ساختمان هزینه شده و این عمارت را به یکی از خانه های جذاب جهان بدل نموده است.



مایکل بلومبرگ
میلیاردرهای آمریکا در کجا به دنیا آمدند؟

محل تولد: بوستون

ثروت: 38.6 میلیارد دلار


این تاجر میلیاردر، نیکوکار و سیاستمدار بزرگ در بوستون متولد شده است. او پیش از رفتن به هاروارد، خانه را ترک نمود تا به دانشگاه جان هاپکینز برود. بلومبرگ در دهه 80، میلیاردها دلار را صرف ساختن رایانه ای مالی کرد که نحوه ذخیره سازی اوراق بهادار را تغییرداد. پس از آن، او توجه خود را به اعمال خیرخواهانه با تاکید بر تحقیقات پزشکی، هنر و آموزش و پرورش معطوف نمود. او همچنین سه دوره را به عنوان شهردار شهر نیویورک فعالیت کرده است. امروز مایکل بلومبرگ نیویورک را خانه خود می داند و البته املاکی را در سراسر جهان، خریداری کرده است. ثروت خالص او حدود 38.6 میلیارد دلار برآورد شده است.



جیم والتون
میلیاردرهای آمریکا در کجا به دنیا آمدند؟

محل تولد: نیوپورت، آرکانزاس

ثروت: 34.6 میلیارد دلار


جیم والتون پسر سام والتون، موسس وال مارت و باشگاه سام است. با سرمایه ای 34.6 میلیارد دلاری در مکان نهم این فهرست قرار گرفته است. فوربس برآورد کرده که جیم والتون حدود 12.8 درصد از وال مارت را دارا می باشد. والتون در نیوپورت به دنیا آمد و اکنون با همسر و چهار فرزند خود در بنتون ویل در آرکانزاس زندگی می کند. او زندگی را با ثروتمندی آغاز نکرده است و رفته رفته با کار و پشتکار به موقعیت کنونی دست یافته است. همین سختی ها امروز نیز در نحوه زندگی او و دیگر اعضای خانواده اش به چشم می خورد. چنان که علی رغم چنین ثروت عظیمی رویه های صرفه جویی همچنان راهنمای زندگی آنهاست.



لری پیج
میلیاردرهای آمریکا در کجا به دنیا آمدند؟
محل تولد: شرق لیسینگ، میشیگان

ثروت: 33.8 میلیارد دلار


لری پیج در خانواده ای از متخصصان رایانه متولد شده است. از این رو تعجبی نیست که به سوی فن آوری دیجیتال گرایش پیدا کرده باشد. پس از دریافت مدرک لیسانس در دانشگاه میشیگان، خانه را ترک کرد تا در دانشگاه استنفورد مهندسی رایانه بخواند. در آنجا با سرگئی برین ملاقات نمود و به همراه او گوگل را بنیان گذاری کرد. در سال 1998، پس از جذب سرمایه یک میلیون دلاری از خانواده،دوستان و سرمایه گذاران، شرکت به طور رسمی راه اندازی شد. 

از آن زمان تاکنون گوگل به محبوب ترین موتور جستجوی جهان تبدیل شده است. در سال 2004 پس از فروش عمومی سهام شرکت، پیج به ثروتی میلیارد دلاری دست پیدا کرد و از آن زمان دارایی او به 33.8 میلیارد دلار رسیده است. لری پیج و گوگل همچنان در سیلیکون ولی در کالیفرنیا مستقر هستند. او امروز به عنوان مدافع انرژی های پاک، شبکه از خانه ها را در پالوآلتوا ساخته است که از سلول های سوختی، انرژی زمین گرمایی و جذب آب باران استفاده می کنند.

پنج تغییر مهم بازاریابی در سال جدید 95

دنیای بازاریابی در میانه تغییر و تحول بزرگی است که امکان قرار گرفتن محتوا از طرف برندها در اختیار مخاطب را بسیار ساده می‌کند. ازجمله این تغییرات می‌توان به سلطه موبایل بر تمامی جنبه‌های زندگی، ایجاد شکل‌های جدیدی از طرز بیان، خلاقیت، ارتباطات نو و جدید و فرصت‌هایی در این رابطه اشاره کرد.
وب سایت آی بازاریابی: دنیای بازاریابی در میانه تغییر و تحول بزرگی است که امکان قرار گرفتن محتوا از طرف برندها در اختیار مخاطب را بسیار ساده می‌کند، ازجمله این تغییرات می‌توان به سلطه موبایل بر تمامی جنبه‌های زندگی، ایجاد شکل‌های جدیدی از طرز بیان، خلاقیت، ارتباطات نو و جدید و فرصت‌هایی در این رابطه اشاره کرد.

این تغییر و تحول تا بجایی ممکن است پیش برود که حتی بتوانیم سال جدید را به‌عنوان سال رنسانس بازاریابی محتوا در نظر بگیریم. در این دنیای کاملاً رشد و توسعه‌یافته ازنظر ارتباطی، بازاریابان می‌توانند محتوای خلاقانه‌ای برای ارائه مستقیم آن به مخاطبین خود تهیه کنند و سپس از طریق بسترهای موبایل و فن‌آوری‌های مرتبط با آن به‌منظور ارتباط صادقانه و ایجاد تعامل با مخاطبین استفاده کنند.

از تبلیغات تلویزیونی تا موبایلی، از مصرف فعالانه تا مصرف بی‌اراده و از تبلیغات سنتی تا تبلیغات محیطی دوره جدید – شیوه‌های مؤثر بازاریابی دیگر همانند 5 سال پیش نیستند. شیوه ارتباطی و درگیر شدن مردم با برندها کاملاً تغییر کرده و زیرساخت‌هایی که از طریق آن‌ها مردم با این برندها ارتباط برقرار می‌کنند، پیوسته در حال تغییر و تحول است. بازاریابانی که بخواهند در شرایط جدید به موفقیت دست پیدا کنند، نیاز به بازبینی و ایجاد تغییر در رویکرد خوددارند. در ادامه به پنج تغییری اشاره می‌کنم که در طی 12 ماه آینده تغییر جدی بر حوزه بازاریابی ایجاد می‌کنند:

توجه بیشتر به تبلیغات بومی و بیشتر دور شدن از تبلیغات سنتی

هرچند که استفاده از تبلیغات در فضاهای مختلف بسیار حساس‌تر از گذشته شده، اما تأثیرگذاری آن‌ها در هیچ دوره به این اندازه کم نبوده است. مصرف‌کننده‌هایی که با فناوری‌های مختلف مجهز شده‌اند، استراتژی‌هایی از قبیل مسدودکننده‌های تبلیغ، استفاده از برنامه‌های از پیش ضبط‌شده و یا اشتراک خدمات پخش از برخی کانال‌های خاص، برای دور کردن و عدم مصرف این تبلیغات برای خود ایجاد کرده‌اند و از این طریق در حال انقلاب کردن علیه تبلیغات سنتی هستند.

در چنین محیطی، مدیریت مؤثر تبلیغات نیاز به رویکردی خلاقانه دارد، رویکردی که محصول را بطن محتوا پنهان کند. درحالی‌که شیوه‌های تبلیغ سنتی به سقوط تنزل خود ادامه می‌دهند، در این سال و سال‌های آینده شاهد رشد برندهایی خواهیم بود به بخشی از برند تبدیل‌شده‌اند و نه اینکه تنها نام محتوا را در کنار خود یدک بکشند.

پنج تغییر مهم بازاریابی در سال جدید

نسل جدید از سخن‌گویان و نمایندگان

تائید یک محصول توسط ستارگان شناخته‌شده سینما و … نسبت به قبل وزن کمتری پیدا می‌کند، خصوصاً زمانی که بازار هدف بازاریابی نسل جوان و امروزی باشد. برای نسل امروز که بعد از سال 2000 به دنیا آمده‌اند، ستاره‌های شبکه‌های اجتماعی مثل یوتیوب، اینستاگرام و … از اعتبار بسیار بالاتری نسبت به نمایندگان برند به‌صورت سنتی از قبیل ستاره‌های تلویزیون و سینما، قهرمانان ورزشی و . . . برخوردار هستند. شبکه‌های اجتماعی با ماهیت خودشان، به‌طور ذاتی محیطی هستند که ایجاد تعامل کرده، از تأثیر گذاشتن دیگران حمایت می‌کنند و روندهای جدید را تعریف می‌کنند. بنابراین سرمایه‌گذاری در این حوزه چیزی است که شدیداً به برندها توصیه می‌شود.

تعامل بیشتر

در مدل قدیمی از ارزیابی موفقیت یک کمپین بازاریابی، موفقیت و تأثیر یک کمپین را بر اساس تعداد مردمک‌های چشم (کنایه از تعداد افرادی که در محل اجرای یک کمپین حضور فیزیکی داشتند) می‌سنجیدند؛ اما امروزه موفقیت یک کمپین بر اساس تعداد توئیت ها، لایک ها، باز توئیت ها، اشتراک‌گذاری‌ها، مشترک شدن‌ها یا به‌عبارت‌دیگر تعامل با افراد مختلف در سطح شبکه‌های اجتماعی سنجیده می‌شود.

محتوایی که فرصتی برای تعامل بیشتر را فراهم نیاورد، دارای اثربخشی کم در نظر گرفته‌شده و برعکس کمپینی که به  تعامل بیشتری را بر روی زیرساخت‌های مختلف ایجاد کند، رسایی ویروسی بیشتری دارد. در آینده بازاریابان به‌منظور کسب تعامل بیشتر از طرف مخاطب نیاز به استفاده بیشتر از زیرساخت‌ها و فناوری‌های جدید بخصوص در عرصه موبایل دارند تا موجب تعامل بیشتر و در ادامه موجب خرید بیشتر از سوی مشتریان بالقوه خودشان شوند.

حرکت از دقیقه‌ها به سمت ثانیه‌ها

حجم محتوا در هر بار تولید و انتشار به‌مراتب رفته‌رفته کمتر و کمتر می‌شود، اما تعداد دفعات انتشار مطالب (حتی مطالب دست‌اول)، به‌مرور بیشتر می‌شود و دلیل این موضوع هم این است حد و دامنه توجه مخاطب همواره در حال کاهش یافتن است. امروزه بازاریابان خلاق به‌منظور فائق آمدن بر این محدودیت به استفاده از فرمت‌های GIF یا ویدئوهای کوتاه در اینستاگرام و . . . روی آورده‌اند تا محتوایی بسیار کوتاه و البته باقدرت گسترش ویروسی بین مخاطبین تولید کنند تا ضمن جلب‌توجه مخاطبین با محدودیت زمانی بسیار بالا، آن‌ها را به اشتراک‌گذاری این دسته از محتوا ترغیب کنند.

پنج تغییر مهم بازاریابی در سال جدید
شیوه‌های بازاریابی شخصی‌تر

همچنان که در ابتدای این نکات هم اشاره شد، ازآنجایی‌که مخاطبین امروزی امکانات بیشتری برای تنظیم کردن، مسدود کردن و حذف کردن تبلیغات نامناسب و غیر جذب در اختیاردارند، برخی از آن‌ها هم ممکن است اقدام به جستجوی تبلیغات مختلف برای پیدا کردن و مشاهده برخی از تبلیغات دلخواه خودشان بکنند که مطابق با نیازهای آن‌هاست. مثلاً درحالی‌که آن دسته از افرادی که سگ در خانه نگهداری نمی‌کنند، ممکن است تبلیغ مربوط به یک فروشگاه لوازم نگهداری از حیوانات خانگی را حذف یا مسدود کنند، اما یک مخاطب دیگر ممکن است از طریق جستجو اقدام به پیدا کردن این دسته از تبلیغات و مشاهده و بررسی آن بکند.

این شکل از تبلیغات به صورتی است که بر اساس علایق فرد مخاطب و بر اساس اطلاعات به‌دست‌آمده از جستجوها و وبگردی‌های قبلی وی و همچنین فایل‌هایی که تحت عنوان کوکی در کامپیوتر مخاطب با اجازه وی نصب می‌شود، اقدام به پخش و ارائه محتوای تبلیغاتی منحصربه‌فرد و ویژه برای وی می‌کنند، مانند چیزی که در حال حاضر مثلاً می‌توان در سایت‌هایی مانند آمازون دید.

چگونه به فردی خلاق و استعداد تبدیل شوم؟

فرهنگ مدرن اغلب به خلاقیت، به عنوان یک موهبت طبیعی و ذاتی برای افراد نگاه می‌کند. هنرمندان همیشه با عباراتی مانند "شما بسیار با استعداد هستید” مورد ستایش قرار می‌گیرند، اما در حقیقت، استعداد و مهارت در کنار کمی تلاش و کوشش امکان‌پذیر است.
وب سایت پونیشا: فرهنگ مدرن اغلب به خلاقیت، به عنوان یک موهبت طبیعی و ذاتی برای افراد نگاه می‌کند. هنرمندان همیشه با عباراتی مانند "شما بسیار با استعداد هستید” مورد ستایش قرار می‌گیرند، اما در حقیقت، استعداد و مهارت در کنار کمی تلاش و کوشش امکان‌پذیر است. خلاقیت، مهارتی است که باید یاد گرفته شود، مورد تمرین و آموزش قرار بگیرد و به تدریج توسعه پیدا کند. تردستی و شعبده بازی نیاز به تمرین دارند همان‌طور که موج‌سواری، کدنویسی و حتی رانندگی نیاز به تمرین دارند. خلاقیت هم از این قاعده مستثنی نیست. وقتی شما خلاقیت را به بخشی از زندگی روزمره‌ی خود تبدیل می‌کنید، امکان رشد بیشتری را برای آن فراهم خواهید کرد. اما چگونه خلاقیت را به بخشی از زندگی روزمره‌ی خود تبدیل خواهید کرد؟ در این قسمت، به ارائه‌ی ۸ پیشنهاد در این باره می‌پردازیم و شما می‌توانید حتی از ۱۰ دقیقه آینده شروع به کار کنید.

به کمک این روش ها به فرد خلاق‌تری تبدیل شوید
۱- بی‌هدف به کشیدن و یا نوشتن چیزی بپردازید.

اگرچه در مدرسه بارها و بارها به ما تذکر داده شده است که این کار را انجام ندهیم و به کلاس درس توجه کنیم و حتی ممکن بوده که به خاطر این کار توبیخ شده باشیم، اما اکنون زمان آن فرا رسیده که این کار را دوباره انجام دهیم. این کار، برخلاف تفکرات عمومی، به معنای نداشتن تمرکز نیست. بلکه در حقیقت، می تواند به شما کمک کند تا در زمان حال حضور داشته باشید و خود را در فعالیتی که ممکن است در حال تغییر جهت از آن هستید درگیر کنید.

سونی بروان، نویسنده‌ی کتاب "انقلاب خط‌خطی کردن” به این نکته اشاره می‌کند که برخی از بزرگترین متفکران، از هنری فورد گرفته تا استیو جابز از این روش به منظور جرقه‌ای برای بروز خلاقیت استفاده می‌کردند. این روش می‌تواند به بهبود حافظه‌ی یادآوری و فعال شدن گذرگاه های عصبی منحصربه‌فرد بپردازد و به ایجاد بینش‌های جدید و مسیرهای شناختی منجر شود. برخی از شرکت‌ها حتی به تشویق کارکنان خود به منظور انجام این کار در طول ملاقات‌ها می‌پردازند.

۲- در کلاسهایی ثبت‌نام کنید که قبلا هیچ‌گاه در آن‌ها شرکت نکرده‌اید.

خلاقیت، در زمانی که شما خود را به خارج از منطقه‌ی امن خود هدایت می‌کنید و چیزهای جدیدی یاد می‌گیرید ، شکوفا می‌شود. بسیاری از جوامع به ارائه‌ی کلاس‌های آموزشی برای بزرگسالان می‌پردازند. این کلاس‌ها معمولا بسیار غیررسمی و خودمانی هستند که مبتدیان بسیاری در این کلاس‌ها شرکت می‌کنند. شما می‌توانید نقاشی، سفالگری یا نجاری را امتحان کنید. یا یادگیری یک زبان جدید، استفاده از ابزارهای تازه و یا کلاس‌های آشپزی را به لیست خود اضافه کنید.

۳- محیط مناسبی را برای خود ایجاد کنید.

حقیقت این است که هر فردی (حتی شما) می‌تواند خلاق باشد. شما نیاز به یک محیط مناسب، در کنار وجود محرک‌ها و حمایت دارید. گوگل برای سرزنده نگه داشتن کارکنان خود به ارائه‌ی خدماتی برای آن‌ها از جمله زمین والیبال ساحلی و نوشیدنی رایگان می‌پردازد، در واقع تشکیلاتی که به پارک بازی بزرگسالان شباهت بسیاری دارد. هدف اصلی، ایجاد محیطی است که به کارکنان اجازه می‌دهد تا برای بیان ایده‌های خلاقانه و حتی غیرمنطقی احساس آرامش و راحتی کنند. کسب و کاری که برای خلاقیت ارزش قائل است، نیاز دارد تا به بهترین شکل عمل کند تا بتواند به پرورش یک محیط خلاقانه و امن بپردازد که در آن ایده‌های غیرمعمول مورد ستایش قرار می‌گیرند و با خلاقیت تغذیه می‌شوند.

۴- یک دفترچه‌ی نقاشی یا دفترچه‌ی شعر برای خود تهیه کنید .

طراحی کردن روش بسیار مناسبی برای حفظ حافظه و استفاده‌ی ساختاری از زمانی است که ممکن است صرف موارد دیگری مانند مکالمات تلفنی کم ارزش شود. یک کتاب طراحی کوچک و کم‌وزن تهیه کنید که به راحتی در کیف شما جا شود، هر زمانی که وقت آزاد دارید، حتی اگر بسیار کوتاه باشد، شروع به طراحی کنید، مثلا زمانی که منتظر قهوه‌ی خود هستید، به طراحی نمک‌دان روی میز و یا روزنامه‌های مچاله شده داخل مترو بپردازید.

در ابتدا ممکن است نسبت به طراحی‌های خود ناامید شوید ، اما هرچه بیشتر طراحی کنید، بهتر خواهید شد. بهتر است بیش از حد به تجزیه و تحلیل نتایج ناشی از طراحی خود نپردازید، بهتر است تنها برای لذت بردن از روند طراحی، به کار خود ادامه دهید نه برای دستیابی به نتایج عالی. خلاقیت از انجام فعالیت نشات می‌گیرد، بنابراین اگر تنها چندین دقیقه در روز را به طراحی کردن اختصاص دهید، به افزایش خلاقیت در محل کار خود نیز منجر خواهید شد.

به کمک این روش ها به فرد خلاق‌تری تبدیل شوید
۵- وسایل سرگرمی را بر روی میز کار خود قرار دهید.

بسیاری از شرکت‌های طراحی خلاق، به تشویق کارکنان خود برای قرار دادن اسباب بازی‌ها و وسایل سرگرمی، از لگوها گرفته تا خمیرهای بازی، بر روی میز کارشان می‌پردازند. ساختن چیزی به وسیله‌ی نیروی فیزیکی و به کمک دست‌، برخلاف تایپ کردن با کیبورد، می‌تواند به عنوان روحیه‌ی نوآورانه‌ای که شما به آن نیاز دارید عمل کند.

۶- خود را در داستان‌های کوتاه غرق کنید.

داستان‌های کوتاه شکلی از نوشتار است که از بخش‌های بسیار کوتاه تشکیل شده است. سعی کنید خواندن یک داستان‌های کوتاه را امتحان کنید. به یک اجتماع آنلاین بپیوندید، یا داستان خودتان را در محل کار بنویسید. لازم نیست به خودتان سخت بگیرید یا این داستان را در جایی به اشتراک بگذارید. این تنها فرصتی است که به کمک آن می‌توانید ایده‌های خلاقانه‌ی خود را پرورش دهید.

۷- تست ۳۰ دایره را انجام دهید.

این تمرین خلاقانه‌ی عالی توسط یکی از محققان به نام باب مک‌کیم به وجود آمده است و در سخنرانی تیم بروان در TED talk به نام "خلاقیت و بازی” نیز به آن اشاره شده است. بر روی یک ورق کاغذ، ۳۰ دایره بکشید. حالا در عرض یک دقیقه ، هر یک از این دایره‌ها را به یک چیز مختلف تبدیل کنید. به عنوان مثال، یک دایره می‌تواند خورشید باشد یا دایره‌ی دیگر می‌تواند کره‌ی زمین باشد. شما در یک دقیقه می‌توانید به خلق چند نمونه بپردازید؟ (در بررسی نهایی کمیت را به کیفیت ترجیح دهید.)

نتیجه: بیشتر افراد به سختی می‌توانند این تعداد را به ۳۰ عدد برسانند. بیشتر به خاطر اینکه ما به عنوان بزرگسالان، تمایل داریم تا خودمان به ویرایش کارهایمان و انتقاد کردن از آن‌ها بپردازیم. کودکان به سادگی، به کشف ممکن‌ها، بدون نقد کردن خود می‌پردازند، در حالی که بزرگسالان بیشتر به خود سخت می‌گیرند.

۸- نقش بازی کنید.

نقش بازی کردن می‌تواند به شما کمک کند تا به توسعه‌ی راه‌حل‌های جدید برای مشکلات کنونی، با قرار دادن خود در جای مشتری یا مراجعه کننده بپردازید. حتی اگر پیش از این برای وارد شدن به طرز فکر مشتریان خود تلاش کرده باشید، نقش بازی کردن به صورت فیزیکی با همکاران نیز می‌تواند به ایجاد افشاگری‌های قدرتمند و ارائه‌ی راه‌حل‌هایی برای پروژه‌ی شما منجر شود. همانند کودکان، نقش بازی کردن یکی از روش‌هایی است که به شکوفا شدن تصورات ما منجر می‌شود، این نقش بازی کردن، از پختن شیرینی گرفته تا جنگیدن با افراد بد و یا جستجو در جنگل‌هایی در حیاط پشتی ذهن شما را شامل می‌شود. زمان آن فرا رسیده است تا قدرت بازی را بازگردانید.
منبع : مجله اینترنتی برترین ها 

۱۰ راهکار برای شروعی موفق

در زندگی هر شخص صاحب کسب وکار، یک روز ، با یک سری از ملاقاتها واحترامات تحت الفظی پرشده است . وقتی شما اولین برخورد با مشتری یا هم قطار خود را داشته باشید می خواهید که در مسیر درستی گام بردارید . انجام این عمل ، اولین برخورد وملاقاتهای پس از آن را به خوبی وآسانی میسر می سازد. قدمهای نادرست ، تلاش سختی جهت جبران احتیاج دارد. انرژی خود را برای بعد حفظ کنید واین استراتژی های آسان را جهت یک شروع موفق بکار برید.

۱ -هر گاه شخصی را ملاقات می کنید، بایستید.
این مورد به شما اجازه می دهد که با شخص مخاطب در یک حد برابر قرار بگیرید. با باقی ماندن در صندلی خود ، پیغامی با مضمون اینکه ” تصور نمی کنید که شخص مقابل به اندازه کافی توجیهی جهت زحمت ایستادن داشته باشد ” انتقال می دهید .اگر خود را در موقعیتی می بینید که نمی توانید بایستید ، ( مانند زمانی که پشت گلدانی با شاخه های بزرگ هستید !!) عذر خواهی کنید وتوضیح دهید . برای مثال می توانید بگویید : مرا ببخشید نایستادم . برگهای این گلدان مانع دید من می شوند .
۲ – لبخند بزنید .
احساسات ظاهری شما گویا تر از کلمات می باشند . به نحوی نگاه کنید که شما از ملاقات دیگران ، بدون توجه به آن چیزی که در ذهن دارید خرسند هستید . برای شخصی که زودتر از شما می ایستد ، لبخندی روی صورت بیاورید .
۳ – تماس چشمی داشته باشید .
نگاه کردن به اشخاصی که شما ملاقات می کنید ، بیانگر توجه وجلب نظر شما به آنهاست . اگر نگاه شما در جای دیگری باشد ، بیان می کنید که به دنبال شخص دیگری جهت پیشبرد میل تان هستید .
۴ – بی درنگ خود را معرفی نمایید .
۵- وقتی لازم است ، شرحی شامل اینکه که هستید بیان کنید .
کافی نیست که به فرض بگویید: ” سلام .من ماری جونز هستم .” اطلاعات بیشتری بدهید :”سلام من ماری جونز هستم .من برای شرکت … فعالیت می کنم .”
۶ – استوار دست بدهید .
بعنوان احترام دست خود را دراز کنید. شخصی که ابتدا دست خود را دراز می نماید احساس آسودگی واطمینان می نماید . مطمئن باشید که بخش احترامات فیزیکی شما حرفه ای است . به نحوی دست ندهید که استخوان مچ خرد شود یا خیلی شل دست ندهید . اگر در دست دادن با خانمها وآقایان دستپاچه شدید از آن صرفه نظر کنید .
۷ – یاد بگیرید که چگونه یک معارفه روان داشته باشید .
در کسب وکار شما همیشه اشخاص با اهمیت کم را به اشخاص مهم معرفی می کنید . روش این کار به این ترتیب است که ابتدا نام افراد مهم را ذکر کنید ، به دنبال آن با کلمات :” میل دارم معرفی کنم …” وسپس نام افراد دیگر را ذکر کنید. مطمئن شوید که مطالبی درباره هر شخص بگویید تا دیگران بدانند چرا آنها را معرفی می نمایید ومقداری اطلاعات خواهید داشت که با کدام شخص شروع به گفتگو نمایید .
۸ – تشخیص دهید که کدام شخص مهمتر است .
مشتری یا دورنمای کسب وکار مهمتر از رئیس شماست .فقط به خشنودی رئیس خود چشم نداشته باشید .
۹ – به اسامی در ملاقاتها توجه نمایید .
بسیار متعارف است که فکر کنید چه چیزی می خواهید بگویید وبه دیگران تمرکز نکنید . اگر شما تمرکزداشته باشید وهنگامی که نامی را می شنوید ، تکرار کنید شانس بالاتری از قبل دارید .
۱۰ – اسامی کوچک اشخاصی را که برای دفعه دوم می بینید با اجازه خودشان بکار برید .
همه اشخاص نمی خواهند در جلسات ابتدایی به صورت غیر رسمی نامیده شوند . بهتر است در مسیر رسمی اشتباه کنید تا اینکه دیگران را با چوب وچماق بزنید .هدف شما در بین چند دقیقه ابتدایی ملاقات با اشخاص دیگر دادن احساس راحتی به آنها وسهولتی است که آنها بخواهند با شما کار کنند وقتی شما برای آن برخوردهای بحرانی ابتدایی قوانین دلگرم کننده ای را رعایت کنید شما یک شروع محکم برای یک ارتباط سود بخش در دراز مدت را خواهید داشت .

منبع : مجله تجربیات کاربردی کارآفرینان – روزنامه تفاهم

۱۰ روش علمی و عملی برای شادی بیشتر

۱- بیشتر ورزش کنید.

یکی از بیشترین تحقیقاتی که در سال جاری در انجام شده است، در خصوص اهمیت ورزش کردن در زندگی انسانها می باشد. تحقیقی علمی در کتاب “The happiness advantage principles performance” اهمیت ورزش در میزان شادی انسانها را تایید کرده است.

به طور خلاصه، دراین تحقیق به سه گروه از مردم که دارای بیماری افسردگی  بودند پرداخته شده است. گروه اول بوسیله دارو، گروه دوم ورزش و گروه سوم با ترکیبی از دارو و ورزش تحت درمان قرار گرفتند. نتیجه درمان عبارت بود از :

Running at the fitness clubپس از شش ماه هر سه گروه به منظور بازگشت بیماری افسردگی مورد بررسی قرار گرفتند. از گروه اول که با دارو تحت درمان قرار گرفته بودند، ۳۸% شرایط بازگشت به بیماری افسردگی را داشتند. از گروهی که با هر دو روش ورزش و دارو تحت درمان قرار گرفته بودند ۳۱% در معرض ابتلای مجدد به بیماری افسردگی بودند. عجیب ترین آمار مربوط به کسانی بود که بوسیله ورزش کردن درمان شده بودند. تنها ۹% از این بیماران شرایط بازگشت بیماری افسردگی را داشتند.

این تحقیق نشان داد ورزش کردن تاثیر زیادی در کاهش اثرات افسردگی داشته است.

مطالعه دیگری که در مجله Health Psychology انجام شده است، نشان داده افرادی که ورزش می کنند شادتر هستند زیرا احساس بهتری نسبت به جسم خود دارند.

تمام شواهد نشان دهنده آن است که یکی از نتایج ورزش کردن داشتن زندگی شاد است. پس منتظر چه هستید؟ همین حالا شروع به ورزش کنید. با مقدار کم آغاز کنید و کم کم ورزش را جزو یکی از عادات اصلی خود در زندگی کنید تا شادتر باشید.

 

۲- با کیفیت بیشتری بخوابید.

اManSleeping1نسانها تقریباً ۱/۳ (یک سوم) یا ۳۴% از طول عمر خود را می خوابند. پس شما نمی توانید اهمیت خواب را در زندگی انسانها نادیده بگیرید.  تحقیقی جالب که در سال ۲۰۱۱ از سوی مرکز تحقیقات BPS در خصوصاهمیت خواب (چرت) بعد از ظهر منتشر شده است، تاثیر کیفیت خواب را بر میزان شادی انسان نشان داده است. این تحقیق نشان می دهد کسانی که مدتی را در بعد از ظهر می خوابند (چرت می زنند) افکار منفی کمتری را در مقایسه با افکار مثبت جذب می کنند.

این تحقیق همچنین بیان می کند که کمبود خواب (کمتر از ۸ ساعت در شبانه روز) باعث دریافت افکار منفی بیشتر و در مقابل افزایش کیفیت خواب (نه افزایش زمان خواب) موجب بهبود و تقویت دریافت افکار مثبت می شود. به عبارتی دیگر یک خواب با کیفیت موجب مثبت تر شدن افراد و در نتیجه شادمان تر شدن آنها می شود.

 

 ۳- گوشی تلفن همراه خود را زمین بگذارید.

talking_on_cell_phoneمطالعه ای در دانشگاه ایالت کنت بر روی بیش از ۵۰۰ دانشجو انجام شده است نشان می دهد استفاده بیش از حد از تلفن همراه با نمرات پایین تر، اضطراب بیشتر و شادی کمتر رابطه دارد.

به طور خلاصه پی بردن به این رابطه بدین شکل است که زمان زیادی صرف استفاده از تلفن همراه به منظور کاوش در شبکه اینترنت، پیامهای دوستان در شبکه های اجتماعی و موارد مشابه در عوض مطالعه دروس دانشگاهی می شود و در نتیجه نمرات دانشجویان افت می کند. از سویی دیگر نگرانی ناشی از دست دادن اطلاعات نظیر پیامهای دوستان باعث افزایش اضطراب در فرد می شود. تمام این موارد باعث کاهش شادی در فرد می شود.

در زندگی، انسانها همواه به رعایت تعادل و میانه روی توصیه شده اند. استفاده از فناوری های جدید نیز از این موضوع مستثنی نیستند. استفاده بیش از حد همین فناوری های نو نیز تاثیر قابل توجهی در کاهش میزان شادی انسان می گذارد. بنابراین گوشی تلفن همراه خود را به کناری بگذارید تا میزان شادی شما افزایش یابد.

 

۴- زمان بیشتری را برای فعالیتهای اجتماعی در نظر بگیرید.

Large Group of Happy People standing together.امکان دارد شما در این خصوص مواردی را قبلاً شنیده باشید، اما یکی از پنج آرزو و افسوس افراد قبل از مرگ در تحقیقی که درروزنامه گاردین چاپ شده است،صرف زمان بیشتر و در تماس بودن با افراد خانواده و دوستان می باشد.

دن گیلبرت، پروفسور رشته روانشناسی از دانشگاه هاروارد این موضوع را این چنین بیان می کند :

ما زمانی که خانواده داریم، شاد هستیم. ما زمانی که دوستانی در اطرافمان هستند، شاد هستیم. تقریباً تمامی کارها و چیزهایی که باعث شادمانی ما می شوند، در واقع تمامی اینها راه هایی جهت افزایش تعداد آشنایان و دوستان ما هستند.

از سویی دیگر، افزایش میزان روابط اجتماعی نه تنها باعث افزایش شادمانی در شما می شود، موجب افزایش ثروت شما نیز می شود. مطالعه ای که در مجله Socio-Economics انجام شده است، میزان افزایش ثروت را برای کسانی که روابط اجتماعی خود را افزایش داده اند در حدود ۱۳۰٫۰۰۰$ در سال تخمین زده است.

از این رو، هم اکنون با پسرعموی خود که در شهر دیگری زندگی می کند تماس بگیرید. این کار شما را شادتر می کند. شک نکنید.

 

۵- زمان بیشتری را در فضای آزاد صرف کنید.

a-walk-in-the-park2آقای شان آکورکسی که سخنرانیهایی در دانشگاههای هاروارد و مدرسه تجارت وارتان داشته است، در کتاب مزایای شادی نوشته است که ۲۰ دقیقه حضور در فضای باز و در هوای خوب مثبت اندیشی را تقویت کرده، همچنین موجب بهبود عملکرد حافظه انسان و بهبود تفکرات انسان می شود.

مطالعه دیگری که در مدرسه علوم سیاسی و اقتصادی لندن نوشته شده است، این موضوع را تایید کرده است. در این تحقیق بهترین مکان و زمان را برای افزایش تفکر مثبت اندیشی در تعطیلات پایان هفته ، در یک روز گرم و آفتابی نزدیکی دریا، بیان کرده است.

در واقع تمامی تحقیقات انجام شده نشان می دهد روحیه مثبت اندیشی و شادی در فضاهای آزاد و باز نسبت به فضاهای بسته افزایش می یابد.

نکته جالب تر این است که بیشترین میزان مثبت اندیشی و شادی بنابر تحقیقات انجام شده در American Meteorological Society در دمای ۱۳٫۹ سانتیگراد به دست می آید.

 

۶- در هفته ۲ ساعت به دیگران کمک کنید.

6ممکن است شما از شنیدن این موضوع متعجب شوید، اما کمک به دیگران در مقایسه با حالتی که چیزی برای خودمان می خریم، ما را بیشتر شاد می کند.

در مطالعه ای که در دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۱۲  انجام شد، شرکت کنندگان در این تحقیق به دو گروه تقسیم شدند. به اعضای هر دو گروه مقداری پول داده شد. به گروه اول گفتند که این پول را برای خود خرج کنند و برای خودشان وسایل بخرند و به گروه دوم گفتند که پول را صرف خرید وسایل و هدایا برای دیگران کنند.

حال به نتیجه تحقیق دقت کنید :

‘افراد گروهی که برای دیگران خریدی انجام داده بودند هنگام یادآوری این کار احساس شادی بیشتری نسبت به گروه اول احساس می کردند. مهمتر از این موضوع، تمایل بیشتر افراد گروه دوم به شرکت در تجربه مشابه خرید برای دیگران و کمک به آنها در عوض پرداخت پول بود.  این موضوع یعنی چرخه ای مثبت جهت کمک و همیاری به دیگران در این افراد شکل گرفته است که خود باعث کمک بیشتر به دیگران می شود. در حالی که در گروه اول این احساس درمقایسه با گروه دوم بسیار کمتر بود.

HelpingOthers بنابراین هیچ تعجبی نیست که چرا میلیونرها و میلیاردرها در مباحث بشردوستانه فعال هستند. شرکت در فعالیت های بشردوستانه موجب افزایش شادی در انسان می شود. این موضوع بارها از منابع مختلف تایید شده است.

کمک به دیگران همیشه به معنای پول خرج کردن برای آنها نیست. شما می توانید برای دیگران زمانصرف کنید. در مطالعه ای که در زوریخ کشور سوئیسانجام شده است، این نظریه تایید شده است که کمک داوطلبانه به دیگران در واقع یکی از راه های رسیدن به مدارج عالی موفقیت در زندگی می باشد.

بنابراین، چند ساعت می بایست برای کمک به دیگران صرف کنیم تا احساس شادی بیشتری در ما ایجاد گردد؟ وب سایت بافر بلاگ در تحقیقی که انجام داده است میزان بهینه کمک به دیگران را ۱۰۰ ساعت در سال یا ۲ ساعت در هفته جهت غنی تر کردن زندگی و افزایش شادی بیان کرده است.

 

۷- مدیتیشن کنید.

شما نیز ممکن است در خصوص اهمیت مدیتیشن شنیده باشید. حقیقت این است که مدیتیشن در افزایش تمرکز، آرامش، نظم، دامنه دید و همچنین شادی تاثیر گذار است.Girl relaxing on green meadow

در تحقیقی از بیمارستان عمومی ماساچوست که بر روی اسکن مغزی ۱۶ نفر انجام شده است نتایج قبل و بعد از ۸ هفته تمرین گروهی مدیتیشن بیان شده است. بر مبنای این تحقیق پس از پایان شرکت در دوره، بخشی از مغز که مربوط به اعتماد به نفس و مهربانی بود در افرادی که در دوره شرکت کرده بودند رشد کرده و بخش هایی که مربوط به استرس بودند، کوچکتر شده بودند.

بنابراین، شما اکنون منتظر چه هستید؟ در جلسات گروهی مدیتیشن شرکت کنید تا زندگی شادتری داشته باشید.

 

۸- شکر گذاری را تمرین کنید.

شکرگذاریشکرگزاری عبارتست از سپاسگزاری از هر چیز کوچک در زندگی. این موضوع تایید شده است که تمرین شکرگزاری موجب افزایش شادی می شود. در تحقیقی که در این زمینه در مجله روانشناسی جامعه و شخصیت  انجام شده است پیشنهاد شده تمرکز خودآگاه بر روی موضوع شکرگزاری انجام گردد تا موجب بهبود احساسات و خصوصیات فردی گردد. بنابراین در خصوص هر موضوع کوچکی در زندگی خود سپاسگزار باشید، زیرا بسیاری از مردم مانند شما خوشبخت نیستند و فرصتهایی مانند آنچه در اختیار شماست را در دست ندارند.

 

 

۹- در ازای خرید کالاها و اجناس جدید، برای بدست آوردن تجربیات جدید هزینه کنید.

Travelهرکسی می داند که شادی و خوشحالی با پول خریدنی نیست. اما اگر شما به دنبال هزینه کردن برای جستجوی موفقیت و کامیابی هستید، برای بدست آوردن یک تجربه هزینه کنید، نه  برای خرید یک کالای گران قیمت. مطالعه ای که در علوم روانشناسی انجام شده است نشان می دهد کسانی که در تلاش برای خرج کردن پولشان جهت بدست آوردن تجربه ای جدید هستند در مقابل کسانی که پول خود را صرف خرید کالای جدیدی می کنند، اثرات بلندمدت مثبت بهتری دریافت کرده اند. برای مثال شما فرض کنید هزینه ای را که می خواهید صرف خرید یک بوفه جدید کنید را برای سفر به یک مکان جدید در کنار خانواده انجام دهید. به نظر شما کدامیک اثر بیشتری دارند؟ با یادآوری کدام یک از این خاطرات (سفر به یک مکان جدید یا خرید بوفه)  احساس شادی بیشتری به شما دست می دهد؟ کدام خاطره در ذهن شما ماندگارتر است؟

پس در استراتژی های زندگی خود جهت خرج کردن پول، این موضوع را مد نظر داشته باشید که برای دریافت تجربیات جدید نیز هزینه کنید.

 

۱۰- توجه به معنویات را در برنامه هفتگی خود قرار دهید.

مطالعه ای که در مجله مرزهای روانشناسی انجام شده است نشان می دهد افرادی که به طور مرتب و فعال در فعالیت های مذهبی شرکت می کنند، از کسانی که این کار انجام نمی دهند یا نظم و ترتیبی در انجام این کار ندارند، شادتر هستند. این بدان معنی نیست داشتن دین و مذهب، قطعاً موجب افزایش شادی در انسان می شود، اما این تایید شده است که انجام فرایندهای مذهبی موجب افزایش آرامش و تفکر مثبت اندیشی در انسان می شود.

 

 

پی نوشت :

در تحقیقی که در دانشگاه هاروارد در خصوص شادی در طول ۷۵ سال در خصوص شادی انجام شده است، نشان می دهد  تمام آنچه که برای شادمانی مورد نیاز است در عشق خلاصه می شود” . به طور خلاصه، در ۱۰ نکته ای که در این مقاله به آن اشاره شد پس زمینه ای از عشق به چشم می خورد. عشق به خدا، عشق به انسانها و از همه مهمتر عشق به خودمان.

به عنوان یک مربی سلامت روان، من شخصاً اعتقاد دارم که عشق به خود در جامعه امروزی از یاد رفته است. بسیاری از افراد، از جسم و بدن خود غافل هستند و این کار را بیشتر با خوردن غذای زیاد و ورزش نکردن انجام می دهند.

به اعتقاد من همه ما آرزوی داشتن جسمی سالم را در ذهن خود داریم. برخی از ما تلاش می کنیم که به آن برسیم اما موفق نمی شویم. کلید اصلی اینکه به این هدف خود نمی رسیم این است که بر روی مسائل اشتباه تمرکز می کنیم. ما بر روی علوم رفتاری و روانشناسی تمرکز نمی کنیم. همه ما می دانیم که زندگی ما از رفتارهای ما شکل می گیرد، اما باز هم آنها را نادیده می گیریم.

این مقاله با نگاهی به متنی در همین زمینه از وب سایت “Life Hack” نوشته شده است.

چهار قانون شادکامی و موفقیت

در اینجا چهار قانون مهم شادکامی و موفقیت بیان گردیده است. توصیه ما به شما این است که در طول ماه، هر هفته یکی از قانون ها را به کار ببرید و بعد از این، هر روز از این قانون ها استفاده کنید و آنها را در زندگی تان به کار ببرید.

قانون اول: نعمت هایت را بشمارنعمت هایی را که در زندگی داری، بشمار. چرا فقط توجهت را بر روی نداشته هایت متمرکز می کنی و فکرهایت را درهم می ریزی؟ این اولین قانون است. از هم اکنون کاغذ و قلمی بردار و تمام داشته هایت را که خدای مهربان، تقدیمت کرده است، بنویس و به خاطر آنها، خدا را شاکر باش، نعمت شنیدن، صحبت کردن، دیدن و هر چیزی را که داری. تو چیزهای زیادی داری. نعمت های تو از ظرفیتت بیشتر است و تو هرگز به آنها فکر نمی کنی و از آ ها بهره نمی بری. خداوند، این نعمت ها را که با سخاوت به تو اهدا کرده، در نظرت خیلی عادی و معمولی جلوه کرده است.

حتی اکنون، تو از نعمت هایی که می توانند به تو سربلندی و افتخار ببخشند، برخورداری. این ها گنجینه هایی هستند که مانند ابزاری برای ساخت، می توانند آینده بهتر تو را پی ریزی کنند. از امروز شروع کن، ضعف هایی که شکست تو را فراهم می آورند، فقط در فکر تو زندگی می کنند.

فهرست نعمت هایت را دوباره مرور کن، دارایی هایت را حساب کن. تو خیلی از چیزها را داری که دیگران از آن محروم اند. روی این قانون، خوب فکرکن.

قانون دوم: بی نظیر بودنت را جار بزنتو خودت را در قبرستان ناکامی ها و فکرهای منفی، دفن کرده ای و همان طور که دراز کشیده ای، حتی نمی توانی شکست هایت را ببخشی و خودت را با تنفر از خویشتن و متهم سازی خود، نابود سازی و خود را در مقابل دیگران، مقصر می دانی. حالا از قبرستانی که در آن، جز ناکامی و ناامیدی نیست، بیرون بیا و به خودت هر روز بگو: من گنجینه با ارزشی هستم، چون خدای یکتا من را آفریده و در دنیا یکی مانند من خلق نشده است. بی نظیر بودن و نادر بودنت را جار بزن و به آن افتخار کن.

چرا به کسانی که تو را خوار می پندارند، گوش می دهی و از همه بدتر، آنان را باور داری؟ 
من بی نظیرم و به خودم افتخار می کنم. این را با فریاد، هر روز بگو.

قانون سوم: یک کیلومتر، بیشتر از آن چه باید راه بروی، راه برو تنها عامل دست یابی به موفقیت، آن است که خدمتی بهتر و بیشتر از آن چه از تو انتظار می رود، ارائه دهی. مهم نیست که وظیفه تو چیست. مطمئن ترین راه برای این که خودت را به حد متوسط بکشانی، این است که به اندازه وظیفه ای که برایت مشخص شده است، کار کنی. به این فکر نکن که اگر بیش از دستمزدت کار کنی، به تو اجحاف شده است زیرا اگر پاداش کار تو، امروز به تو بازنگردد، فردا به طور حتم، بازخواهد گشت. 

یک کیلومتر، اضافه راه برو. نگران خودت نباش، لیاقت تو بیش از این هاست، آن را به سوی خود بکش. هر خدمتی که انجام می دهی، بی پاداش نخواهد بود و اگر پاداشت را زود دریافت نکردی، نگران مباش زیرا هرچه دیر آید، خوش آید. تو نمی توانی موفقیت را احضار کنی، تو فقط می توانی لیاقت و شایستگی آن را داشته باشی.
 

قانون چهارم: از نیروی انتخابت، عاقلانه استفاده کنتو حق انتخاب داری، تو می توانی بین شکست و ناامیدی یا شادمانی و کامیابی، یکی را انتخاب کنی. انتخاب با توست، انتخاب، منحصر به فرد توست. تو با قدرت انتخابی که داری، می توانی در شکلی بالاتر، دوباره متولد شوی. به خودت بنگر، به انتخاب هایی فکرکن که تاکنون کرده ای، به لحظه هایی که روی زانو افتاده ای تا فرصت انتخاب دوباره به تو داده شود. آن چه گذشته، گذشته است.

از قدرت انتخابت، عاقلانه سود ببر. به جای تنفر، عشق، به جای ایستایی، پویایی، به جای تأخیر، عمل و به جای فکرهای منفی، فکرهای مثبت را انتخاب کن.

حالا که چهار قانون شادکامی و موفقیت را یاد گرفتی، فراموش نکن که در هر حال آن ها را به کار ببری. دیگر به فکر گذشته نباش، از امروز، امروز لذت ببر و از فردا، فردا. تو توانایی این را داری که شگفتی های عظیمی در زندگی ات به وجود آوری. پتانسیل تو نامحدود است. خودت را همیشه باور کن.

20 توصیه بسیار مهم برای موفقیت مالی

20 توصیه بسیار مهم برای موفقیت مالی



1- مانند الگوی افراد بسیار موفق در رشته ات عمل کن . ببین آن ها چه کار می کنند تو هم همان کار را بکن .


2- فردی بشاش ، مثبت و هدفمند باش .

3- کیفیت های دوگانه ی تلقین و بلند همتی را در هر رابطه ی فروش با یکدیگر ترکیب کن .

4- از افکارت به دقت محافظت کن . کیفیت تفکرت تعیین کننده ی کیفیت زندگیت می باشد .

5- تمام اوقات درباره ی چیزهای مثبت فکر کن . همه چیز را به صورت مثبت تعبیر و تفسیر کن .

6- درباره ی مقدار پولی که می خواهی امسال به دست آوری فکر کن و سپس این طور تصور کن که از قبل به آن سطح درآمد دست پیدا کرده ای .

7- پیش از عمل فکر کن و سپس قاطعانه تصمیم بگیر . بخت و اقبال سراغ آدم های شجاع می آید .

8- پیوسته سعی کن خودت را از منطقه ی آسایش خارج کنی . خودت را مجبور کن تا هر روز کار جدیدی انجام دهی .

9- نگذار ترس از رد شدن باعث عقب افتادگی تو شود . رد شدن هرگز شخصی نیست .

10- در کار فروشندگی با برنده ها رفت و آمد کن . با بهترین افراد صنعت خود همراه باش و از دیگران دوری کن .

11- مسئولیت کامل هر چیزی که هستی و هر چیزی که خواهی بود را بپذیر ، زیرا باید مسئولیت پذیر باشی .

12- هر آنچه تا امروز به دست آورده ای برای نگه داشتن تو در این موقعیت کافی نیست .

13- خود را به عنوان سرمایه ی خودت ، موکلانت ، مشاور و دوستانت بدان .

14- برای کارهایت طرح بریز و روی طرحت کار کن . پیشاپیش دقیقا تصمیم بگیر از آنجایی که هستی می خواهی به کجا برسی ؟

15- در هر کاری که انجام می دهی هدفمند باش . این است خاصیت کلیدی افراد موفق .

16- از توجیه کارهای خود یا ملامت کردن دیگران به خاطر چیزهایی که در زندگی و کارت وجود دارد ، بپرهیز . این است نشانه ی افراد بسیار موفق .

17- رفتار حق شناسی را در خود توسعه بده . از هر کسی که برای شما کار می کند تشکر کنید .

18- درباره ی آینده ی تجارت یا صنعت تان خوش بینانه صحبت کنید . شک و تردید را برای خودتان نگه دارید .

19- اشتیاق زیاد داشته باشید . به یاد داشته باشید چیزی کمتر از مقید به عالی بودن ، پذیرش حالت حد وسط بودن می باشد .

20- زندگی شما فقط وقتی می تواند بهتر باشد که کارتان را خوب انجام دهید . هر روز کارتان را انجام دهید تا سطح کیفیت کلیدی شما بهبود یابد .


نگرش رابرت کیوساکی: چهار ربع کسب و کار یا واقعیت زندگی


نگرش استاد رابرت کیوساکی:


ربع های نقدینگی چیستند ؟ اکثر افراد جامعه صرف نظر از شغل و کسب و کاری که دارند اغلب با مشکلات مختلف مالی دست به گریبان هستند. و ما تمام کسب و کار ها را بر اساس نوع نگرش صاحبان آن به چهار قسمت تقسیم کرده ایم:


ربع اول Employee یا ربع کارمندی :

افراد شاغل در این گروه به دنبال شغل دائمی و مطمئن با در آمدی متوسط ولی مستمر میباشند ، این دسته از افراد همیشه در حال کار کردن برای دیگران هستند و به ازای میزان کارکردشان دستمزد دریافت میکنند.

این گروه سعی میکنند با بیشتر یا بهتر کار کردنشان درآمدشان را افزایش دهند.

ارزش اصلی این گروه امنیت میباشد ، امنیت در کار ، امنیت در درآمد ، امنیت در دوران بازنشستگی.


ربع دوم Small business dh کسب و کار کوچک :

افراد شاغل در این دسته صاحبان مشاغل خویش فرما و کوچک میباشند ، صاحبان فروشگا ها ، موسسات کوچک ، خرده فروشان و ...

این افراد بر اساس آرمان ها و ارزشهای خود میگویند : اگر میخواهی کاری درست انجام شود خودت انجامش بده و بر این اساس سعی دارند همیشه کار را مستقل انجام دهند. در این گروه بیشترین مسئولیتها بر دوش صاحبان کسب و کار میباشد و کیفیت کار بر اساس میزان توانایی فردی آنهاست.

ارزش این افراد حفظ درآمد متوسط در کسب و کار میباشد.


ربع سوم Big business یا کسب و کار بزرگ :

افرادی مثل بیل گیتس ، این گروه سعی دارند با راه اندازی بنگاهها ، شرکتها ، و موسسات بزرگ به درآمدی ایده آل برسند ، افراد مدیر در این گروه حداقل ۵۰۰ کارمند را در خدمت شرکت خود دارند و سعی میکنند با استفاده از تعدادی افراد خبره ، توانمند و با تجربه کارهای شرکت خود را انجام دهند و به صورت گروهی به درآمدی بالا برسند.

شعار افراد این گروه این است : سیستم مناسب ، شبکه کار گروهی قوی ، استفاده از باهوش ترین و بهترین افراد ، دقیقا بر خلاف گروه دوم که میخواهند خودشان همه کارها را انجام دهند.


ربع چهارم Investorُs یا گروه سرمایه گذاران :

افراد مربوط به این گروه با شناسایی بازارها ، مطالعات دقیق ، معاملات ، تغیرات بازار ، بورسها و با سرمایه گذاریهای کوچک و بزرگ سعی میکنند از پولشان بهترین استفاده را میکنند. این گروه سعی دارند از پول ، پول بسازند.

این گروه بر این باورند : سرمایه گذاری مناسب و به موقع مساوی است با سود بالا و باورنکردنی.

دسته چهارم از پول بیشترین استفاده را میبردند ، دسته سوم از افراد و کار گروهی بیشترین سود را میبردند اما دسته اول و دوم در خدمت این دو گروه هستند.


تفاوت اصلی سمت را ست و چپ :


سمت چپ : تلاش میکنند تا با کار سخت درآمدی مناسب داشته باشند ، درآمدی همراه با امنیت ، آنها میکوشند تا از طریق کار بیشتر درآمد خود را افزایش دهند.

سمت راست : آنها منظورشان از درآمد چیز دیگریست، آنها سعی میکنند با کار و تلاش به استقلال مالی برسند ، آنها به دنبال آزادی مالی هستند و نمیخواهند تا آخر عمر خود را درگیر شغلی خاص کنند و تا آخر عمر در حال کار کردن باشند.


ثروت معمولآ ثمره موفقیت است،ولی در مجموع نتیجه تلاش فراوان نیست.


1.جذب ثروت :

روزی در یک سخنرانی درباره خوشبختی شرکت کرده بودم.می دانستم سخنران عملآ برای ده سال ورشکست بوده است.می خواستم بدانم چه چیزی برای گفتن دارد.او بسیار خوب صحبت می کرد.بدون شک عده ای از حضار از صحبت های او استفاده کردند،ولی خود او از آنچه یاد می داد سودی نبرده بود.من،خود را معرفی کردم و از او پرسیدم:آیا به اصولی که از آنها صحبت می کند،معتقد است؟اوتأیید کرد.از او پرسیدم: این اصول باعث خوشبختی او شده اند؟در پاسخ گفت:نه کاملآ.علت را از او پرسیدم.جواب داد که فکر می کند که تقدیر او این است که خوشبختی را تجربه نکند.او با اعمال و اعتقادات خود تنگدستی را جذب می کرد.او متوجه نبود که افکار و محیط او تأثیر نا مطلوبی بر او می گذارند.به او گفتم:نیروی حرکت و قدرت های عظیم فکر درباره ثروت،باعث جذب ثروت می شود.ذر نتیجه اگر آرزوی ثروتمند شدن دارید،باید نیروهایی را جذب کنید که به شما در کسب آن کمک کنند.افکار شما شرایط مشابه را جذب می کند.اگر به تهیدستی فکر کنید آن را جذب می کنید.اگر تصمیم بگیرید که در آینده ثروتمند شوید، این فکر را به تمام نیروهای ذهنی خود تلقین می کنید و در عین حال از تمام شرایط بیرونی برای کمک استفاده کرده و در نهایت به ثروت می رسید


2.فقر و ثروت :

هیچ فردی از ابتدا محکوم به فقر نبوده است.وقتی ثروت تحت شرایط مناسب به دست آید زندگی را وسعت می بخشد.از هر چیز می توان هم استفاده خوب و هم استفاده بد کرد.نیروهای ذهنی نیز مانند ثروت می توانند هم در جهت خوب و هم در جهت بد هدایت شوند.با کمی استراحت می توانیم تجدید قوا کنیم.استراحت بیش از حد انسان را بسوی تنبلی،حماقت و آرزوهای خیال پردازانه سوق می دهد.اگر ثروت خود را نا عادلانه از دیگران به دست بیاورید،از نیروهای خود استفاده نا به جا کرده اید.ولی اگر ثروت شما از منابع درست به دست آید،خوشبخت می شوید.از طریق ثروت می توانیم کاری کنیم که باعث ترقی خودمان و دیگران شویم


 3.اولین گام به سوی کسب ثروت :

 اولین گام به سوی کسب ثروت این است که اطراف خود را با تأثیرات مفید احاطه کنید.محیط رشد دهنده ای برای خود بخواهید،خود را در آن قرار داده و تحت تأثیر آن شکل بگیرید.


4.ثروت،نتیجه تلاش فراوان نیست :

اغلب مردان بزرگ همه اعصار،نسبتآ ثروتمند بوده اند.آنها یا آن را به ارث برده و یا به دست آورده اند.بدون پول نمی توانستند موفق شوند.کسی که در شرایط سخت فیزیکی مشغول کار است،غیر ممکن است ایده آل های بالای کسی را داشته باشد که در رفاه نسبی است.


ثروت معمولآ ثمره موفقیت است،ولی در مجموع نتیجه تلاش فراوان نیست.


هزاران نفر که سخت می کوشند،هرگز ثروت نمی شوند.دیگران با تلاش بسیار کمتر ثروت بسیاری کسب می کنند.دیدن توانایی ها و امکانات پیش رو،گام دیگری به سوی کسب ثروت است.یک مرد می تواند تا آخرین حد توان کوشا باشد.ولی اگر از نیروهای ذهنی خود استفاده نکند،فقط کارگری است تحت فرمان مردی که از نیروهای ذهنی خود در جهت سود و منفعت خود استفاده می کند.


5.فقط از طریق پس انداز در آمد،نمی توان ثروتمند شد : 

هیچ کس نمی تواند در مدت عمر معمولی و فقط از طریق پس انداز در آمد خود،ثروتمند شود.عده بسیاری در تمام عمر خود در نهایت صرفه جویی عمل می کنند ولی اینگونه نشاط و انرژی خود را هدر می دهند.مثلآ مردی را می شناسم که پیاده سرکار می رفت.یک ساعت طول می کشید به محل کار خود برسد و یک ساعت هم صرف بازگشت از محل کار به خانه می شد.میتوانست با ماشین این مسیر را طی بیست دقیقه طی کند.او هر روز ده سنت پس انداز می کرد،ولی یک ساعت و نیم را هدر می داد.سرمایه گذاری چندان سودبخشی نبود،جز اینکه زمان صرف شده برای ورزش پیاده روی برای سلامتی او فایده فراوانی داشت.اگر همین میزان زمان را صرف تمرکز در جهت تلاش برای غلبه برمحیط کار ناخوشایندمی کرد،می توانست خود را در مسیر خوشبختی قرار دهد. 


6.نتایج زیان ولخرجی در امور زندگی : 

یکی از بزرگترین اشتباهات بسیاری از افراد نسل حاضر این است که با افرادی معاشرت می کنند که نمی توانند توانایی های آنها را آشکار کنند یا باعث رشد آن شوند.وقتی جنبه اجتماعی زندگی بیش از حد یک جانبه رشد می کند و اغلب نیز چنین است و تفریح و سرگرمی،انگیزه اصلی زندگی شخص می شود،فرد به جای صرفه جویی عادت به ولخرجی پیدا می کندو به هدر دادن منابع جسمی،ذهنی،روحی و معنوی به جای حفظ آنها عادت می کند.در نتیجه این شخص انگیزه درستی ندارد و قدرت ها و نیروهای خدادادی او رشد نکرده باقی می ماند و در نتیجه در تمام روابط بالاتر زندگی،قضاوت ضعیفی خواهد داشت.ذر اموال و دارایی همیشه ضعیفترین است.اغلب مانند انگل وابسته است و اگر موقعیت استقلال و تولید داشته باشد،بیشتر مصرف کننده خواهد بود و تولید ضعیفی خواهد داشت.ظاهرآ قسمتی جدایی ناپذیر از زندگی غم انگیز این افراد است که قبل از درک نیروها و قوانین سازنده زندگی باید اینگونه دردناک درس بگیرند عده اندکی از اشتباه دیگران درس می گیرند.بیشتر افراد بایدخود تجربه کنند و دانشی را که از این طریق به دست می آورند،در زندگی خود صرف بازسازی کنند 


7.آشنایی و معاشرت با افراد با قابلیت و ثروتمند : 

 اولین و آخرین قدم در کسب ثروت،احاطه کردن خویش با تأثیرات خوب است،یعنی افکار خوب،سلامت کامل،خانه و محیط تجاری خوب و همکاران تجاری موفق.با هر وسیله مجاز ممکن،با افراد با قابلیت آشنا شوید.امواج فکری خود در ارتباط با تجارت را با افکار آنها هماهنگ کنید.این کار معاشرت با شما را دلپذیر کرده و همه به دنبال معاشرت با شما خواهند بود.هنگامی که با افراد ثروتمند معروف و بدون عیب ارتباط دوستی صمیمانه برقرار کردید،سرمایه خود را هر چند اندک،برای سرمایه گذاری به آنها بسپارید و تا زمانی که هوش تجاری برای مدیریت سرمایه خود پیدا کنید،به این کار ادامه دهید.در این زمان از طریق چنین معاشرت هایی،جایگاه خود را در زندگی پیدا می کنید.اگر درست روی فرصت های خود تمرکز و از آنها استفاده کنید،جزو کسانی نخواهید بود که از زندگی کم بهره برده اند.اگر درآمد کافی برای معاش را حفظ کنید و از بخشی از اموال خود در جهت هموار کردن راهی که رفته اید برای دیگران استفاده کنید،بیشتر لذت می برید.جایی در مغزتان نیرویی وجود دارد که شما را از حالت بی تفاوتی خارج کرده و در صور ت استفاده شدن،شما را تا اوج قله موفقیت بالا می برد.